عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6717 /
۱۳۹۹ سه شنبه ۱۹ اسفند
|
خداحافظی با مجید جلالی و رکوردهایش؛ یک قدم تا بدترینشدن
عمر مربیگری مجید جلالی در نساجی مازندران به دو ماه نرسید و این مربی فقط بعد از 6 هفته از سمت خود کنارهگیری کرد. مدیران نساجی مازندران اواخر نیمفصل اول، بعد از نتیجه نگرفتن این تیم به سراغ جلالی رفتند؛ این مربی باتجربه اما نتوانست کمکی به نماینده مازندران کند و نوار باختهای آنها ادامه پیدا کرد. نساجی مازندران یکی از تیمهایی بود که در نیمفصل بازیکنان زیادی را به خدمت گرفت و در فصل نقل و انتقالات حسابی پرکار بود.
مجید جلالی هنگام حضور در نساجی از این تیم به عنوان یکی از تیمهای خوب و با پتانسیل نام برد اما در زمان حضور در این تیم نتوانست نتایج خوبی کسب کند. چهار شکست در ابتدای راه باعث شد تا مسئولان نساجی به فکر تقویت تیم افتاده و بازیکنان مدنظر سرمربی را جلب کنند. بازی با آلومینیوم اراک فرصتی طلایی برای جلالی بود تا اولین برد خود را به دست بیاورد. تیمی که شرایط فنی و روحی و روانی خوبی نداشت و برخلاف نساجی تقویت نشده بود. آنها حتی نیمه اول را هم برنده به رختکن رفتند اما اشتباه دفاعی این تیم در نهایت باعث شد تا اراکیها یک امتیاز به دست بیاورند. تیمی که هفته بعد 6 گل از سپاهان خورد و نشان داد جلالی کار سختی برای شکست دادن آنها نداشته است. نساجی در نیمفصل اول توانسته بود تیم رسول خطیبی را با سه گل شکست دهد اما در بازی برگشت از پس تیم بدون مربی برنیامد.
تساوی در خانه شرایط جلالی را خیلی سخت کرد اما او یک بازی دیگر فرصت پیدا کرد تا شاید بتواند خودش را نجات بدهد. دیداری که با برتری کامل نساجی برگزار شد اما تراکتور حریفی نبود که به همین راحتی تن به شکست بدهد. نساجی مقابل تراکتور بازی بسیار خوبی انجام داد و با 9 شوت در چارچوب رکورددار هفته هفدهم بود اما از شانس بد آنها این اتفاق در روز رؤیایی محمدرضا اخباری و خط دفاعی تراکتور روی داد. به همین دلیل حاصل تلاش آنها بیشتر از یک گل و صفر امتیاز نبود. اگرچه آمار این بازی میتوانست هواداران را به آینده تیمشان امیدوار کند اما جلالی و مدیران این تیم تصمیم گرفتند بیش از این ریسک نکرده و به همکاری خود با 5 باخت و یک تساوی پایان بدهند.
نساجی در حال حاضر با 10 امتیاز و تفاضل گل10- در رده پانزدهم جدول قرار دارد و آنها تنها یک امتیاز از ماشینسازی تبریز به عنوان بدترین تیم این فصل بیشتر دارند. این در حالی است که این تیم شروع بسیار خوبی در لیگ داشت و چند هفته حضور در ردههای بالای جدول را هم تجربه کرد. آنها اما تا هفته هفدهم با کسب 11 باخت یک باخت بیشتر از ماشینسازی به دست آوردهاند.
(این مطلب پیشتر در سایت فوتبال ۳۶۰ منتشر شده)
طنزیم
شیم آن یو
هومن جعفری
پنجره پرسپولیس بسته شد!
واکنشها: رئیس استقلالی حیا کن فدراسیون رو رها کن!
پنجره استقلال هم بسته شد!
واکنشها: رئیس پرسپولیسی حیا کن!
پنجره پرسپولیس باز شد!
واکنشها: رئیس پرسپولیسی حیا کن!
فعلاً تا اینجا سیرک فوتبال ایران را پیش رفتهایم. اگر شعار حیا کن رها کن دیگری هم سر داده شد خبرتان میکنیم!
*
رابی فاولر اسطوره لیورپول در واکنش به اخبار جدایی احتمالی صلاح گفت: «صلاح اگر میخواهد برود، میتواند برود. اگر بازیکنی قصد جدایی دارد، نمیتوان به زور مانع شد. صلاح اگر خوشحال نیست، باید از لیورپول برود. ولی به نظر میرسد که هدف صلاح، رفتن به تیمی دیگر است. صلاح میخواهد برود؟ برود؛ چون در لیورپول دلمان برای کوتینیو هم تنگ نشد.»
آقای فاولر درست میگوید. آقای صلاح! فکر کردی کی هستی؟ سیدمهدی رحمتی هم از استقلال رفت! دل کسی تنگ شد؟ فرشاد احمدزاده هم از پرسپولیس رفت. چی شد؟ هیچ! از پیام صادقیان که بزرگتر نیستی! انگشت کوچک اسماعیل شریفات نمیشوی! اینها همه رفتند. الان کجا هستند؟ فکر کردی چی آقای صلاح؟ دنبال چی هستی؟ فکر کردی مدیر برنامه داشته باشی خیلی پیشرفت میکنی؟ الان بچههای 17 ساله پنج تا منیجر دارند دوتا دلال، سه تا مشاور! تازه آخرش هم عقلشان را میدهند دست بهترین دوستشان و گند میزنند به زندگی! تو که سنت هم بالاست!
متأسفانه عاقبت خوبی را برای شما پیشبینی نمیکنم آقای صلاح! حقیقتاً شیم آن یو!
*
مجید جلالی هم بعد از چند نتیجه بد از نساجی رفت. آقای کلوب نگذار تا یکی توی رویت بگوید: دههات گذشته مربی! خودت برو!
سوءمدیریت ادامهدار در تبریز
فرمان لق تراکتور
میعاد نیک
سرخپوشان تبریزی در جدیدترین ماجراجویی خود دست بر یک گزینه آذریزبان و البته امتحان پسداده گذاشتهاند تا پس از علیرضا منصوریان و مسعود شجاعی، این رسول خطیبی باشد که پشت فرمان تراکتور مینشیند. قانون خلقالساعه منع جذب بازیکنان و مربیان خارجی در لیگ بیستم باعث آن شده که هم فوتبال کشور محدود به چند سرمربی نهچندان موفق شود و هم کیفیت تیمها نازل.
رسول خطیبی پس از نیمفصل تقریباً موفق در تیم آلومینیوم که با پیروزی مقابل همین تراکتور و پرسپولیس هم همراه بود، بلافاصله پس از مواجهه با پیشنهاد قطب سرخ تبریز که احتمالاً اغواگرایانه هم بوده؛ بسیار راحت با تیم اراکی فسخ کرد تا مسئولین هدایت کاپیتانهای تیم ملی را برعهده بگیرد. با نگاه به کارنامه چند سال اخیر تیم تراکتور و پس از اعطای مالکیت این باشگاه به محمدرضا زنوزی، بهسادگی متوجه میشویم که مشکل اصلی تراکتوریها به کادرفنی مربوط نیست و مهمترین دلیل عدم موفقیت پرشورها به بیثباتی مدیریتی و نگرش فردی در ساختار اجرایی این باشگاه بازمیگردد.
رعایت آداب بدوی عقد، فسخ و یا اقاله قراردادهای رسمی از پیششرطهای حضور در یک فضای حرفهای است که متأسفانه مدتهاست در فوتبال ما رعایت نمیشود. مشخص نیست در توافقهای دوطرفه بین اعضای کادرفنی و باشگاه چه بندهایی گنجانده میشوند که در اواسط فصل جای کارفرما و پرسنل ۱۸۰ درجه تغییر کرده و به یکباره سرمربی میتواند اختیاراتی بیشتر از سایر اعضای هیأتمدیره هم داشته باشد. ادامه این روند در لیگ برتر و تسری بیشتر چنین ویروس کشندهای کار را بهجایی رسانده که دیگر هیچ قول و قراری اهمیت نداشته باشد و ارزش یک تکه دستمال کاغذی هم از برگه رسمی قرارداد مربی و باشگاه باارزشتر بهنظر برسد.
با توجه به مهرههای گرانقیمت و باتجربه تیم تراکتور در لیگ بیستم و البته دست باز کادرفنی در ریختوپاش، شاید هر سرمربی جوانی در سودای رسیدن به سکان هدایت سرخها از هیچ تلاشی فروگذار نکند اما سرمربیان تیم تراکتور تنها چند هفته پس از حضور در تبریز با این واقعیت کنار میآیند که حتی مدیریت باشگاهها به شیوه دولتی هم بهتر از چنین خصوصیسازی الکنی است. باشگاه تراکتور اگر موفقیتهایش به عناوین قهرمانی در جام حذفی منتهی شده و اگر نمیتواند مقابل رقبای بزرگ خود عرض اندام کند، دلیل آن را نباید در کنار خط طولی زمین بلکه باید در اتاقهای تودرتوی ریاست جستوجو کند. نمایشهای ضعیف سرخپوشان طی نیمفصل اول و حواشی بیحدوحصر اردوگاه تراکتور باعث آن شده که تیتیها کاملاً علنی و شفاف به مالک باشگاه خود خرده بگیرند و برکناری او را خواستار شوند.
با اینکه تراکتور توانست مقابل نساجی بحرانزده به پیروزی برسد اما انفعال مدیریتی در پلتفرم اداری باشگاه تبریزی چیزی نیست که با من بمیرم و تو بمیری مرتفع گردد. رسول خطیبی که هیچ، بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال جهان هم با این سبک مدیریت به موفقیت در تبریز نخواهند رسید و رسولپاشا هم جدیدترین قربانی رؤیاهای مدیران تراکتور خواهد بود.
خطیبی در تراکتور:
جذابیت، هیجان و آینده ناشناخته
رسول خطیبی حالا پروژه سنگینی را در دست دارد و این هرگز برای او نمیتواند ماجرایی فقط هیجانانگیز و لذتبخش باشد
مازیار گیلکان
رسول خطیبی اینبار در تراکتور مربی باتجربهتری محسوب میشود اما تراکتور مربی باتجربه و بیتجربه نمیشناسد و پتانسیلش را دارد که کار را برای هر مربی سخت کند. گذشته را مرور کنیم:
داستان مربیان در تراکتور کمی پیچیده شده است. همین اواخر را مرور کنیم. فصل گذشته ساکت الهامی و تراکتور با آن نمایش ضعیف در فینال که هر چه از بازی گذشت شباهتش را به فوتبال از دست داد، فینال جام حذفی را به یک بازی بیشباهت به فینال تبدیل کردند. قهرمان شدند اما ساکت الهامی نتوانست به رغم قهرمانی جایگاهش را در تراکتور حفظ کند.
فرصت مربیگری با تقدیر و تشکر از زنوزی ساخته نمیشود، بلکه با اجرای ایده و فکر ساخته میشود. ساکت الهامی رفت تا منصوریان جانشین او باشد.
منصوریان چندی پس از آنکه میخواست با اشاره به آموختن زبان ترکی در تبریز دلبری کند، فهمید که باید تبریز را ترک کند.
تراکتور شبیه یک تیم متوسط در میانه جدول هزینه تیمداری نکرده است اما نتایجش مثل تیمی متوسط است که میخواهد در میانه جدول جایی پیدا کند و چه بسا در همین کار نیز در آینده ناموفق باشد.
در تراکتور چه میگذرد که طریق هزینه کردنش با نتایج همخوان و سازگار نیست؟ بیشک پیش از هر چیز کیفیت فنی تیم به اندازهای نیست که بتواند منجر به استفاده حداکثری از نیروی انسانی تراکتور باشد.
مسعود شجاعی نشان داد که انجام دو کار همزمان برایش آسان نیست. او هم سرمربی بود و هم میخواست در میدان بدرخشد، در حالیکه سرمربیگری تراکتور با آن همه حاشیه و ماجرا و توقع بجا، خود کاری تماموقت و دشوار است.
رسول خطیبی حالا پروژه سنگینی را در دست دارد و این هرگز برای او نمیتواند ماجرایی فقط هیجانانگیز و لذتبخش باشد. او باید بسیار تلاش کند تا کار دوبارهاش در تراکتور را به داستانی طولانیمدت تبدیل کند. خطیبی بهتر از همه داستان فوتبال تبریز را میشناسد و لابد با محاسبات دقیق از فردای شغلیاش به تراکتور رفته و آنچه را بر او خواهد گذشت، در ذهن مرور کرده است.
تراکتور با رسول خطیبی برای هواداران تراکتور هم جذاب است. مربی بومی میتواند جذابیت را بیشتر کند اما سرانجام نتایج همه چیز را روشن خواهد کرد، نه این برداشتهای آغازین در کار.
آرامش و ثبات، گمشده تراکتور
جایی برای اشتباه نیست
سامان موحدی راد
11 سال بعد از بازگشت به لیگ برتر تراکتوریها همچنان در جستوجوی جام هستند. آنها در این سالها لحظات جذاب فوتبالی زیادی در ایران ایجاد کردهاند و یکی از دلایل جذابیت لیگ برتر بودهاند. آنها سالهاست که به دنبال جام قهرمانی در لیگ برتر هستند و هنوز به آن نرسیدهاند.
با اینکه در این 11 سال 3 بار به عنوان نایب قهرمانی رسیدهاند اما حتی 6 سال است که دیگر در این جایگاه هم قرار نگرفتهاند تا هواداران این تیم بیش از پیش از وضعیت ناراضی باشند. تراکتور در این سالها با مربی خارجی و بدون آن، با مربی نامدار و بدون آن جایی در میان برندگان جام قهرمانی لیگ برتر نداشته و این مسأله به مذاق میلیونها هوادار این تیم در سرتاسر ایران چندان خوشایند نیست.
امسال هم برای تراکتور مثل چند سال قبل با عدم ثبات و تزلزل در نیمکت همراه بود. آنها تا اینجای فصل 3 چهره را روی نیمکتشان دیدهاند و همین تغییر و تحولات موجب شد تا آنها حالا در فاصله 8 امتیازی صدر جدول قرار داشته باشند. بازگشت رسول خطیبی به این تیم البته موجب شده با همه این از دست دادن امتیازات باز هم امید در میان تیتیهای تبریزی زنده شود گرچه کار آنها برای قهرمانی سخت است. تراکتور خطیبی در اولین گامش موفق شد تا ناجی بحرانزده را شکست دهد و اولین سه امتیاز را با سرمربی جدید به دست بیاورد. شاید روند بازیها و امتیازاتی که تراکتور در ادامه فصل با خطیبی کسب میکند، موجب شود تا مدیران این تیم در نهایت حسرت بخورند که چرا به جای اعتماد به بازیکنی از مکتب این باشگاه به ماجراجوییهایشان در لیگ برتر ادامه داده بودند و وقتی به سراغ خطیبی رفته بودند که نیمی از فصل از دست رفته بود.
مسیر تراکتور در ادامه فصل شاید با نیم نگاهی به قهرمانی در از دست ندادن کوچکترین فرصتها خلاصه میشود. آنها نباید حتی کوچکترین فرصتها را هم از دست بدهند. هر چند چنین چیزی برای مربیای که تازه چند هفته و آن هم در میانه فصل به تیم اضافه شده انتظار بالایی است. بنابراین شاید باید طرفداران این تیم یک بار دیگر صبر پیش گیرند و منتظر باشند تا خطیبی با سربلند بیرون آمدن احتمالی از آزمون این نیمفصل پیش به سوی فصل بعد بروند. آنچه رسول خطیبی و تراکتور بیش از هرچیزی در این مدت نیاز دارند، آرامش و ثبات است؛ گوهر گم شده این سالهای تراکتور که بارها و بارها به آنها ضربه زده. آنها اگر بر شرایط خودشان مسلط شوند و در دوران ممنوعیت حضور مربی خارجی به چهرههایی مثل خطیبی فرصت دهند، قطعاً به نتایج بهتری میرسند. نتایجی که شاید آرزوی سالهای اخیر میلیونها هوادار این تیم است.
آب در کوزه تراکتور و گشتن گرد جهان
صبوری کن، صبوری
موحد سامی نژاد
حکایت تراکتور و مربی نیمفصل دومش معنای عبارت «آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم» بود. آنها رسول خطیبی را بیخ گوششان داشتند و باز هم پا در بازار پر التهابی گذاشتند که برایشان نتیجهای جز از دست دادن امتیازات و نشستن در میانه جدول نداشت. سرانجام در نیمفصل و بعد از یک قرارداد جنجالی با علیرضا منصوریان تصمیم گرفت تا نیم بیشتر بازیهای نیمفصل را بدون سرمربی و با هدایت یکی از بازیکنان داخل زمین ادامه دهد و نهایتاً بعد از ۱۵ بازی در جایگاه هفتم جدول و با فاصله 8 امتیازی از صدر جدول بنشیند. همینها هم موجب شد تا آنها در میانه فصل مربی موفق یک تیم کم بنیه را از اراک به تبریز ببرند.
کسی که از مکتب فوتبالی تبریز بود و سابقه نشستن روی نیمکت تیم را داشت و میتوانست به جای انتخابهای اشتباه تابستان امسال، روی نیمکت تراکتور بنشیند تا هم تراکتور کمتر ضرر کند و هم در نیمفصل به یک تیم کمبنیه آسیب نرسانند. با این حال تراکتور نشان داده که اهل تصمیمهای ساده و کم هزینه نیست و حتماً باید تیمش را با تصمیماتش وارد حاشیه کند و به آن آسیب بزند تا نهایتاً به سمت تصمیم درست برود. اگرچه در همین مسأله هم شک و شبهههایی وجود دارد و معلوم نیست که آیا آنها با رسول خطیبی سرانجام خوشی خواهند داشت یا خیر.
رسول خطیبی 6 سال پیش هدایت تراکتور را بر عهده داشت و با آنها در کورس قهرمانی بود حتی قهرمانی نیمفصل را هم کسب کرده بود اما در هفته ۱۹ و با شکست برابر پدیده صندلیاش را به تونی داد. این نقل و انتقال یکی از همان ماجراجوییهای پرهزینه تراکتوریها بود. دست کشیدن از یک مربی موفق برای آوردن یک نام خارجی و محبوب روی سکوها. همین اتفاق در کنار تجربه تعویضهای پیاپی مربی در تبریز این سؤال را ایجاد میکند که آیا رسول و تیتیها به موفقیت میرسند یا خیر؟
اما با فرض اینکه تراکتور در فاز مدیریتی از همه تصمیمات اشتباهش درس گرفته و دیگر قصد ماجراجوییهای اشتباه ندارد آیا آنها با رسول خطیبی به نتیجه میرسند؟ رسول خطیبی مربی آزمون پسدادهای است. او به خوبی نشان داده که در تیمهای بیحاشیه و کمتوقع میتواند موفق عمل کند. همچنین کارنامه حضور او در تراکتور هم نشان میدهد او به فوتبال هجومی علاقه دارد. چیزی که با وضعیت امروز تراکتور و داشتن ستارههای خوبی در فاز هجومی میتواند به رسول خطیبی در پیاده کردن ایدههای هجومیاش کمک کند. با همه این چالشها به نظر اگر مدیریت تراکتور کمی صبر پیشه کند و به رسول خطیبی فرصت مناسبی بدهد، میتواند خیلی زود به نتیجه مطلوبش برسد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو