رسول خطیبی حالا پروژه سنگینی را در دست دارد و این هرگز برای او نمیتواند ماجرایی فقط هیجانانگیز و لذتبخش باشد
مازیار گیلکان
رسول خطیبی اینبار در تراکتور مربی باتجربهتری محسوب میشود اما تراکتور مربی باتجربه و بیتجربه نمیشناسد و پتانسیلش را دارد که کار را برای هر مربی سخت کند. گذشته را مرور کنیم:
داستان مربیان در تراکتور کمی پیچیده شده است. همین اواخر را مرور کنیم. فصل گذشته ساکت الهامی و تراکتور با آن نمایش ضعیف در فینال که هر چه از بازی گذشت شباهتش را به فوتبال از دست داد، فینال جام حذفی را به یک بازی بیشباهت به فینال تبدیل کردند. قهرمان شدند اما ساکت الهامی نتوانست به رغم قهرمانی جایگاهش را در تراکتور حفظ کند.
فرصت مربیگری با تقدیر و تشکر از زنوزی ساخته نمیشود، بلکه با اجرای ایده و فکر ساخته میشود. ساکت الهامی رفت تا منصوریان جانشین او باشد.
منصوریان چندی پس از آنکه میخواست با اشاره به آموختن زبان ترکی در تبریز دلبری کند، فهمید که باید تبریز را ترک کند.
تراکتور شبیه یک تیم متوسط در میانه جدول هزینه تیمداری نکرده است اما نتایجش مثل تیمی متوسط است که میخواهد در میانه جدول جایی پیدا کند و چه بسا در همین کار نیز در آینده ناموفق باشد.
در تراکتور چه میگذرد که طریق هزینه کردنش با نتایج همخوان و سازگار نیست؟ بیشک پیش از هر چیز کیفیت فنی تیم به اندازهای نیست که بتواند منجر به استفاده حداکثری از نیروی انسانی تراکتور باشد.
مسعود شجاعی نشان داد که انجام دو کار همزمان برایش آسان نیست. او هم سرمربی بود و هم میخواست در میدان بدرخشد، در حالیکه سرمربیگری تراکتور با آن همه حاشیه و ماجرا و توقع بجا، خود کاری تماموقت و دشوار است.
رسول خطیبی حالا پروژه سنگینی را در دست دارد و این هرگز برای او نمیتواند ماجرایی فقط هیجانانگیز و لذتبخش باشد. او باید بسیار تلاش کند تا کار دوبارهاش در تراکتور را به داستانی طولانیمدت تبدیل کند. خطیبی بهتر از همه داستان فوتبال تبریز را میشناسد و لابد با محاسبات دقیق از فردای شغلیاش به تراکتور رفته و آنچه را بر او خواهد گذشت، در ذهن مرور کرده است.
تراکتور با رسول خطیبی برای هواداران تراکتور هم جذاب است. مربی بومی میتواند جذابیت را بیشتر کند اما سرانجام نتایج همه چیز را روشن خواهد کرد، نه این برداشتهای آغازین در کار.