عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6719 /
۱۳۹۹ شنبه ۲۳ اسفند
|
همه گزینههای پیش روی ستاره پرتغالی
رونالدو باید از یوونتوس برود
لوک آگوستوس
هرگز قرار نبود کریستیانو رونالدو و یوونتوس اینطور شوند. او تابستان 2018 با 100 میلیون یورو و سر و صدای زیاد از رئال مادرید به یوونتوس رفت. او یک فوقستاره بود که با هدف بازگرداندن یوونتوس به قله اروپا و نخستین قهرمانی بعد از سال 1996 جذب شد. بعد از سه قهرمانی پیاپی در اروپا و چهارمین قهرمانی در پنج سال به همراه رئال آمده بود و یووه امید داشت همین موفقیتها را به تورین ببرد. در فصل آخرش، 2018-2017، 15 گل در لیگ قهرمانان زد و گلزن اول این رقابتها شد در حالی که مثلث لیورپول، محمد صلاح، روبرتو فیرمینو و سادیو مانه روی هم 10 گل زده بودند. آن فصل رونالدو به ماجرای یوونتوس در لیگ قهرمانان در مرحله یکچهارمنهایی پایان داد. شماره هفت افسانهای در برد 3 بر صفر رئال در تورین دو گل زد و تیم ماسیمیلیانو آلگری در بازی مادرید سه گل زد اما با پنالتی دقیقه 98 رونالدو، حذف دراماتیکی برای بانوی پیر رقم خورد. حالا سه سال گذشته و آن موفقیت بیسابقه در رئال با ناکامی بیسابقه در یوونتوس بیاثر شده است.
کمی شگفت انگیز است که یووه بعد از آمدن رونالدو در اروپا عقبگرد کرده و سهشنبه برابر تیم ده نفره پورتو در مرحله یکهشتمنهایی حذف شد. فصل قبل در همین مرحله برابر لیون و در فصل 2019-2018 در یکچهارمنهایی به وسیله آژاکس حذف شدند. خیلی ساده است، این تیم یوونتوس به اندازه کافی برای مبارزه در بالاترین سطح اروپا خوب نیست و در بازی سهشنبه کاملاً مشهود بود. رونالدو روی گل تعیینکننده سرجیو اولیویرا مقصر بود چون در ضربه ایستگاهی پشتش را کرد و توپ از زیر پایش گل شد. رسانههای ایتالیا چهارشنبه از خجالتش درآمدند، کوریره دلو اسپورت تیتر زد: «خیانت رونالدو» و نوشت او میتوانست جلوی گل را بگیرد. این لحظه اندوهباری برای رونالدو نه فقط در این بازی بلکه برای کل دورانش در یووه بود.
او فصل بعد 37 ساله میشود و زمان برای رسیدن به هفتمین قهرمانی اروپا تنگ است. دوران او در یووه در عرصه رقابتهای قارهای ناموفق تلقی میشود و این را آمار تأیید میکند. در سه فصل بازی در لیگ قهرمانان برای بیانکونری تنها 14 گل زد که یکی کمتر از فصل آخرش با رئال است ضمن اینکه در این دو بازی مقابل پورتو برای نخستین بار از فصل 2006-2005 نتوانست در مرحله حذفی گل بزند. این ستاره به حمایت نیاز دارد و حامیانش در یووه درخشان نیستند. خب، آیا باید برود؟ اگر برود، گزینههایش محدود است. یک سال دیگر از قراردادش باقی مانده که بر اساس آن سالانه 33 میلیون یورو دستمزد میگیرد. علاوه بر آن که مبلغ انتقالش کم نخواهد بود. تنها چند باشگاه میتوانند این رقمها را بپردازند. منچستریونایتد و رئال مادرید دو تا از آنها هستند اما محدودیتهای مالی ناشی از شیوع ویروس کرونا دست باشگاهها را بسته است. بازگشت به یونایتد همواره برای هوادارانی که روزهای اوج او و تبدیل شدنش به ماشین گلزنی در آن شش فصل را به خاطر دارند، جذاب است. میتواند همان مهاجم خطرناکی باشد که تیم نیاز دارد و تصور او در کنار مارکوس رشفورد، میسون گرینوود، آنتونی مارسیال و برونو فرناندز هیجانانگیز است اما فقط همین است، هیجانانگیز و دیگر هیچ. اولهگونار سولشر به جوانگرایی در تیمش مایل است و اد وودوارد مدیر اجرایی تیم هم از احتیاط در صرف هزینه در دوران شیوع کرونا صحبت کرده. رونالدو در سال 2009 یونایتد را به مقصد رئال ترک کرد و بهترین بازیکن تاریخ این تیم شد. او 16 جام برد از جمله دو لالیگا، چهار لیگ قهرمانان، سه جام جهانی باشگاهها و سه سوپرجام اروپا. در 438 بازی 450 گل زد و بهترین گلزن تاریخ تیم شد اما باز احتمال بازگشتش به این تیم سابق هم کم است. اهداف رئال در نقل و انتقالات، کیلیان امباپه 22 ساله و ارلینگ هالند 20 ساله هستند. این دو استعداد در کلاس جهانی میخواهند جای رونالدو و لیونل مسی، فوقستاره بارسلونا را بگیرند و برای شروع یک رقابت خارقالعاده دیگر آیندهدار هستند.میماند پاریسنژرمن. بر خلاف دو تای دیگر، پول برای این باشگاه اهمیتی ندارد و خرید نیمار و امباپه این ادعا را ثابت میکند. خط حمله متشکل از نیمار، رونالدو و امباپه در جهان بینظیر است اما یک سؤال. آیا پاریسنژرمن به رونالدو نیاز دارد و از نظر تاکتیکی به دردش میخورد؟ جواب هر دو: معلوم نیست. مشکل غول فرانسوی در سالهای قبل مقابله با بهترین خط حملههای جهان بوده. رونالدو میتواند جایگزین خوبی برای امباپه باشد اگر به رئال برود اما فقط در کوتاه مدت چون فوتبال او رو به پایان است. در عین حال، تیم موریسیو پوچتینو بهترین گزینه برای رونالدو است. یونایتد و رئال آن تیمهای قدرتمند زمان او نیستند و پاریسنژرمن از نظر نفرات وضعیت بهتری از این یوونتوس دارد. برای خود رونالدو چطور؟ او در خارج از اروپا خواهان کم ندارد. چند هفته قبل دیوید بکام، یکی از مالکان اینتر میامی از علاقه به بردن رونالدو به MLS سخن گفت. اگر یک جام دیگر در اروپا برایش امکان پذیر نباشد شاید ایجاد یک میراث بزرگ در آمریکا برایش جذاب باشد. به هر حال، او باید عمیق و سخت درباره آیندهاش در یوونتوس فکر کند. شاید وقتش رسیده به این باشگاه پشت کند همان کاری که در برابر ضربه اولیویرا انجام داد.
منبع: دیلی میل
یوآخیم لوو: کار من نیست که درباره جانشینم حرف بزنم
شهرت یوآخیم لوو به این است که یک ابرقدرت فوتبالی که راهش را گم کرده بود را به مسیر درست برگردانده است. مربی تیم ملی آلمان پس از یورو 2020 که در تابستان برگزار میشود، از مربیگری آلمان کنارهگیری میکند. او گفته بر این باور است که تاریخ تکرار خواهد شد: «در سال 2024، میزبان جام ملتهای اروپا هستیم. مانند جام جهانی 2006 که در آلمان برگزار شد، این میتواند شور و شوق فراوانی در تیم و در جامعه ایجاد کند. البته من در آن زمان مربی تیم ملی نخواهم بود.»
آلمان پیش از میزبانی آن رقابتها، در دو تورنمنت بزرگ بازی خواهد کرد. لوو از سال 2006 مربی آلمان بوده و رفتن او باعث خواهد شد مربی جدید بخواهد عملگراتر باشد تا در کوتاهمدت نتیجه بگیرد. لوو درهای تیم ملی را به روی بازگشت بازیکنانی مانند توماس مولر و متس هوملس بازتر کرده است اما او با وجود اینکه سال 2020 برای آلمان فاجعهبار بود، به بازیکنان فعلیاش اعتماد کامل دارد: «بازیکنان ما باهوش هستند و جاهطلب، صرفنظر از اینکه مربی بعد از تورنمنت به کارش ادامه بدهد یا نه. آنها همه میخواهند پیروز شوند. آنها همه موفقیت را میخواهند. فکر نمیکنم جدایی من باعث انگیزه بیشتری در آنها شود. شخصاً با چند نفرشان صحبت کردهام، مانند کاپیتان اول و دوم؛ بازیکنان قدیمی مانند ایلکای گوندوغان، مانوئل نویر، تونی کروس و دیگران. مهم بود که آنها این خبر را از خود من بشنوند.»
اما حتی قدیمیترین بازیکنان تیم ملی آلمان هم بازی زیر نظر یک مربی دیگر در تیم ملی را تجربه نکردهاند. حتی اعضای فعلی فدراسیون فوتبال آلمان هم تجربهای در انتخاب مربی ندارند!
اولیور بیرهوف، مدیر تیم ملی گفته است: «این تصمیم مهمی است اما نیازی نیست همین حالا آن را بگیریم. ما زمان داریم تا همه گزینهها را بررسی کنیم. ما مربیان خوبی در آلمان و در خارج از کشور داریم.» بیرهوف میگوید که مربی بعدی هم اهل آلمان خواهد بود: «مربی باید سابقه خوب داشته باشد، بتواند جلسات تمرینی را اداره کند، از نظر فوتبالی شایسته باشد و البته ارتباطاتش با بازیکنان و مردم قوی باشد. او باید فشار را مدیریت کند. یوآخیم لوو میتوانست همه این کارها را انجام دهد. ما مربی بزرگی را از دست میدهیم، آن هم در تیم ملی که با تیم باشگاهی فرق دارد. در تیم ملی زمان کمتری برای کار با بازیکنان دارید و فشار هم بیشتر است.»
در میان نامهای مطرحشده، اسم یورگن کلوپ (که خودش گفته نمیآید)، رالف رانگنیک و هانسی فلیک شنیده میشود. فلیک دستیار لوو در جام جهانی 2014 بود و در بایرن مونیخ خوش درخشیده است.
لوو میگوید: «همه میدانند رابطه من با هانسی چگونه است. همه از کیفیت هانسی خبر دارند اما کار من نیست که درباره جانشینم حرف بزنم. من نمیخواهم در هیچ جهتی صحبت کنم. به نظرم تصمیمگیرندگان، یعنی فدراسیون و اولیور کارشان را خوب انجام میدهند.»
در حال حاضر، تصمیمات در داخل میدان با لوو است. اوضاع او در تیم ملی خوب نیست و آلمان هم در یورو 2020 با مجارستان، پرتغال و فرانسه همگروه است.
با این حال، لوو میگوید: «بازیکنان فعلی شاید تجربه زیادی نداشته باشند اما پتانسیلشان عالی است. من به تجربه میدانم که همه آنها در سال 2024 به اوج خواهند رسید. در آن تورنمنت خانگی.»
منبع: دویچه وله
به بهانه درخشش فرانچسکو توتی روی پرده نقرهای
ستارههایی که بازیگر سینما شدند
در فیلم، توتی در حالی که آماده آخرین بازی دوران ورزشیاش میشود، به آینه نگاه میکند و نقاط اوج و فرود دوران ورزشیاش را به یاد میآورد
فرانچسکو توتی به عنوان اسطوره فوتبال رم و ایتالیا ستایش بسیاری را به خود دیده است. او حالا میتواند در رزومه خود، عنوان «بازیگر برنده جایزه» را هم قرار دهد.
توتی تمامی 25 سال دوران بازی خود را در رم گذراند و 786 بازی برای این تیم انجام داد. او در سال 2017 در 40سالگی بازنشسته شد. توتی در سال 2001 فاتح سری آ شد و دو بار هم جام حذفی ایتالیا را فتح کرد. او 58 بازی ملی برای ایتالیا انجام داد که آخرین آن فینال جام جهانی 2006 بود که ایتالیا توانست فرانسه را در ضربات پنالتی شکست دهد.
فیلم «نام من فرانچسکو توتی است» در پاییز منتشر شد و حالا جایزه روبان نقرهای 2021 ایتالیا را به عنوان بهترین مستند گرفته است.
این فیلم را الکس اینفاسکلی ساخته و در آن توتی، در حالی که آماده آخرین بازی دوران ورزشیاش میشود، به آینه نگاه میکند و نقاط اوج و فرود دوران ورزشیاش را به یاد میآورد. در این فیلم از فوتبال دوران کودکی او تا خداحافظی اشکبارش در ورزشگاه المپیک در سال 2017 به تصویر کشیده شده است.
این فیلم در مراسم چهارشنبه نهتنها جایزه بهترین مستند را از آن خود کرد، که توتی هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول را به دست آورد. طبق اعلام هیأت ژوری روبان نقرهای، این ستاره رم «جنبه انسانی خود و صمیمانهترین احساسات خود در طول دوران ورزشیاش را نشان داده است».
توتی بیتردید اولین بازیکنی نیست که به عرصه سینما پای میگذارد، هرچند که کمتر کسی به اندازه او با ستایش منتقدان مواجه شده است اما بازیکنان دیگری که به سینما رفتند کدامها بودهاند؟
اریک کانتونا
کانتونا در سینما رزومهای قوی به جای گذاشته و حتی نقش خود را در فیلم انگلیسی «در جستوجوی اریک» بازی کرده است. این ستاره سابق لیدز یونایتد، منچستر یونایتد و تیم ملی فرانسه در چندین فیلم هنری فرانسوی و اروپایی بازی و کارگردانی کرده است و در فیلم الیزابت همبازی بزرگانی مانند کیت بلانشت و سر ریچارد آتنبورو بوده است.
نیمار
مجموعه فیلمهای تریپلاکس در سال 2016 با فیلم «تریپلاکس: بازگشت زاندر کیج» به سینماها بازگشت. وین دیزل در نقش اصلی حضور یافت اما نیمار، ستاره پاری سن ژرمن و تیم ملی برزیل هم در این فیلم بازی کرد. او نقشی کوتاه اما مهم در فیلم دارد.
دیوید بکام
کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس در فیلم «شاه آرتور: افسانه شمشیر» نقشی کوتاه ایفا کرد و چند دیالوگ هم گفت. او در بخشی از فیلم حضور داشت که در آن، شاه آرتور شمشیر را از زیر سنگ بیرون میآورد.
بینی بکام در گریم بزرگ شد و روی صورت او هم زخم نقش بست اما با این حال چهره او کاملاً آشنا بود. و چه کسی میتواند نقش کوتاه این ستاره سابق منچستر یونایتد، رئال مادرید و لسآنجلس گلکسی را در فیلم «گل» فراموش کند؟
رونالدینیو
یکی دو سال پیش بود که رونالدینیو، ستاره سابق بارسلونا و تیم ملی برزیل نقشی به نام «رونالدو» را در یک فیلم ایفا کرد. او نقش یک متخصص هنرهای رزمی برزیلی را در فیلم «کیکبوکسور» ژان کلود واندام داشت. مایک تایسون هم در این فیلم بازی کرد.
اولیویه ژیرو و پرسنل کیمپمبه
ژیرو و کیمپمبه کمی بعد از قهرمانی در جام جهانی 2018 با فرانسه، فرصت آن را یافتند که در نسخه انیمیشن مرد عنکبوتی حضور یابند.
در دوبله فرانسوی انیمیشن «مرد عنکبوتی: نسل جدید»، صدای ملایم ژیرو روی کاراکتر گابلین سبز قرار گرفت و کیمپمبه در نقش عقرب حضور یافت.
پله
شاید محبوبترین ترکیب سینما و فوتبال را بتوان متعلق به بهترین بازیکن تاریخ دانست.
پله، اسطوره برزیل، در کنار دیگر بازیکنان حرفهای فوتبال، مانند بابی مور و اوسوالدو آردیلس، در کنار مایکل کین و سیلوستر استالونه در فیلم «فرار به سوی پیروزی» حضور یافتند. این فیلم در سال 1981 ساخته شد و در آن، تیمی از اسیران جنگی تلاش میکنند که از دست ژنرالهای نازی فرار کنند.
آندرس اینیستا
اسطوره بارسلونا و اسپانیا نقش اصلی را در نسخه اسپانیایی انیمیشن «دزدان دریایی» ایفا کرد. نسخه اصلی این انیمیشن متعلق به استودیو آردمن است (که سریال والاس و گرومیت را ساخته است) و در آن اسطوره بارسلونا به جای کاراکتر دزد دریایی زال حرف میزند که میخواهد جایزه «دزد دریایی سال» را از آن خود کند.
آنتوان گریزمان
این گریزمان بود که راه را برای ژیرو و کیمپمبه باز کرد. این بازیکن فرانسه و بارسلونا نقش سوپرمن را در دوبله فرانسوی «لگو بتمن» ایفا کرد. گوینده اصلی این نقش چنینگ تاتوم بود.
زینالدین زیدان
او مربی بسیار موفق رئال مادرید است و دوران بازی درخشانی هم در بوردو، یوونتوس و رئال داشته است اما در بازیگری هم تلاش خود را کرده است.
سخت بتوان گفت زیدان در فیلم «آستریکس در بازیهای المپیک» که در سال 2008 ساخته شد تا چه حد خوب بازی کرده، چون دیدن گریم او با موهای بلند به اندازه کافی مبهوتکننده است.
در این فیلم فرانسوی که در آن هنگام دومین فیلم پرهزینه غیرانگلیسیزبان تاریخ شد، میشاییل شوماخر، تونی پارکر و آملی مورسمو هم بازی کردند.
لوکاس پودولسکی
فیلمی که او در آن بازی کرد خیلی معروف نیست اما این بازیکن سابق بایرن مونیخ، کلن، آرسنال و اینتر در فیلم آلمانی Macho Man نقشی کوتاه داشت. این فیلم در شهر کلن، زادگاه او ساخته شد. او درباره نقشش گفت: «صحنهای که در آن بازی میکنم در ورزشگاه کلن است و به نظرم واقعاً بامزه است. کاملاً برازنده من است. خوشحالم که در این فیلم حضور داشتم.»
وینی جونز
او احتمالاً فوتبالیستی است که در سینما موفقترین بوده است. او نقشهای منفی را در فیلمهای پرفروشی مانند «قفل، انبار و دو بشکه باروت»، «سرقت در 60 ثانیه»، «قاپزنی»، «ارهماهی»، «مین ماشین»، «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» و فیلمهای بسیار دیگری بازی کرده است.
جونز در فوتبال هم بازیکنی خشن بود. او برای ویمبلدون، لیدز، شفیلد یونایتد، چلسی و تیم ملی ولز به میدان رفت.
کارلو آنچلوتی
آنچلوتی در سال 2016 در فیلم «فراتر از پیشتازان فضا» نقشی کوتاه ایفا کرد. این مربی اورتون گفت که این نقش از طریق یک دوست به او پیشنهاد شده است. این دوست او همسر زویی سالدانا است که در فیلمهای «پیشتازان فضا» نقش اوهورا را بازی میکند.
فرانک لبوف
بزرگترین فیلمی که این مدافع سابق چلسی بازی کرده، «نظریه همهچیز» است که زندگینامه استیون هاوکینگ است. این فیلم در سال 2014 ساخته شد و لبوف در آن نقش «دکتر سوییسی» را داشت. او که قهرمان جام جهانی 1998 است، در چندین فیلم دیگر هم بازی کرده، که البته به اندازه آن فیلم مشهور نیستند.
منبع: ESPN
یادداشت کلینزمن در تمجید از هالند و لواندوفسکی
گل زدن بهترین کار جهان است
شنبه گذشته آخرین «در کلاسیکر» میان بایرنمونیخ و بوروسیادورتموند یک بازی هیجانانگیز برای خودنمایی دو تا از بهترین مهاجمان جهان شد. بعد از دو گل زودهنگام ارلینگ هالند، روبرت لواندوفسکی هتتریک کرد و بایرن 4 بر 2 به پیروزی رسید. تماشای این بازی من را به یاد چیزی انداخت که از کودکی به آن باور داشتم: «گل زدن بهترین کار دنیا است.»
وقتی تازه داشتم فوتبال را میآموختم، پدرم احساس من را درک کرد و به من دفترچهای داد و تشویقم کرد همه نکات را یادداشت کنم. بنابراین از 8 سالگی تا 18 سالگی که فوتبال جوانان را تمام کردم، تاریخ، حریف و تعداد گلهایم را نوشتم. انگیزه داشتم که هر هفته بنویسم و احساس کنم کارم را انجام دادهام.
در سال دومم در 18 بازی 106 گل زدم. یک روز، در 40 دقیقه 16 گل زدم. هر بار بعد از گل زدن توپ را بر میداشتم و به نقطه وسط زمین میآوردم تا وقت بیشتری داشته باشم. وقتی حرفهای شدم این نگرش با من ماند؛ به عنوان یک مهاجم با اعداد انگیزه میگرفتم چون همیشه میخواستم گل بزنم و بازی که تمام میشد، به فکر بازی بعدی بودم.
اگرچه این پست تغییرات زیادی کرده اما همچنان این نگرش را در مهاجمان تراز اول میبینم. لواندوفسکی استادی است که یک دهه این کار را میکند و در کارش خونسرد و متبحر است. او به خوبی هم حمایت میشود، توماس مولر بیشتر از همه و سرژ گنابری، کینگزلی کومان و لروی سانه هم هستند.
هالند نسخه جوانتر لواندوفسکی است. او تنها 20 سال دارد اما همزمان با بدن قویاش، خیلی خوب پیشرفت کرده و ویژگی تکمیل کردن کار را دارد. او ترکیب ایدهآل حس کردن جای رفتن توپ و فرصت طلبی مقابل دروازه رقبا را دارد. پای چپ، پای راست، ضربه سر؛ با همه گل میزند و ارتباط خوبی با همتیمیها دارد.
مهاجمان را بر اساس تعداد گلهایشان قضاوت میکنند و کاملها باید هر دو بازی یک گل بزنند، اینجا یک چارچوب تعیین میکنند و اگر شما یک دوره بد یا بازی بد داشته باشید که در آن پنج یا شش موقعیت صددرصد را خراب کنید، به راحتی میتوانید جبرانش کنید. حس گل زدن بعد از یک دوره سخت مثل حس یک اسب وحشی بعد از آزادی از بند است.
اوایل کارم در اشتوتگارت با یک مربی ارتباط برقرار نمیکردم و دوران دشواری بود. بعد دستیارش جایش را گرفت و او من را خوب میشناخت، در اولین بازیاش پنج گل به فورتونادوسلدورف زدم که آخری را با دویدن 70 متر از زمین خودمان زدم.
حمایت مربی برای مهاجم ضروری است و این را در مورد روملو لوکاکو در اینتر با آنتونیو کونته که قبل از این میخواست او را به چلسی ببرد، به وضوح میبینید. لوکاکو همیشه گلزن بوده اما در ایتالیا سطح بازیاش فرق کرده و در نتیجه اینتر با شش امتیاز اختلاف در صدر است. مهم است که بدانید مربی رویتان حساب میکند، شما را باور دارد و میگوید اگر چند بازی گل نزنید، مشکل خاصی نیست.
شما باید کسانی در اطراف خود داشته باشید که کمکتان کنند، چه خانواده باشد، چه مربی و چه دیگران و من در اشتوتگارت این شانس را داشتم. ماهها قبل از اینکه در فینال جام یوفای 1989 برابر ناپولی و دیگو مارادونا بازی کنیم، مربی من آری هان گفت وقتش رسیده به اینتر بروم. نمیفهمیدم چون خوب بازی کردیم و استادیوم همیشه پر بود اما او گفت به تیمی بروم که بهترینهای جهان را دارد و منظورش آن موقع ایتالیا بود. او اساساً من را از شهرم بیرون کرد و این برایم خیلی خوب بود.
خیلی از تیمهایی که به آنها رفتم در نتیجه تأثیرگذاری دیگران بود. اگر به خاطر اسوالدو آردیلس نبود، هرگز به تاتنهام نمیرفتم اما هر جا و در هر سطحی بازی کردم، همان نگرش را داشتم. فوتبال را همراه با بازی میآموزید. هر کاری که بعداً انجام دادم، در 9 یا 10 سالگی آموخته بودم و با هر بازی سطح مهارت و تواناییهایم بالاتر میرفت.
در جام جهانی 1994 یک گل به کره جنوبی زدم، توپ را روی هوا گرفتم و به خاطر شرایط بدنم مجبور شدم با پای غیرتخصصیام یعنی چپ ضربه بزنم. گل ماه آلمان شد و همه از من میپرسیدند چطور توانستم آن گل را بزنم اما این چیزی بود که سالها قبل آموخته بودم.
در سال 1987 یک گل قیچی برگردان برای اشتوتگارت به بایرن زدم که گل سال شد، این همان کاری بود که در کودکی و نوجوانی بارها انجام داده بودم. کار مهمی نبود! حتی حالا که برای پیشکسوتها بازی میکنم و البته نمیتوانم قیچی برگردان بزنم و کندتر هستم، هنوز سبک بازیام شبیه سالهای اول کارم است.
شم و انگیزه گلزنی تغییر نمیکند اما نقش مهاجم در سطح اول فوتبال امروز متفاوت شده که نسبت به 20 یا 30 سال قبل روانتر شده است. بر خلاف نقشهای تعریف شده بدون تغییر آن موقع، حالا تیمها با سیستمهای متفاوت کار میکنند، برخی بدون شماره 9 مشخص بازی میکنند و بعضی از وینگرها بیشتر با حرکات مورب به حمله ملحق میشوند تا اینکه فقط در کنارهها حرکت و برای مهاجم نوک سانتر کنند.
ابتدا این تحول کمی ناراحتم کرد چون به نظرم میرسید نقش سنتی مهاجم رو به اضمحلال است اما تیمها راههای جدید برای همکاری با مهاجم نوک پیدا کردند. سیستم 1-3-2-4 که بایرن برای حمایت از لواندوفسکی مورد استفاده قرار میدهد، یکی از آنها است ضمن اینکه بعضی بازیکنان در یک بازی چند بار جا و پست خود را عوض میکنند.
عاشق تماشای بازی کیلیان امباپه هستم اما او بازیکن متفاوتی است چون دوست دارد در کنارهها کار کند و در چینشی با دو یا سه مهاجم مشارکت کند. خودش را به محوطه جریمه میرساند، در جای مناسب قرار میگیرد، تکنیکی است و میتواند ضربه سر بزند، با سرعتی که میگیرد، غیرقابل کنترل میشود.
امباپه، هالند، لواندوفسکی یا هر مهاجم بزرگ دیگری در فوتبال امروز ویژگیهای مشترکی دارند. به عنوان حرفهایهای تراز اول، میزان انگیزهشان برای موفقیت به اندازه خونسردی در زمان پیش آمدن فرصت تعیینکننده است اما این ستارهها روش سادهای برای بازی دارند، میدانند کار اصلیشان چیزی است که بهترین حس جهان را دارد، چیزی که آنها را به نخستین خاطراتشان از فوتبال میبرد یعنی زدن گل.
منبع: ESPN
خبر
بازگشت ناموفق فدرر
بازگشت راجر فدرر به میادین تنیس پس از غیبت یک سال و نیمه به دلیل مصدومیت، با شکست او برابر نیکولوژ باسیلاشویلی به پایان رسید. او در مرحله یک چهارم نهایی اوپن قطر در سه ست متوالی به حریف یونانیاش باخت و از رسیدن به نیمه نهایی باز ماند. فدرر 39 ساله روز چهارشنبه توانسته بود دن ایوانز بریتانیایی را شکست دهد تا بازگشتش پس از 14 ماه غیبت را با یک پیروزی همراه کند. قهرمان 20 گرنداسلم اما نتوانست دومین پیروزیاش را در این مسابقات کسب کند و در دومین دور در سه ست متوالی به باسیلاشویلی باخت. او به ترتیب با نتایج 6-3، 6-یک و 7-5 باخت. فدرر پس از این شکست در شبکههای اجتماعی نوشت: «بازگشت به تور ATP اتفاق فوقالعادهای است. من از هر دقیقه بازیام در دوحه لذت بردم. من به این نتیجه رسیدهام که بهترین کار بازگشت به تمرینات است و در نتیجه از شرکت در مسابقات هفته آینده در دبی انصراف دادهام.» باسیلاشویلی 29 ساله که مرد شماره 42 تنیس جهان است، پس از بازی یک ساعت و 50 دقیقهای خود برابر فدرر گفت: «این باور نکردنی است که من مقابل فدرر بازی کردم. او یکی از بزرگترین تنیسورهای تاریخ است. بازی کردن مقابل او برای من خیلی باارزش است. من خیلی خوشحالم که او دوباره به میادین برگشته است و پیروز شدن برابر او برای من تحقق یک رؤیا بود. او همیشه الگوی من بود و مطمئنم که الگوی بسیاری از تنیسورهای دیگر و هواداران هم هست. به همین دلیل بینهایت خوشحالم.»
نمیخواستم باور کنم رونالدو رفتنی است
راموس: خرید هالند راحتتر از امباپه است
سرخیو راموس کاپیتان رئال مادرید میگوید سناریو ایدهآل برای تقویت خط حمله این تیم جذب همزمان آیندهدارترین مهاجمان حال حاضر فوتبال یعنی کیلیان امباپه و ارلینگ هالند است اما میداند که این کار با وضعیت اقتصادی فعلی باشگاه امکان پذیر نیست و به همین دلیل باید به خرید یکی از آنها رضایت دهد. انتخاب یکی از این دو نفر شاید کار آسانی نباشد اما راموس میگوید اگر او رئیس باشگاه رئال مادرید بود به سراغ ستاره نروژی بوروسیا دورتموند میرفت. راموس در گفتوگو با ایبای یانوس مجری شبکه اینترنتی «توییچ» گفت: «من فکر میکنم که شاید، با توجه به وضعیت فعلی، خرید هالند آسانتر باشد. امباپه دارد از بازیکنانی مانند رونالدو، مسی و نیمار سبقت میگیرد اما از آنجایی که شرایط اقتصادی پیچیدهتر شده، شاید به توافق رسیدن برای خرید او سختتر باشد. به همین دلیل من فکر نمیکنم که برای رئال مادرید ایده بدی باشد که خط حملهاش را با جذب یک مهاجم نوک مانند هالند تقویت کند. با عطشی که هالند برای گلزنی و بردن جام دارد، او ممکن است به تیم ما قابلیتهایی را اضافه کند که الان ندارد و آن قامت بلند، سرعت بالا و گلزنی است. او بازیکنی است که میتواند ویژگیهای فراوانی را برای تقویت ترکیب فعلی رئال مادرید بدهد. منظورم این نیست که کیلیان امباپه نمیتواند این قابلیتها را به تیم ما بدهد چون که او هم میتواند اما اوضاع فعلی به گونهای است که شاید جذب هالند نسبت به امباپه برای رئال مادرید آسانتر باشد.»
مسی در رئال مادرید
راموس در پاسخ به این سؤال که اگر مسی روزی بخواهد به رئال مادرید ملحق شود او را خواهد پذیرفت، گفت: «صد درصد. بدون شک. من حتی حاضرم او را به خانهام دعوت کنم تا کمکش کنم (خنده) اما خود من هرگز برای بارسلونا بازی نمیکردم، حتی در ازای 50 یا 70 میلیون یورو در سال. بعضی چیزها را با پول نمیتوان خرید. این غیرممکن است.
جدایی رونالدو از رئال مادرید
«قبل از فینال کیف، مشخص بود که کریستیانو میخواهد برود. من نمیخواستم باور کنم و امیدوار بودم که نظرش عوض شود اما او تصمیمش را گرفته بود اما کسی نمیتواند از او ایراد بگیرد. کریس حق داشت برای آیندهاش تصمیمگیری کند.»
چهرههای تأثیرگذار
راموس میگوید در دوران بازیگریاش دو مربی بیش از همه روی او تأثیر گذاشتند. یکی خواکین کاپاروس سرمربیاش در سویا و دیگری لوئیس آراگونس. او گفت: «مربی که در حرفهام از همه بیشتر روی سرنوشت من تأثیر گذاشت خواکین کاپاروس بود. خواکین اولین نفری بود که مرا به زمین بازی فرستاد. او راهی برای قرار دادن من در کنار دنی آلوز پیدا کرد. من همیشه قدردان او خواهم بود. بعدها لوئیس آراگونس یک عصر جدید را رقم زد. بعد از آنها آنچلوتی و زیدان هم چهرههای مهمی بودند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو