عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6859 /
۱۴۰۰ چهارشنبه ۳۱ شهريور
|
مرور رکوردداران تاریخ لیگ برتر
رضای آقای گل
یکی از مهمترین عناوین تاریخ لیگ برتر، عنوان بهترین گلزن ادوار مسابقات است که این رکورد با اختلاف زیاد به رضا عنایتی تعلق دارد. لازم به توضیح است که این آمار پس از بازبینی و بررسی تمام گلهای تاریخ لیگ برتر و تطبیق آن با قوانین فیفا از نظر مواردی نظیر گل به خودی بودن یا نبودن حاصل شده و طبیعتاً عدد آن با مقدار درج شده در بسیاری از منابع متفاوت است.
رضا عنایتی در صدر
ملیپوش اسبق استقلال بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر است؛ هر موقع که در تاریخ لیگ برتر در مورد آمار گل و گلزنی جستوجو کنید، محال است به نام رضا عنایتی مواجه نشوید. این بازیکن 143 گل به ثمر رسانده و با 3 دوره آقای گلی رکورددار است و اولین بازیکنی است که 2 دوره متوالی آقای گل شده است. عنایتی در 7 تیم بازی کرده که بهترین آمارش را در استقلال به جای گذاشته که 58 گل زده است.
بهترین گلزن تاریخ استقلال در رتبه دوم
آرش برهانی با 114 گل دومین گلزن برتر تاریخ رقابتهاست. این بازیکن که در 14 دوره از لیگ برتر برای تیمهای پاس، استقلال و پیکان بازی کرده بود، بهترین عملکردش را در لیگ هشتم ثبت کرد که با 20 گل آقای گل مسابقات شد. برهانی که بهترین گلزن تاریخ استقلال در تمام رقابتهاست، این عنوان را در لیگ برتر هم با 79 گل زده در اختیار دارد.
مهدی رجبزاده بهترین گلزن با پیراهن یک تیم
مهدی رجبزاده تنها یک گل با رسیدن به عنوان دوم بهترین گلزن تاریخ بازیها فاصله داشت. این بازیکن 113 گل به ثمر رساند و در لیگ ششم با 17 گل آقای گل شد. رجبزاده 90 گل با پیراهن ذوبآهن به ثمر رساند و از این نظر رکورددار بیشترین گل زده با پیراهن یک تیم در تاریخ لیگ برتر است. این بازیکن در فجرسپاسی و مس کرمان هم سابقه گلزنی دارد.
دورخیز پریرا برای کسب رتبه چهارم
در تاریخ لیگ برتر تنها 3 بازیکن بیش از 100 گل به ثمر رساندهاند و پس از آنها فریدون فضلی با 87 گل قرار دارد. بین بازیکنان فعال در لیگ بیست و یکم، لوسیانو پریرا با 86 گل بهترین آمار گلزنی را دارد. این بازیکن که بهترین گلزن خارجی تاریخ لیگ برتر است، با زدن 2 گل از فریدون فضلی عبور خواهد کرد. ششمین گلزن برتر تاریخ لیگ برتر هم یک برزیلی است. لوسیانو ادینیو با 82 گل این رتبه را به خود اختصاص داده است.
جلال رافخایی یکی دیگر از گلزنان برجسته تاریخ لیگ برتر است که 79 گل به ثمر رساند. این بازیکن فصل گذشته خداحافظیاش را پس گرفت و برای ملوان در لیگ یک بازی و گلزنی کرد.
رتبه هشتم تا دهم در اختیار بازیکنانی است که از دنیای فوتبال خداحافظی نکردهاند با این تفاوت که کریم انصاریفرد در فوتبال باشگاهی ایران حضور ندارد. کاپیتان تیم ملی با 7 دوره بازی در لیگ برتر 76 گل به ثمر رساند.
این بازیکن 7 دوره است که خارج از ایران را برای ادامه بازیگری انتخاب کرده و شاید در صورت ادامه حضور در لیگ برتر میتوانست عنوان بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر را تصاحب کند.
محمدرضا خلعتبری با 76 گل در کنار کریم انصاریفرد قرار دارد. این بازیکن که با گلزنی در 16 فصل رکورددار تاریخ لیگ برتر است، در صورت ادامه این روند با پیراهن سپاهان در این فصل از انصاریفرد عبور خواهد کرد. محمد قاضی هم با 75 گل در رتبه دهم جای دارد که این بازیکن هم با حضور در تیم هوادار میتواند آمار خود را بهبود دهد.
سجاد شهباززاده بین بازیکنان فعال که در بین 10 گلزن برتر حضور ندارند، بهترین آمار گلزنی را دارد. شهباززاده که فصل گذشته آقای گل لیگ شد، 67 گل در تاریخ لیگ برتر به ثمر رسانده و اگر فرم خوب فصل گذشته خود را در فصل بعد ادامه دهد، میتواند به جمع 10 گلزن برتر راه یابد.
(این مطلب پیشتر در سایت فوتبال ۳۶۰ منتشر شده)
طنزیم
به خاطر شش میلیون ناقابل!
هومن جعفری
در خبر مربوط به جدایی احتمالی کومان از بارسلونا این یک پاراگراف خیلی مهم است: «در واقع کومان فعلاً به کارش در بارسا ادامه میدهد چرا که گزینه مناسب و درستی در حال حاضر برای جانشینی او موجود نیست. مشکلات اقتصادی بارسا نیز مانع دیگری در راه برکناری اوست هرچند نسبت به سه ماه پیش، این معضل به حداقل رسیده است. لاپورتا چند ماه پیش در گفت و گو با کومان صراحتاً به وی گفت که او مربی مورد نظرش نیست و اگر گزینه دیگری بود، در اخراج او درنگ نمیکرد. اخراج کومان اما برای بارسا 6 میلیون یورو هزینه خواهد داشت و پرداخت این مبلغ در ابتدای تابستان غیرممکن بود تا لاپورتا به ناچار حکم به ابقای کومان بدهد.»
متوجه شدید؟ فقط شش میلیون یورو نداشتند، مربی را عوض نکردند بعد ما باید نزدیک به 10 میلیون یورو رو مفت بریزیم توی حلقوم آقای ویلموتس!
حالا اینش هیچ! باشگاه بارسلونا لنگ شش میلیون یورو است؟ یعنی در بارسا مجید صدری ندارند از همراه اول این مبلغ را برایشان جور کند؟ آن هم بلاعوض؟ وزیر ورزشی، وزیر ارتباطاتی ندارند که به زیر مجموعههایش دستور بدهند بروید اسپانسر بارسا شوید؟ در هیأت مدیره آدم ندارند خرج کند؟ مشاور مالی هیأت مدیره ندارند که پول خرج تیم کند؟ تاجر بازاری در بارسلونا ندارند دستی قرض بگیرند؟
مقایسه کنید با اتفاقات باشگاههای خودمان!
در چنین روزی ۳۱ شهریور ۱۳۸۰
زیدان به خاطر بازی در رئال لاغر شد!
منابع باشگاه فوتبال رئال مادرید اسپانیا تأیید کردند که «زین الدین زیدان» طی دو ماه حضور در تیم فوتبال این باشگاه، 3 کیلوگرم از وزن خود را از دست داده است.
این منابع روز شنبه اضافه کردند که علت اصلی لاغر شدن ستاره فرانسوی هیجان و فشارهای روحی در این مدت بوده است.
زین الدین زیدان با قراردادی نزدیک به 65 میلیون دلار، دو ماه پیش از باشگاه یوونتوس ایتالیا به رئال مادرید پیوست اما در این مدت موفق به بازی دلچسب و یافتن جایگاه خود در این تیم نشده است.
به گزارش رادیو ورزشی «مارکا» طرفداران باشگاه و رسانههای ارتباط جمعی، فشار روحی زیادی را بر زیدان وارد کردهاند و او تلاش میکند که به همه خبرنگاران پاسخ دهد.
تغییر آب و هوا و برخی از عادات روزانه همانند ساعت غذاخوردن از دیگر عواملی است که به گفته این منابع در لاغر شدن زیدان مؤثر بوده است.
منابع رئال مادرید افزودند که زیدان تمرینات بسیار خوبی را دنبال میکند و مسئولان مربوطه تدابیر لازم را برای مراقبت جسمی او به اجرا گذاشتهاند.
به گفته این منابع، لوییس فیگو ستاره پرتغالی مادرید نیز سال پیش در ابتدای پیوستن به رئال مادرید با همین وضعیت جسمی روبهرو بود.
انتظار از کیا حال، گذشته، آینده
امیر فروزش
بیش از صد بازی ملی، سابقه کاپیتانی در تیم ملی ایران، حضور در تیم پرطرفدار پرسپولیس، بازی در دو جام جهانی و زدن یک گل و دادن دو پاس گل، نزدیک به یک دهه سابقه بازی در بوندس لیگا و کسب عنوان بهترین پاسور این لیگ. همه اینها سوابق ریز و درشت در کارنامه مهدی مهدویکیا سرمربی جدید تیم امید ایران در دوران بازیگری؛ تجربیات گرانبهایی برای وی در دوران مربیگری به حساب میآید ولی دوران پرشکوه بازیگری با دوران مربیگری دو مقوله کاملاً متفاوت است و تضمین موفقیت برای هیچ مربی محسوب نمیشود. حضور چند ساله در لیگ حرفهای آلمان به عنوان لژیونر از فوتبال نیمه حرفهای ما قطعاً توانسته مهدویکیا را با مفهوم حرفهایگری بیشتر آشنا کند.
این انتظار از مربیان نسل نو فوتبال ایران میرود که نگاه حرفهایتری به فوتبال داشته باشند تا فوتبال ایران از دوران مربیان و مربیگری سنتی فاصله بگیرد. حضور به عنوان مربی در ردههای پایه تیم هامبورگ آن هم در عصری که فوتبال آلمان به کارخانه مربیگری در سطح یک فوتبال دنیا تبدیل شده، میتواند همه ما را به دوران مربیگری مهدویکیا در تیم امید کشورمان امیدوار نگه دارد.
این نشان میدهد مهدویکیا به تجربیات دوران بازیگری خود اکتفا نکرده و برعکس چیزی که کمتر در بین همنسلهایش دیده میشود؛ لخت شده و در وسط گود مربیگری را در فوتبال پایه شروع کرده تا اینگونه در این حوزه تجربه کسب کند. او در این مسیر جدید میخواهد تجربیات شیرین بازیگری خود را با شور و شوق برای نوجوانان و نسل آینده فوتبال این مرز و بوم با عشق فراوان روایت کند تا دینش را به این کشور در فوتبال همه جوره ثابت نماید.
حضانت بچه سرراهی برای کیا
تن تشنــــه مثل خورشید
موشک هامبورگ که روزهای زیبایی را در بوندسلیگا و تیم ملی به نام ایران و برای مردم ایران ساخت، در جدیترین چالش مربیگریاش و بدون حتی یک دقیقه سابقه سرمربیگری یک تیم در سطح حرفهای، چنین پست خطیری را در دست گرفته و البته با حفظ سمت در جایگاه مشاور رئیس فدراسیون فوتبال نیز حضور دارد
میعاد نیک
سرنوشت غمانگیز تیم فوتبال امید طی این 40 و اندی سال پس از آخرین تجربه حضور در بازیهای المپیک، مانند کودک یتیم و بیسرپرستی شده که تنها چند مدت کوتاه برای شوآف و خودنمایی سلبریتیها کاربرد دارد و پس از آن هم مانند تکهای دستمال کاغذی، به چاه فراموشی پرتاب میشود.
دوره مدیریتی پیشین فدراسیون فوتبال که با رفتارهای عجیب و تصمیمهای غریبی از سوی اعضای هیأت رئیسه و شخص رئیس آن همراه بود، تیم فوتبال امید را هم بینصیب نگذاشت تا حسرت المپیکی شدن یوزهای سپیدپوش زیر 23 سال، هر روز بیشتر از دیروزشان شود.
حتی در روزهایی که فدراسیون فوتبال با سرپرست اداره میشد و متهم ردیف دوم پرونده عظیم مارک ویلموتس در نقش همهکاره ساختمان سئول به فعالیت مشغول بود، این تصمیمات عجیب خاتمه نیافت تا این بار با هدایت فردی بارها آزموده و مردود شده یعنی حمید استیلی، دستمان به بلیت توکیو نرسد.
تیم فوتبال امید حداقل طی 10 سال گذشته محل تسویه حساب بدهیهای رؤسای فدراسیون فوتبال با پیشکسوتان و مربیان بوده؛ جایی که هر کس که از تیمهای لیگ برتری رانده شد و از پستهای دیگر هم مانده، لااقل در رختکن یوزهای زیر 23 سال به نان و نوایی برسد و هیچ بازخواستی هم از وی وجود نداشته باشد. تسری چنین تفکری به فوتبالیستهای امید از سوی سرمربیان عموماً نابلد و چیپ، باعث شد تا کار به اینجا بکشد و هشتمان در گرو نهمان قرار بگیرد. تیم فوتبال امید حالا با رزومهای مملو از تاریکی و نقاط کور به کادرفنی فعلی با هدایت مهدی مهدویکیا و دستیاران خارجی– ایرانیاش رسیده.
موشک هامبورگ که روزهای زیبایی را در بوندسلیگا و تیم ملی به نام ایران و برای مردم ایران ساخت، در جدیترین چالش مربیگریاش و بدون حتی یک دقیقه سابقه سرمربیگری یک تیم در سطح حرفهای، چنین پست خطیری را در دست گرفته و البته با حفظ سمت در جایگاه مشاور رئیس فدراسیون فوتبال نیز حضور دارد.
اینکه چرا مهدی مهدویکیا که نقش نایب رئیس اول فدراسیون علی کریمی را بازی میکرد، طی چرخشی قهرمانانه به دست راست شهابالدین عزیزی خادم در اموری فنی تیمهای ملی بدل شده، خود جای بسی تعجب و البته کنکاش دارد اما نباید از این نکته هم غافل شد که در آستانه بازیهای آسیایی 2022 هانگژو که حکم آمادهسازی یوزهای امید برای بازیهای المپیک 2024 پاریس را دارد، شرایط بیش از هر چیزی به ثبات و آرامش نیاز خواهد داشت.
تیم فوتبال امید طی سالهای اخیر به طفل سرراهی کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال بدل شده بود که هیچکس هم حضانت این فرزند طلاق را برعهده نمیگرفت اما اکنون بیش از هر دوره زمانی به وحدت ساختمانهای خیابان سئول شمالی و جنوبی نیاز است.
تیم فوتبال امید هم مانند سایر تیمها، برای ملت ماست و چنین شرایطی اصلاً در حد یک تیم ملی نیست. فدراسیون فوتبال با همسانسازی شرایط تیمهای ملی فوتبال بانوان و آقایان، نوید روزهای خوبی را داده اما این وضعیت باید برای امیدهای فوتبال کشور نیز جاری و ساری شود تا بتوان به بهبود اوضاع امیدوار بود.
ثبات روبهجلو طی یک بازی حداقل 5 ساله و تأمین حداکثر امکانات برای امیدها، قطعاً به المپیکی شدن تیم زیر 23 سال در بازیهای 2028 لسآنجلس منجر خواهد شد.
از آزادراه تهران – شمال تا تیم امید
آرزوهای بزرگ
سامان موحدی راد
در کنار آزاد راه تهران-شمال، مصلی تهران و متروی پایتخت میتوان پروژه تیم امید ایران را هم به عنوان یکی از پروژههای به سرانجام نرسیده در ایران نام برد. تیمی که هر چهار سال کورنومتر نرسیدنش به المپیک عددی بزرگتر را نشان میدهد و همیشه سیاستهای غلطی آن را به تنگنا برده. در سالهای اخیر هم که این تیم حیاط خلوت مدیران بوده و همیشه بین چهرههای عجیب و غریبی دست به دست میشده. بعد از آخرین ناکامی برای رسیدن به المپیک توکیو و بعد از آن داستانهایی که برای فدراسیون فوتبال پیش آمد، کمتر کسی به تیم امید ایران فکر میکرد. معضلات فوتبال ایران چنان بزرگ و سنگین بود که اصلاً تیم امید در آن دیده نمیشد و لاجرم تعطیلی چند ماهه آن هم مهم نبود اما بعد از سرو سامان یافتن فدراسیون و رها شدن تیم ملی از تنگنایی که ویلموتس برایش ساخته بود، بار دیگر فرصت پرداختن به این تیم پیش آمده. شهابالدین عزیزی خادم در اولین گام بعد از سرو سامان دادن به تیم امید به سراغ مهدی مهدویکیا رفت و او را به تیم ملی امید آورد. مهدویکیا خودش از استعدادهایی بود که در سنین پایین کشف شده بود و بعد از سالها درخشش در فوتبال کار مربیگریاش را در تیمهای پایه آغاز کرد. او با تأسیس آکادمی کیا ستارههای زیادی را در سنین پایین کشف کرد. اگرچه آکادمی او با معضلاتی هم مواجه شده و پروندههایی هم در جریان دارد اما به هر حال او هم درس مربیگری را در سطح خوبی خوانده و هم تجربه خوبی برای کار کردن در این سطح دارد. او خیلی زود ترکیب تیمش را هم چید. جان لامرز، مربی 57 ساله هلندی که سابقه مربیگری در تیمهای آیندهوون هلند و ویتس آرنهم را در کارنامه دارد از سال 2017 تا 2019 هم در تیم ایسبرگ دانمارک فعالیت کرده، یکی از دستیاران مهدویکیا در تیم امید است. وی به عنوان مربی تمرین دهنده کنار سرمربی تیم امید خواهد بود. مهران شدیدیپور، مربی ایرانی – سوئدی که سابقه سرمربیگری در تیم نونهالان آکادمی کیا را در کارنامه دارد هم به عنوان یکی دیگر از دستیاران مهدویکیا در تیم امید فعالیت خواهد کرد. همچنین یک مربی بدنساز 45 ساله آلمانی به نام تیمو روزنبرگ هم با نظر مهدویکیا در تیم امید فعالیت میکند. وی سابقه حضور در تیم هانوفر و تیم زیر 16 سالههای آلمان را دارد. این مربی با اندکی تأخیر نسبت به سایر دستیاران مهدویکیا به ایران میآید. قرار است یک مربی دروازهبانان آلمانی در تیم امید به جمع کادر فنی اضافه شود. تیم امید ایران سالها درگیر یک معضل بزرگ بوده؛ این تیم فلسفه وجودی نداشته. اغلب رؤسای فدراسیون برای آن از سر ناچاری تصمیم میگرفتند. روزگاری مربی خارجی و روزگاری مربی داخلی. ولی هیچگاه معلوم نبود چرا و به چه دلیل این تصمیمها گرفته میشود. حالا آنها به سراغ یک مربی آینده ساز رفتهاند. آیا بالاخره این تیم صاحب یک فلسفه شده است؟
بهترین پروژه در اختیار مهدویکیا
مازیار گیلکان
مهدی مهدویکیا کاری را در آغاز سرمربیگری خود پذیرفته که مربیان بزرگی از پس انجام موفقیتآمیز آن برنیامدهاند. شمردن تعداد سالها و دهههایی که تیم امید به المپیک نرسیده است، از حوصله خارج شده و با این شمردنهای ۴ سال یک بار، هرگز به نتیجهای هم نرسیدهایم که چرا و چگونه این صعود فوتبال به المپیک اینهمه تأخیر دارد.
البته با مسایلی از روز روشنتر مواجهیم که همه نقد دربارهاش را از بر شدهاند. تیم امید همواره دو نهاد مسئول داشت (فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک) و نظرات متفاوت این دو نهاد، تیم امید را به دردسر میانداخت. دراینباره فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک به تفاهم و توافقهایی رسیدهاند.
مهدویکیا کار بزرگی را بر عهده گرفته است. کاری که اگر به موفقیت منجر شود، مهدویکیا را در موقعیت ممتازی قرار میدهد که کاری بلندمدت را با کامیابی سپری کرده است. این یک موقعیت فوقالعاده برای یک مربی خواهد بود. مهدویکیا به جای آنکه کارهای ۶ ماهه را در تیمهای لیگ برتر ایران به واسطه آوازه دوران فوتبالش انتخاب کند، بهترین فرصت مربیگری را برای خود انتخاب کرده و میتواند در تیم امید پروژهای جذاب را در دست داشته باشد. آنچه به نظر میآید این است که فدراسیون فوتبال برای تیم امید امکانات و فرصتهای کافی را فراهم میکند و برای صعود طرح و برنامه بلندمدت و پرحوصلهای با مهدویکیا دارد.
مهدویکیا میتواند با آرامش و در فرصتهای مناسب تیمش را بسازد و مربیگری را در فرصتی عالی تمرین کند. او پیشتر با تأسیس مدرسه و تیم فوتبال خصوصیاش نشان داده که ساختن پروژههای بلندمدت را میپسندد و اینبار البته پروژهای بزرگ و ملی را در اختیار دارد که حکایتش متفاوت با کار پیشین اوست.
مهدویکیا از ارزشمندترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است، چهرهای احترامبرانگیز در تیم ملی ایران که مربی شدنش خوشحالکننده و یادآور خاطرات خوب او در تیم ملی است اما او میداند که تیم امید چه موانعی داشته که ناکام مانده و چطور باید از آن موانع پرید. اینجاست که کیفیت تصمیمات او باید مورد بحث باشد. تا بعد برسیم به مهدویکیای مربی که روی نیمکت باید بهترین مربی باشد تا صعودی تاریخی را جشن بگیریم.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو