عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6857 /
۱۴۰۰ دوشنبه ۲۹ شهريور
|
در چنین روزی ۲۹ شهریور ۱۳۸۰
«خطیبی» مورد توجه باشگاه النصر امارات قرار نگرفت
باشگاه النصر امارات عربی متحده از امضای قرارداد با «رسول خطیبــــی» مهاجم تیم پاس تهران صرف نظر کرد.
منابع مطلع در دوبی روز پنجشنبه گفتند که خطیبی در مدتی که در تمرینهای این تیم شرکت داشت، نتوانست نظر موافق مسئولان فنی تیم قوتبـــال النصر را به خود جلب کند.
خطیبی روز یکشنبه هفته گذشته برای شرکت در تمرینات تیم النصر وارد دوبی شد و زیر نظر «میلان ماچالا» مربی جمهوری چک این تیم به تمرین پرداخت.
ماچالا برای تقویت خط حمله تیم النصر در پی به خدمت گرفتن یک مهاجـــــم است.
رسول خطیبی دومین بازیکنی است که مسئولان النصر پس از احمد موصللی بازیکن لیبیایی از وی چشم پوشی میکنند.
همچنین خطیبی دومین بازیکن خارجی است که پس از ستار همدانی برای پیوستن به تیم آبی پوش النصر وارد امارات شده بود.
ستار همدانی دیگر بازیکن خوب کشورمان دو هفته قبل با النصر قرارداد امضا کرد.
لباس تیم ملی فوتبال زنان نامتعارف است؟
لطفاً سری به جامعه بزنید!
مصطفی داننده
در لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین کلمه «نامتعارف» نامتداول و غیر مرسوم معنا شده است. حالا بهتر است یک بار دیگر به لباس رسمی تیم ملی فوتبال زنان در جریان سفر به ازبکستان نگاه کنیم. آیا این لباس نامتعارف است؟ ما آن را در جامعه نمیبینم؟ اولین بار است که زنان ایرانی را در چنین شمایلی میبینیم؟
پاسخ به تمام این سؤالها «خیر» است. پس چرا یک خبرگزاری خاص و نمایندهای در مجلس اصرار دارند که پوشش رسمی فوتبالیستهای زن ایرانی غیر مرسوم است؟
بیایید اظهارنظر آنها را با هم مرور کنیم. خبرگزاری فارس لباس اعضای این تیم را «مردانه» و «تلفیق کجسلیقگی و بیتوجهی به عرف جامعه» نامیده است. این خبرگزاری از فدراسیون فوتبال خواسته نهادهای مربوط این مسأله را مورد بررسی قرار دهند.
احمد راستینه رئیس کمیته تربیت بدنی کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با فارس به این لباسها اشاره کرده و گفته است: «متأسفانه آنچه اتفاق افتاده نه قابل توجیه است و نه قابل چشمپوشی. وزارت ورزش مسئولیت دارد که این موضوع را پیگیری کند و فدراسیون هم به خاطر چنین قصوری باید پاسخگو باشد.»
فارس به نکته بسیاری خوبی اشاره کرده است؛ «عرف جامعه»! اگر این دوستان به عرف اعتقاد دارند، چرا معترض هستند؟ عرف جامعه ما امروز همین است. قاعده این است که عُرف هیچگاه نامتعارف نمیشود! سری به کوچه و خیابانهای شهرهای مختلف کشور بزنید و سبک لباس پوشیدن دختران را ببیند. قطعاً لباس اعضای تیم ملی فوتبال زنان بسیار پوشیدهتر از کف جامعه است.
اگر این نوع سبک خلاف نظر جامعه بوده است، چرا در این مدت بسیاری از مردم لب به تحسین گشودند و گفتند که بالاخره فدراسیون فوتبال هم یک کار قشنگ کرد؟ برخی از آنها پرسیدند وقتی میشود انتخاب درست کرد، چرا آن لباسهای نازیبا را برای اعضای کاروان المپیک ایران انتخاب کردید؟
لباسهای رسمی تیم ملی بانوان فوتبال ایران نامتعارف نبود. نامتعارف رفتار شماست که با جامعه فاصله دارد. بله، اگر این اتفاق دهه 60 یا اوایل دهه 70 افتاده بود، حرف شما درست بود اما الان کافی است کمی از دفترهای خود بیرون بیایید و چند قدمی در خیابان راه بروید تا به معنای متعارف و نامتعارف برسید.
فدراسیون فوتبال لباسی کاملاً مناسب با عرف جامعه انتخاب کرده است. دختران فوتبالیست لباسی را پوشیدهاند که ما مثل آن را در مترو، اتوبوس، دانشگاه و خیابان تن بانوان این سرزمین میبینیم.
مانتو که امروز پوشش اصلی زنان ایرانی است تا قبل سال 1350 در ایران رایج نبوده و شاید اگر کسانی که 200 سال پیش به رحمت الهی رفته باشند، اکنون سر از خاک برآورند از زنان مانتو پوش تعجب کنند و آن را نامتعارف بدانند.
وقت آن رسیده است که کمی عینک بدبینی را از چشم خود برداریم و واقعیتهای جامعه را آنگونه که هست ببینیم نه آنطور که دیگران دوست دارند.
(این مطلب پیشتر در سایت عصرایران منشر شده است)
طنزیم
تبریک
هومن جعفری
یک تبریک جانانه بگوییم بابت قهرمانی والیبالیستها در آسیا. این قهرمانی با مربی بومی معنای دیگری دارد. دمتان گرم بچهها. خیلی لذت دارد تشویق کردن شما... .
*
لئون گورتزکا گفت: «ما در بایرن مونیخ از فوتبال لذت میبریم و میخواهیم فلسفه سرمربی جدید خود را در زمین پیاده کنیم. البته من شخصاً برای تیم بوخوم از نتیجه امروز و دریافت هفت گل متأسف و ناراحت شدم. ما میخواهیم بازی به بازی پیشرفت و پیشرفت داشته باشیم. ما به بوخوم هیچ فضایی برای نفش کشیدن تنفسی ندادیم.»
متوجه شدید؟ در بایرن مونیخ به استاد خوش میگذرد! شازده! اگر خیلی مردی بیا لیگ ایران! ببینیم اینجا با این کیفیت زمینها، با این وضع قوانین، با این شیوه برگزاری مسابقات، با این وضعیت آماده سازی باشگاهها، با این شیوه تمرین دادن مربیان، با این وضع میزبانی و داوریها میتوانی لذت ببری؟
ما هم اگر برویم در نشریه بایرن مونیخ جوان کار کنیم، به یورو حقوق بگیریم و در مورد قویترین تیم آلمان مطلب بنویسیم، به ما هم خوش میگذرد! آقا رو!
روابط را در استقلال بازسازی کنید
هواداران استقلال سالهاست به کیفیت مدیریت در باشگاه مورد علاقه خود اعتراض دارند و البته اغلب صدایشان به جایی نمیرسد
مازیار گیلکان
تجمع طرفداران استقلال و اعتراض آنها به مدیرعاملی احمد مددی و درخواست از وزیر ورزش و جوانان برای تغییر در ترکیب مدیریت استقلال، تازه رخ داده اما این اعتراض قدمت و ریشه دارد.
هواداران استقلال سالهاست به کیفیت مدیریت در باشگاه مورد علاقه خود اعتراض دارند و البته اغلب صدایشان به جایی نمیرسد. اینبار اگر اعتراض آنها به جایی رسیده باشد و مددی با استعفا یا برکناری از استقلال برود، بازهم نمیدانیم آیا آینده بهتری در انتظار استقلال است یا خیر.
آنچه اهمیت دارد انتخاب مدیرعامل بعدی و ترکیب جدید احتمالی هیأتمدیره است. باور اینکه پس از مدیران پیشین، با حضور مدیرعامل جدید کیفیت متفاوتی از مدیریت در استقلال را تجربه کنند، آسان نیست، مگر اینکه وزارت ورزش و جوانان با رویکردی تازه مدیرانی را انتخاب کند که روش مدیریت آنها حکایت تازهای را برای باشگاه استقلال بسازد.
مسأله استقلال فقط بحرانهای مالی نیست. استقلال اگرچه همواره با مشکلات مالی روزگار میگذراند اما اغلب با سوءمدیریت هم به مشکلات مالی خود میافزاید و هم دچار دردسرهای خودساخته دیگر میشود.
در استقلال تنظیم روابط ارکان باشگاه از مدیرانش برنیامده است. مدیرعامل و سرمربی نتوانستهاند روابطی ساده و سالم را برقرار کنند و همواره در جنگهای خودساخته به سر میبرند. بسیاری از روابط نیروی انسانی در باشگاه مخدوش است. این بیشک آسیبهای بزرگی بر باشگاه وارد کرده است.
در استقلال معاون اجرایی با سرمربی دچار مشکلات عمیق، آن یکی با این مقام و آن دیگری با مقام دیگر دچار جدلهای همیشگی بودهاند. معاون ورزشی را انتخاب میکنند که از مواضع او مقابل سرمربی به نفع مدیریت بهره ببرند. مجموعه این روابط پیچیده و پرمسأله برای باشگاه جز اختلاف و اختلاف چه میسازد؟
مدیرعامل جدید اگر بتواند روابط داخلی را در باشگاه بازسازی کند و کسانی را کنار هم قرار دهد که برای موفقیت یکدیگر کار کنند، گام بلندی برداشته است.
استقلال به بازسازی نیاز دارد، به نیروی انسانی جدید در پستهای مؤثر و میانی و به بازسازی فکری در باشگاه. این باشگاه اگر نگاه خود به موضوعات و مشکلات را تغییر دهد، بسیار اتفاقات بهتری برایش رخ خواهد داد.
اینجا هیچچیز بسامان نیست
آشفتگی آبـــی!
میعاد نیک
در تفسیر و تحلیل روزگار غریب اردوگاه آبی فوتبال پایتخت نمیتوان کم نوشت. میگفتند آشپز که دوتا شد، آش یا شور میشود یا بینمک اما از این آشپزخانه با هزار و یک آشپز نابلد و ناشی، چنان شوربایی طبخ شده و بیرون آمده که دمار از روزگار همه درآورده. نفوذ مدیران اساساً ناآشنا با زیر و بم مدیریت و ورزش به هیأت مدیره باشگاه استقلال که در دوران زمامداری وزیر پیشین ورزش و جوانان به همراه معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای آن رخ داد، تأثیراتی مخربتر از آنچه امروز دیده میشود برجای گذاشته. تغییر مکرر مدیران عامل باشگاه استقلال و ترکیب اعضای هیأت مدیره آبیها به آتش برافروخته بینظمی و ناکامی فنی رختکن استقلالیها نیز دامن زد تا هرگز دوران گذار برای آبیپوشان شکل نگیرد و این تیم همیشه در اوج و حضیضی تلخ و خستهکننده دست و پا بزند.
به طور حتم واژهای به نام ثبات مدیریتی و تکنیکی در عرصه ورزش ایران، بخصوص در بخش فوتبالی آن به کیمیایی نایاب تبدیل شده اما حتی حداقلها هم برای ساختمان خیابان علامه جنوبی رعایت نمیشود. راهیابی برخی افراد به جمع اعضای رده بالای تصمیمگیر باشگاه استقلال که نه از تمکن اقتصادی برخوردارند و نه از دانش مدیریتی، شائبههایی را در پس پرده ایجاد کرده تا دامان احزاب سیاسی هم به برخی مسائل آلوده شود. بخش اعظمی از افرادی که طی حداقل ۳ سال اخیر به هیأت مدیره باشگاه استقلال راه پیدا کردند، از راههایی نظیر ارتباطات دوستانه با دفتر فلان معاون وزیر یا رفاقت تنگاتنگ با رئیس فلان سازمان به چنین مهمی دست یافتند. تاوان این رفیقبازیها و این کاریابیهای نهچندان منطقی را نیز هوادارانی دادهاند که همواره مشغول دیدن پیروزیها و درخشش رقیب سنتی خود هستند و تیم محبوب خود را مانند کودکی میپندارند که در ساختمانی مملو از آوار و دود و خاکستر، گیر کرده و حتی راه تنفس هم ندارد.
علیرغم اینکه سوءمدیریتها در ناکامی سریالی پسران آبی نقشی غیرقابل انکار را ایفا کرده، سهمخواهی برخی پیشکسوتان از این قائله دیدنی است. افرادی که حتی با وجود بروز فرصت سرمربیگری در تیم فوتبال استقلال نتوانستند چیزی به داشتههای این مجموعه اضافه کنند، حالا نقش دایههایی مهربانتر از مادر را در حدی ایفا میکنند که به آنها میتوان جایزه اسکار سال ۲۰۲۱ را از همین الان اهدا کرد. افرادی که تمام هستی و هویت خود را از مجموعه باشگاه استقلال وام گرفتهاند، حالا کارشان به جایی رسیده که زمین این تیم را غصبی میخوانند و قطعاً در دل برای شکست و حقارت تیم آبیپوش، نذر و نیاز میکنند تا شاید همای سعادت باز هم روی دوش آنها بنشیند.
در همین آشفتهگیهاست که صبر هوادار به سر میآید و طاقت طاق شدهاش را در مجاورت ساختمان وزارت ورزش و جوانان فریاد میزند. هواداران به تنگ آمده از شرایط فعلی، در خیابان سئول به تجمع و اعتراض پرداختند تا هم مشتی بر دهان کسانی بزنند که اعتراضات به وضع موجود را ناشی از خطدهیهای مجازی دانستند و هم اینکه صدایشان را به وزیر جدید برسانند؛ شیوهای نخنما شده که هرگز جواب نداده و در بهترین شرایط، تنها خوراک حاشیهای رسانهها را فراهم میسازد.
روزی که استقلال تنها نبود
تو تنها قدم نخواهی زد
سام ستارزاده
فارغ از اینکه در دعوای مجیدی – مددی حقیقتاً حق با چه کسی بود، برنده بزرگ اعتراضات شنبهصبح هواداران استقلال کسی به جز خود آنها نبودند. دو سال قبل که یک ماه تجمع آبیها در محل ساختمان سعادتآباد و وزارت ورزش برای حفظ و بازگرداندن آندرهآ استراماچونی با بیاعتنایی و حتی مقابله از سوی مدیران و متولیان وقت باشگاه مواجه شد، این هواداران حسی بهمراتب تلختر از جدایی ناخواسته سرمربی ایتالیایی محبوبشان را تجربه کردند؛ آنان به این باور رسیده بودند که در تعیین سرنوشت باشگاهشان نقشی ندارند اما صبح روز شنبه برای هواداران آبیدل روز دیگری بود. هواداران استقلال تصمیم گرفتند تمامقد پشت سرمربی و پیشکسوت محبوبشان بایستند و در دعوای سرمربی و مدیرعامل حرف خود را به کرسی بنشانند.
استعفای مددی برای پسران آبی مانند نوشدارو پس از مرگ سهراب بود. مهدی قایدی با پیگیریهای صورت گرفته از سوی مدیریت باشگاه به شباب الاهلی فروخته شد و در روز استعفای مددی، یکتنه تیم جدیدش را مقابل رقیب مستقیمش در لیگ امارات (شارجه) پیروز کرد؛ در حالی که سود میلیوندلاری حاصل از فروش وی مشخص نیست در کدام جیب نهفته شده. شیخ دیاباته، مسعود ریگی و محمد نادری نیز از تیم جدا شدند. حتی اگر بتوان هروویه میلیچ را به تهران بازگرداند و با فرشید اسماعیلی و رشید مظاهری نیز تمدید کرد، شکست مقابل الهلال که بیش از تقویت بیسابقه حریف متمول عربستانی، دستاورد اعزام یک تیم نصفهونیمه به دوبی بود، به پیروزی بدل نمیگردد.
در این شکی نیست که تا همین امروز بسیاری از اندوختههای فصل قبل استقلال سوزانده شده. با این حال، تجمع اخیر استقلالیها، یک اتحاد سازنده میان هوادار و کادر فنی را شکل داد که پیشکسوتان خیرخواه باشگاه میتوانند با پیوستن به آن، کورسوی امید آبیها به آینده را پرنورتر هم سازند. در میان جنگهای متعدد حوالی ساختمان سعادتآباد که شامل دعوای مدیر سابق و مدیر کنونی، هیأت مدیره و بازیکن، فنپیجها و پیشکسوتها و اخیراً سرمربی سابق و سرمربی کنونی میشود، هوداران باشگاه نه «مجیدی تنها نیست»، بلکه شعار «استقلال تنها نیست» را معنا کردند تا نشان دهند نه یک ارتش مجازی، بلکه دلسوزانی هستند از جنس آنهایی که زمانی از بین استراماچونی و مجیدی، به خاطر منفعت استقلال استراماچونی را برمیگزیدند.
خروج مددی از ساختمان سعادتآباد قرار نیست خواسته نهایی استقلالی باشد که میخواهد اهداف بلندپروازانه داشته باشد. مدیریت جدید باشگاه نیز نباید از جنس هیأت مدیره کنونی باشد. مدیران ناکام قبلی نظیر احمد سعادتمند، اسماعیل خلیلزاده (سرپرست)، امیرحسین فتحی و البته خود احمد مددی از جنس یک کادر مدیریتی شکست خورده بودند و رسیدن آنان به مدیرعاملی تنها یک تغییر نام بود که برای مدت بسیار کوتاهی فضای متشنج حاکم بر باشگاه را آرام ساخت.
اگر بخواهیم منصف باشیم، فرهاد مجیدی تا این مقطع شایسته حمایت تمامقد هواداران بوده اما خود او نیز لازم است با هوادار گفتوگو کند. مجیدی در این روزها باید همانطور که وعده داده در مورد گذشته شفافسازی کند و از برنامهها و خواستههایش برای آینده بگوید تا بار حواشی در باشگاه تا حد ممکن کاهش یابد. در نهایت، تحول در این استقلال بحرانزده با رفتن دیو و آمدن فرشته آغاز نمیشود؛ بلکه از جایی کلید میخورد که هوادار باشگاه تصمیم بگیرد در عمل متولی باشگاه باشد و علیه اشخاصی که خلاف منافع تیم گام برمیدارند، بایستد. شاید شنبه جاری نقطه عطف خوبی برای تحول اساسی آبیهای پایتخت بوده باشد.
قصه همیشه تکرار
سامان موحدی راد
یک داستان تکراری دیگر در استقلال. یک شکست و شروع حواشی تکراری. استقلال باز هم به نقطه حساس تابستانیاش رسیده. زمانی که جنگ قدرت بین اعضای هیأت مدیره، کادر فنی و پیشکسوتان خارج از گود استقلال را به جایی میرساند که یک شروع ضعیف در لیگ را استارت بزند. استقلال در همه این سالها از محل امتیازات از دست داده در ابتدای فصل آسیب دید. این تیم همیشه در میانه فصل خودش را جمع میکند تا به قهرمانی یورش ببرد اما امتیازات از دست داده در ابتدای فصل چنان زیاد است که دست آنها از جام دور میماند. حالا استقلال یکبار دیگر بعد از شکست برابر الهلال به این نقطه رسیده.
از یک سو محمود فکری و باند دوستانش در صدد انتقامجویی برآمدهاند و تلاش میکنند با مصاحبههای آتشین تیم را تخریب کنند. تکلیف چهرهای چون پرویز مظلومی هم که معلوم است. کسی که همیشه دوست داشته قدرت را در استقلال در دست بگیرد و آخرین خروج مفتضحانهاش از نیمکت استقلال هم هنوز برایش درس عبرت نشده. در این میان فرهاد مجیدی با هیأت مدیره هم به مشکل خورده. فعلاً که نتیجه این دعوا کنار رفتن مددی است اما معلوم نیست رابطه فرهاد مجیدی با تیم مدیریتی جدید چگونه خواهد بود. آن هم در حالی که 27 مهر دور جدید رقابتهای لیگ برتر قرار است شروع شود.
استقلال در همه این سالها از این نقطه ضربه خورده است. از تلاشهای تابستانی برای بهم ریختن تیم. از پیشکسوتان قدرت طلب که خودشان را از باشگاه مهمتر میدانند. استقلال از استقلال شکست خورده.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو