عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6723 /
۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۷ اسفند
|
مصاحبه و خبر
برای خودم جهنم نمیخرم!
دبیر: پول اعزام به گزینشی را نداریم
رئیس فدراسیون کشتی با اشاره به هزینه بالای اعزامهای پیشرو میگوید فدراسیون برای تأمین هزینهها به مشکل جدی خورده و شاید نتواند تیمها را به مسابقات گزینشی بفرستد.
علیرضا دبیر در نشست خبری و در پاسخ به این سؤال که چرا انتخابی تیم ملی کشتی شفافیت لازم را ندارد؟ اینطور اظهارنظر کرد: «قبلاً هم گفتم انتخابی هست، الان هم میگویم هست. محمدی، سرمربی تیم توضیح داد، من هم اعلام کردم در همه اوزان کشتی انتخابی هست ولی باز شلوغ میکنند. کشتی هست اما الان در سنگین وزن اینکه خیلی زود و در فاصله زیاد با المپیک انتخابی بگذاریم، اشتباه است. دو جوان هستند هر چه رقابت کنند، رشد خواهند کرد.»
او با اشاره به برگزاری انتخابی تنها در دو وزن ادامه داد: «حسن یزدانی مثل رسول خادم و حمید سوریان است. مسابقه انتخابیاش را گذاشتیم تا روی تیلور کار کند. یا در 57 کیلوگرم چون وزن کم میکردند، اگر سال آینده انتخابی برگزار میشد اذیت میشدند. ما در سه وزن گزینشی داریم و باید ابتدا به سهمیهها فکر کنیم.»
دبیر یک بار دیگر تأکید کرد: «من بارها گفتم در دوره من کشتی انتخابی است، برای خودم جهنم نمیخرم. من در آزاد و حمید سوریان در فرنگی هر دو نظارت داریم و هفتهای دو بار در تمرینات شرکت میکنیم.»
رئیس فدراسیون کشتی با اشاره به مشکلات بودجهای کشتی نیز گفت: «در فروردین ٦ اعزام داریم که 5/5 میلیارد پول میخواهد. من دو تیم آزاد و فرنگی میبرم. ٥٤ نفر را به آلماتی میبرم، چون انتخابات آسیا را هم داریم. پول اعزامش را هم نداریم. کار به تعطیلات میخورد، بعد اگر تیم به گزینشی نرفت، گله نکنید. فقط بلیت مسابقات گزینشی را کمیته ملی المپیک میگیرد. ٣٢ هزار فرانک سوئیس هزینه ثبت نامش هست.»
او ادامه داد: «اعزام تیمها به اوکراین 2/1 میلیارد هزینه داشت. با این وضعیت نمیتوانیم اعزام کنیم. ١٢ روز هم تعطیل است، با ١٢، ١٣ میلیارد کار کشتی نمیچرخد. کار کشتی ما با کمتر از 70، 80 میلیارد نمیچرخد و روز به روز هم اوضاع بدتر میشود. روز گذشته با عصا سه ساعت در وزارت ورزش بودم. باید دنبال پول بدوم. متأسفانه چونه فدراسیون کشتی را کوچک گرفتهاند. باید اندازه ١٢ سهمیهمان پول بگیریم. این فقط مشکل من نیست، فدراسیون قبلی هم مشکل داشته و نفر بعدی من هم این مشکلات را دارد.»
دبیر در واکنش به انتقادها به حضور به اتمام رسیده پژمان درستکار در تیم جوانان آن هم بدون رزومه قابل توجه نیز اینطور اظهارنظر کرد: «دو فدراسیون قبلی به خاطر من نمیگذاشتند پژمان بیاید، چطور باید رزومه در کار مربیگری درست میکرد؟ او مربی خیلی خوبی است. به این مربیان شاخص میدان داده شد که رزومه دارند. باید به مربی میدان داده شود که رزومه به دست آورد.»
دبیر فدراسیون نجات غریق و غواصی منصوب شد
وزیر ورزش و جوانان طی حکمی دبیر فدراسیون نجات غریق و غواصی را منصوب کرد. با حکم مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان، مجتبی ارشدی خزاقی به عنوان دبیر این فدراسیون منصوب شد. در حکم مسعود سلطانیفر برای مجتبی ارشدی خزاقی آمده است: «با استعانت از خداوند متعال و به موجب این حکم به عنوان دبیر فدراسیون نجات غریق و غواصی منصوب میشوید. انتظار میرود بر اساس اساسنامه فدراسیونهای ورزشی نسبت به انجام وظایف محوله اقدام نمایید. توفیق جنابعالی را در راه خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و اعتلای ورزش کشور از خداوند متعال خواهانم.» پیش از این هاشم محتشمیراد سرپرستی دبیری فدراسیون نجات غریق و غواصی را بر عهده داشت. او از این پس به عنوان مدیر امور اجرایی با فدراسیون ادامه همکاری خواهد داشت. سلطانیفر همچنین در حکمی مهدی مستجاتالدعوه را به عنوان عضو هیأت رئیسه فدراسیون نجات غریق و غواصی منصوب کرد. مستجاتالدعوه پیش از ریاست مهدی حیدری در فدراسیون نجات غریق و غواصی، سرپرستی این فدراسیون را بر عهده داشت.
برنامه مسابقات تیراندازی جام جهانی هند
شروع مسابقات با تفنگ بادی مردان
مسابقات تیراندازی جام جهانی هند در حالی از ۲۸ اسفند آغاز میشود که تیم ملی تیراندازی ایران با ۵ تیرانداز دیروز تهران را به مقصد هند ترک کرد تا در مسابقات جام جهانی که حکم کسب سهمیه المپیک را نیز دارد شرکت کند.
گلنوش سبقتاللهی و جواد فروغی در ماده تپانچه و حسین باقری، امیرمحمد نکونام و پوریا نوروزیان اسامی ترکیب ایران برای حضور در این مسابقات است. تیم ملی ایران در ماده تفنگ بادی مردان و تپانچه ۲۵ متر زنان شانس کسب سهمیه المپیک را دارد. مجموع امتیاز این مسابقات و امتیاز رنکینگ ورزشکاران برای مشخص کردن سهمیههای المپیک مد نظر است که ایران امیدوار است دو سهمیه به سهمیههای قبلی تیراندازی اضافه شود.
بر اساس برنامه اعلام شده رقابتها از روز جمعه با مسابقه تیراندازان در تفنگ بادی مردان آغاز میشود.
بیش از یک سال است که از برگزاری آخرین دوره مسابقات تیراندازی جام جهانی به دلیل شیوع کرونا گذشته است. این مسابقات قرار بود سال گذشته برگزار شود که به دلیل شیوع کرونا لغو شد.
مراد محمدی: غلامرضا محمدی حمایت نمیشود
حسن یزدانی قربانی کشتی ایران شده
ستارهای درخشان به نام «حسن یزدانی» داریم که هیچ نیازی به رقابت انتخابی برای او نیست. با این شرایط از او میخواهند که در رقابتهای انتخابی شرکت کند و او هم بدون آنکه اعتراضی بکند با کمال میل میآید و در مسابقه شرکت میکند. همه را میبرد و کسی هم توان شکست او را ندارد
گفت و گو
ناصر انصافی مقدم
اگرچه ترکیب تیم ملی کشتی آزاد برای حضور در مسابقههای قهرمانی جهان و بازیهای المپیک در طول سالهای گذشته و اخیر بر اساس قانون و روش رقابتهای انتخابی مشخص و نفرات آن شناخته میشوند اما همواره حواشی مختلف و حرف و حدیثهایی پیرامون تصمیمات و نحوه انتخاب ملیپوشان کشتی آزاد برای حضور در مسابقههای جهانی و المپیک و حتی آسیایی در طول همه این سالها وجود داشته است. گروهی از کشتیگیران برای حضور در این عرصههای مهم بینالمللی انتخاب و گزینش شدهاند و عدهای پشت سر آنها قرار گرفته و به تیم ملی راه نیافتهاند و طبیعی است آنهایی که پشت خط ماندهاند، به تصمیمات افراد تصمیم گیرنده از جمله اعضای کادر فنی تیم ملی بهویژه سرمربی تیم و مسئولان فدراسیون کشتی معترض باشند. برخیها فقط نقش غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی کشتی آزاد را در این تصمیمگیریها مهم و اساسی میدانند در حالیکه واقعیت امر چیز دیگری است و مشخص است اشخاص دیگری در تمامی تصمیمات فنی دخالت دارند در حالیکه در شرایط فعلی، فدراسیون کشتی بر خلاف فدراسیونهای قبلی کمیتهای به نام «کمیته فنی» یا شورایی به نام «شورای فنی» ندارد!
مراد محمدی، کشتیگیر مازندرانی تیم ملی کشتی آزاد ایران در سالهای نه چندان دور، بر این اعتقاد است که رئیس فدراسیون کشتی، قدرت انتخاب و تصمیمگیری برای انتخاب ملیپوشان کشتی آزاد را از سرمربی تیم ملی کشتی آزاد کاملاً سلب کرده و غلامرضا محمدی نقشی در این زمینه ندارد اما با این حال او از هر طرف مورد حمله و هجمه اهالی کشتی و حتی رسانهها قرار میگیرد. به بهانه این موضوع با مراد محمدی همکلام میشویم و حرفهایش را میشنویم که قابل تأمل است.
تصمیمگیریهای اخیر فدراسیون کشتی یا کادر فنی تیم ملی کشتی آزاد را چگونه میبینی؟
قبل از آنکه صحبتهای خود را شروع کنم اول بگویم حرفهای من فقط جنبه انتقادی دارد و خدای ناکرده قصد توهین و اهانت به کسی را ندارم، من همیشه سعی کردهام حرفهای خود را در قالب انتقادهای سازنده و فنی بزنم. در ماههای گذشته و بخصوص در هفتههای اخیر اتفاقات زیادی در کشتی افتاده است که ما اهالی کشتی متوجه آن نمیشویم چه برسد به علاقهمندان به ورزش کشتی؛ در کشتی ما متأسفانه شفاف و قانونمند نیست و هیچکس هم پاسخگو نیست. در واقع قانون مدونی در کشتی ما وجود ندارد.
توضیح بیشتری در این خصوص میدهی؟
با رفتن هر رئیس فدراسیون و آمدن رئیس فدراسیون جدید، ناگهان همه چیز عوض میشود و به هم میریزد و رئیس جدید، کارشناسان و افراد خود را میآورد که خیلی از آنها از جنس کشتی هم نیستند. مثلاً در دوره ریاست رسول خادم قانون «فرآیند انتخابی تیم ملی» بود. با رفتن خادم، کلمه «فرآیند» برداشته شد و این رقابتها شد فقط «رقابتهای انتخابی»؛ حالا ما نمیدانیم در حال حاضر همان قانون رسول خادم یعنی فرآیند انتخابی تیم ملی در کشتی اجرا میشود یا یک چیز دیگر به اسم انتخابی تیم ملی؛ من هنوز متوجه این موضوع نشدهام.
مسأله کمی پیچیدهتر و بغرنجتر شد. این حرف شما احتیاج به توضیحات بیشتری دارد.
ستارهای درخشان به نام «حسن یزدانی» داریم که هیچ نیازی به رقابت انتخابی برای او نیست. با این شرایط از او میخواهند که در رقابتهای انتخابی شرکت کند و او هم بدون آنکه اعتراضی بکند با کمال میل میآید و در مسابقه شرکت میکند. همه را میبرد و کسی هم توان شکست او را ندارد. چند سال است که حسن یزدانی در رقابتهای انتخابی شرکت میکند؟ در واقع حسن یزدانی تنها مشتری پر و پا قرص رقابتهای انتخابی تیم ملی شده؛ به نظر من او قربانی کشتی و رقابتهای انتخابی آن شده است.
چرا از حسن یزدانی خواسته میشود که در رقابتهای انتخابی شرکت کند در حالیکه اصلاً نیازی به رقابت انتخابی بین او و سایر حریفان داخلیاش نیست؟
به نظر من شاید از این طریق میخواهند به رقابتهای انتخابی خود جلوه بدهند و آن را کاملاً نمایشی کنند. در اصل از نام حسن یزدانی استفاده میکنند.
از قدیم گفتهاند «بزرگتر را بزن تا کوچکتر بترسد و حساب کار خود را بکند» و این مسأله کاملاً درباره کشتیگیری چون حسن یزدانی مصداق پیدا میکند. در حالیکه در ایران حریفی هم اندازه او نیست تا مقابل او قرار گیرد.
درباره رضا اطری و کامران قاسمپور دو کشتیگیر سرشناس مازندرانی دیگر چه نظری داری؟
رضا اطری به جای آنکه در رقابتهای داخلی کم اهمیت مثل لیگ برتر حضور پیدا کند باید در طول سال حداقل در دو یا سه تورنمنت بینالمللی مهم محک بخورد و آزمایش شود. فدراسیون کشتی بهتر بود اطری را پس از گذشت بیش از یک سال از عدم حضور در رقابتهای بینالمللی، اخیراً به یکی از تورنمنتهای بینالمللی اروپایی در کشورهای اوکراین، ایتالیا و فرانسه اعزام میکرد؛ در حالیکه اطری را حتی چند ماه پیش به رقابتهای جام جهانی در صربستان هم نفرستادند که جای بسیار خوبی برای محک زدن او بود. برای مسابقههای جهانی 2019 نورسلطان قزاقستان هم رضا اطری را بدون رقابتهای انتخابی، انتخاب کردند. بهترین مسابقه برای اطری حضور در تورنمنتهای مهم بینالمللی در کشورهای اروپایی است حتی مسابقههای آسیایی برای او مفید و مؤثر نیست.
رضا اطری نسبت به گذشته یک پله بالاتر رفته و او حتی توانایی گرفتن مدال در المپیک را دارد منتهی باید حداقل در دو یا سه تورنمنت مهم بینالمللی حضور پیدا کند. شرایط کامران قاسمپور هم همینطور است و او هم باید به جای کشتی انتخابی با حسن یزدانی حداقل به دو یا سه تورنمنت مهم بینالمللی میرفت. قاسمپور هم میتواند قهرمان جهان شود.
در تمامی تصمیمات فنی فدراسیون کشتی چه کسی نقش بیشتری دارد، سرمربی تیم ملی یا دیگران؟
شرایط را به گونهای شکل دادهاند که همه افراد، سرمربی تیم ملی را مقصر اتفاقهای به وجود آمده میدانند در حالیکه غلامرضا محمدی خیلی نقشی در این اتفاقات ندارد. تیم ملی اگر در المپیک نتیجه خوب بگیرد خیلی ها مدعی می شوند اما اگر خدایی ناکرده نتیجه بد بگیرد، گناه آن را به گردن غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی میاندازند و تمام کاسه و کوزهها سر او شکسته میشود. متأسفانه شرایط جوری شده که علیرضا رضایی ، غلامرضا محمدی را مورد هجمه قرارمی دهد. او کار خوبی نکرد، به نظرم کار علیرضا رضایی با آن همه تجربه و سابقه مربیگری و اجرایی در زمان ریاست رسول خادم بسیار غیر فنی و غیر حرفهای بود. انتقادات علیرضا رضایی اصلاً درست نبود، مگر میشود غلامرضا محمدی مقصر باشد در حالیکه برخی افراد دیگر تصمیم می گیرند .
نه تنها علیرضا رضایی که حتی رسانهها هم فقط غلامرضا محمدی را مورد حمله و هجمه قرار میدهند در حالیکه همه وظیفه دارند که از سرمربی تیم ملی کشتی آزاد حمایت کنند.
با این حساب هیچ سهمی برای غلامرضا محمدی در تصمیم گیریها قائل نیستید؟
هیچ سرمربی بدون اشتباه نیست و اشتباه اجتناب ناپذیر است. خود من چند سال سرمربی تیمهای ملی کشتی آزاد بودهام و متوجه مشکلات هستم. اما مسأله این است که وقتی همه فقط سرمربی تیم ملی را به باد انتقاد میگیرند و او از هر طرف تحت فشار و مورد هجمه قرار میگیرد، طبیعی است که او در کار خود اشتباه کند. سرمربی تیم ملی باید به تنهایی به جنگ همه برود و حواشی را یک تنه برطرف کند. بنده به شخصه هیچ انتقادی از غلامرضا محمدی ندارم و از او تمام قد حمایت و پشتیانی میکنم. به نظر من، این دوره که علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی شده انتظارمی رود که او تمام قد از سرمربی تیم ملی حمایت کند. او قهرمان المپیک است و به خوبی همه شرایط را می داند.
بنابراین انتظار می رود که حمایت بیشتری از کادر فنی تیم ملی در همه بخش ها داشته باشد تا مربیان هم بتوانند جواب اعتماد او را بدهند. البته این انتظار فقط از علیرضا دبیر نمی رود. رئیس فدراسیون کشتی و مدیر فنی تیمهای ملی کشتی آزاد نباید غلامرضا محمدی را تنها بگذارند و باید تمام قد از او حمایت کنند و پشت سر او باشند. چگونه است مدیر فنی تیمهای ملی کشتی آزاد در تمام جلسات فدراسیون کشتی از لیگ برتر گرفته تا کمیتههای مربیان و داوران حضور پیدا میکند ولی در تصمیمگیریها نامی از او به میان نمیآید و همه فقط اسم غلامرضا محمدی را میبرند.
در مورد امین طاهری کشتیگیر سنگین وزن که علیرضا رضایی به خاطر او غلامرضا محمدی را مورد انتقاد خود قرار داده است چه صحبتی داری؟
در مورد امین طاهری باید بگویم که کادر فنی و شخص غلامرضا محمدی بهتر از هر کس شرایط او را برای اعزام نشدن به مسابقههای آسیایی در قزاقستان میدانند. به نظرم آسیبدیدگی امین طاهری هنوز برطرف نشده و او توانایی کشتی گرفتن در مسابقههای آسیایی را ندارد.
حرف آخر مراد محمدی چیست؟
امیدوارم شرایطی رقم بخورد که تیم های ملی کشتی ایران در هردو بخش آزاد و فرنگی بهترین نتیجه ممکن را در المپیک توکیو بگیرند تا نتیجه زحمات این مدت را ببینند.
ایمان زندی در 39 سالگی کفشهایش را آویخت
خداحافظی غریبانه
گزارش
محسن آجرلو
خداحافظیاش هم مثل خودش آرام بود و بی سر و صدا. آنقدر آرام که در هیاهوی خوشحالی جوانهای سبزپوش وسط میدان گم شد و قدمهای بسیاری را هم برای بوسیدن چهارگوشه زمین به تنهایی طی کرد. آن هم در سالن خالی از تماشاگر، پس از باخت غیرمنتظره در میانههای لیگ عجیب و غریب. بدون قلمدوش و حلقه گل و دور افتخار.
حضور مستمر و بیست و اندی ساله ایمان زندی در بسکتبال به همین سادگی تمام شد. این همه سال بازی در سطح اول بسکتبال ایران شاید میتوانست پایان با شکوهتری داشته باشد اما نداشت. ایمان زندی چیزی حدود 22 دوره در لیگ برتر ایران بازی کرد، سالهای سال پیراهن تیم ملی را پوشید و در تولد اولین جرقههای امید در تیم ملی، عضوی از آن تیم رویایی بود.
اولین اتفاق مهم و بزرگ بسکتبال ایران شاید برنز بازیهای آسیایی در دوحه قطر بود. اولین مدال این رشته در تاریخ بازیهای آسیایی و نخستین مدالی که در این سطح به دست میآمد. زندی در آن سالها جوانی با تجربه بود. سال بعد از آن هم در قهرمانی 2007 آسیا یکی از بازیکنان تیم ملی بود و در 2008 هم عضوی از آن تیم پرافتخار بود که برای اولین بار در تاریخ راهی المپیک شده بود.
نام ایمان زندی از همان ابتدا بیش از همه با ذوبآهن اصفهان گره خوره بود. تیمی که در دهه هشتاد و حتی اوایل نود یکی از قطبهای اصلی این رشته به حساب میآمد و بارها هم به فینال رسیده بود. قهرمانی با ذوبآهن شاید بهترین اتفاق زندگی ورزشی زندی در لیگ ایران به حساب بیاید. با این حال در این 22 سال حضور در باشگاههای بسیاری چون صنام تهران، بیم بابل، لوله آ اس شیراز، آیندهسازان میهن اصفهان، شهرداری گرگان و شیمیدر را تجربه کرده بود و روز گذشته هم با پیراهن تیم آویژه صنعت مشهد از دنیای بسکتبال خداحافظی کرد.
بازیکن محجوب اصفهانی در فولادشهر متولد شده. در اولین سال دهه شصت و البته 26 شهریور. روز خداحافظیاش از بسکتبال هم دقیقاً 26 شد. 26 اسفند 1399. جایی که ایمان زندی در آستانه 40 سالگی قرار دارد و شاید هم دیگر زمان آن رسیده بود که کفشهایش را بیاویزد و از دنیای بازی خداحافظی کند.
ایمان زندی از نسلی بود که شاید آنقدرها سر و صدا نداشتند. امثال او، پویا تاجیک یا حتی حامد آفاق که بدون حاشیه خاصی سالها در بسکتبال ایران چه در رده ملی و چه باشگاهی درخشیدند و نقش مؤثری داشتند اما هیچگاه به اندازه دیگر بازیکنان شناخته شده سر و صدا نکردند. کنار رفتنشان از تیم ملی خیلی بی سر و صدا و در سکوت محض خبری انجام شد و آویختن کفشهایشان هم همینطور.
حالا که کرونا همه چیز را از ما گرفته. با این حال بد نیست حداقل ایمان زندی را مثل دیگر همبازیهایش فراموش نکنیم و خیلی زود و در اولین فرصت، یک بازی آبرومندانه خداحافظی یا یک مراسم در شأن برایش بگیریم. در شأن بیش از بیست سال حضور آبرومندانه در بسکتبال ملی و باشگاهی. آن هم برای بازیکنی که هیچگاه متن حضور را فدای حواشی نکرد.
کاهش هزینههای زندگی با دوچرخه
قسمت سوم
عضویت در سالن ورزشی و یا خریداری کالاهای ورزشی جهت ورزش در منزل هر دو میزانی از درآمد ماهیانه شما را به خود اختصاص میدهند. در زندگی امروزی به دلیل عدم تحرک و میزان مصرف کالری بالا بیشتر مردم برای پیشگیری از چاقی و حفظ تناسب اندام میبایست ساعاتی از شبانهروز را در باشگاههای ورزشی بگذرانند.
حتی اگر به دلیل وجود مشغلههای زیاد وقت باشگاه رفتن نداشته باشید به مرور زمان و با افزایش وزن و مشکلات ناشی از زندگی ناسالم اجباراً به ورزش روی خواهید آورد. این موضوع مخارجی را به شما تحمیل خواهد کرد که در بسیاری از مواقع نخواهید توانست از آنها استفاده کنید.
اما با خرید یک دوچرخه که اگر به درستی نگهداری شود سالیان سال قابل استفاده است میتوانید علاوه بر کاهش هزینههای رفت و آمد با دوچرخه در هزینههای ورزش خود نیز صرفهجویی کنید. ضمن اینکه نیازی به ورزش کردن در زمان استراحت نیست، زیرا با حمل و نقل توسط دوچرخه و رکاب زدن تمام مدت در حال ورزش بودهاید.
کاستن از هزینههای تفریحی
پس از شروع ورزش و رکابزنی، احتمالاً بیشتر از پیش به این وسیله نقلیه سالم علاقهمند خواهید شد و ساعاتی را برای گشتزنی و تفریح با دوچرخهسواران حرفهای خواهید گذراند. حتی میتوانید در روزهای آفتابی با دوچرخه به خارج از شهر رفته و یک سفر گروهی سالم را تجربه کنید.
این بدان معناست که شما احتمالاً زمان کمتری را در سینما، مراکز خرید و سایر مراکز تفریحی صرف خواهید کرد و همین موضوع باعث کم کردن مخارجی است که در مراکز تفریحی صرف میکردید.
بهرهوری بیشتر با دوچرخهسواری جهت کسب درآمد
علاوه بر کاهش هزینههای رفت و آمد با دوچرخه مشخص شده است که رکابزنی میتواند با کاستن از افکار بیهوده که باعث فعالیت بیش از حد و خستگی مغز شما میشوند و همچنین کاهش میزان استرس، بهرهوری شما را افزایش دهد. سطح استرس قبل از شروع کار، بازده کلی شما را تا ۱۵ درصد کاهش میدهد.
در حالی که با استفاده از دوچرخه به مرور زمان این مشکل از بین رفته و به بهرهوری شما جهت افزایش درآمد کمک شایانی خواهد کرد. شاید با خود بگویید که این موضوع در کاهش هزینهها و افزایش پسانداز من تأثیری نخواهد داشت اما زمانی که اولین پاداش یا ترفیع شغلی را دریافت کنید به این نتیجه خواهید رسید که این هم یک نوع صرفهجویی در مخارج به حساب میآید.
نتیجهگیری
با توجه به مطالبی که ذکر شد رکاب زدن و استفاده از دوچرخه میتواند یک مزیت بزرگ برای زندگی شهری به حساب بیاید. دوچرخهسواری با مزایایی همچون کاستن از هزینههای مربوط به بیماری، کاهش هزینههای رفت و آمد با دوچرخه، کم کردن هزینههای جانبی خودرو، کاهش هزینههای ورزشی، کاستن از هزینههای تفریحی و بهرهوری بیشتر جهت کسب درآمد یک ورزش کارآمد و اقتصادی به نظر میرسد که میتواند نیازهای زندگی شهری را تا حد زیادی برطرف کند.
چرا در دیپلماسی ورزش ضعیفیم؟
محمدرضا آخوندی
این روزها بار دیگر با عدم اعطای میزبانی مقدماتی جام جهانی فوتبال، بحث اینکه چرا در دیپلماسی ورزشی ضعیفیم و چرا نمیتوانیم از حقوق خود در مجامع بینالمللی ورزشی دفاع کنیم، با لحنهای مختلف در جریان است.
برخی این ضعف را به ضعف دیپلماسی دولت ارتباط میدهند و برخی دیگر این نقیصه را در مدیریت جدید فدراسیون فوتبال دنبال میکنند.
گروهی میگویند ما زیرساخت مناسب برای میزبانی نداریم و دستهای دیگر بر طبل توهمات ایران ستیزانه در عرصه سیاست بینالمللی میکوبند اما واقعیتی که وجود دارد، ضعف شدید ما در عرصه دیپلماسی ورزش است که باید ریشههای آن را جست.
با نگاهی گذرا به سطح اول مدیریت ورزش آسیا به خوبی مشهود است که چند کشور عربی حوزه خلیج فارس گوی سبقت را در تصاحب پستهای مهم ورزشی قاره از سایر رقبا ربودهاند. قطریها ریاست پنج فدراسیون مهم قارهای را بر عهده دارند.
اماراتیها و کویتیها هر کدام چهار فدراسیون مهم قارهای و شاید مهمترین فدراسیون آسیایی یعنی فوتبال نیز در اختیار شیخ سلمان بحرینی است و شورای المپیک آسیا را نیز کویتیها تأسیس و همچنان زمامدارش هستند.
بنابراین مهمترین بلوک قدرت در ورزش آسیا را مدیران همین چند کشور عربی در اختیار دارند که همگی در فدراسیونهای جهانی مربوطه نیز دارای مهمترین کرسیها هستند ولی راز حضور قدرتمند آنها و ناتوانی ما در کسب کرسیهای بینالمللی در چیست؟
ایران نخستین کشور غرب آسیا بود که میزبان بازیهای آسیایی شد و برای بازیهای 1984 نیز در کنار لسآنجلس درخواست میزبانی بازیهای المپیک را داده بود.
بنابراین سبقه ورزشی ایران به مراتب از همه کشورهای عربی برتر است اما آنچه در چند دهه اخیر به شدت باعث افول روز به روز دیپلماسی ورزش ایران شده دو نکته مهم است.
نخست نداشتن استراتژی مشخص در عرصه بینالمللی ورزش و دوم آلوده شدن مدیریت ورزش کشور به امور سیاسی که به تبع آن باعث تغییرات پیاپی مدیران ورزش کشور شده است.
ما در ورزش کشور هیچ استراتژی کلانی برای کسب کرسیهای بینالمللی نداریم. نه وزارت ورزش میداند چگونه برای کسب کرسی بینالمللی ریل گذاری کند و نه کمیته المپیک توان مدیریت این موضوع را دارد. یعنی هیچ برنامه مشخصی برای این موضوع در سطح کلان کشور تهیه نشده و فقط براساس ارتباطات و استعدادهای شخصی چند کرسی مهم در چند دهه اخیر به دست آوردهایم که آن هم به دلیل نبود برنامه همگی از بین رفته.
اما شاید نکته مهمتر این بوده که هیچکدام از مدیران تأثیرگذار ورزش کشور نتوانستهاند به صورت بلندمدت در رأس کار باقی بمانند تا با حضور مؤثر و مداوم جایگاهی برای خود در عرصه جهانی به دست آورند. هر گروه و طیف سیاسی که قدرت را در دست گرفته تلاش کرده از صدر تا ذیل مدیریت ورزش را عوض کند.
غافل از اینکه آن مدیر چهار سال با بودجه کشور در عرصهها و مجامع بینالمللی حضور پیدا کرده و اندک اندک با بدنه مدیریتی آن رشته یا سازمان ارتباط برقرار کرده و تا میخواهد از ثمره این شناخت در موارد مختلف استفاده کند، جایش را در کشور باید به دیگری بدهد. این روند نه یک بار و دو بار بلکه چند دهه است تکرار میشود.
در این دوران تنها مهندس هاشمیطبا بود که با حضور مداوم و مؤثرش در عرصههای بینالمللی توانست کرسیهای ارزشمندی به دست آورد که آن هم به دلایلی که عرض شد به راحتی از دستمان
رفت.
بنابراین اگر در پی حل مشکلاتمان در عرصه دیپلماسی ورزشی هستیم باید این دو مورد را حل کنیم، پس از آن اندک اندک مدیران با استعداد ورزش میتوانند راه خود برای کسب کرسیهای بینالمللی را پیدا کنند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو