printlogo


کد خبر: 226555تاریخ: 1399/12/27 00:00
چرا در دیپلماسی ورزش ضعیفیم؟

محمدرضا آخوندی 

 این روزها بار دیگر با عدم اعطای میزبانی مقدماتی جام جهانی فوتبال، بحث اینکه چرا در دیپلماسی ورزشی ضعیفیم و چرا نمی‌توانیم از حقوق خود در مجامع بین‌المللی ورزشی دفاع کنیم، با لحن‌های مختلف در جریان است.
 برخی این ضعف را به ضعف دیپلماسی دولت ارتباط می‌دهند و برخی دیگر این نقیصه را در مدیریت جدید فدراسیون فوتبال دنبال می‌کنند. 
گروهی می‌گویند ما زیرساخت مناسب برای میزبانی نداریم و دسته‌ای دیگر بر طبل توهمات ایران ستیزانه در عرصه سیاست بین‌المللی می‌کوبند اما واقعیتی که وجود دارد، ضعف شدید ما در عرصه دیپلماسی ورزش است که باید ریشه‌های آن را جست.
با نگاهی گذرا به سطح اول مدیریت ورزش آسیا به خوبی مشهود است که چند کشور عربی حوزه خلیج فارس گوی سبقت را در تصاحب پست‌های مهم ورزشی قاره از سایر رقبا ربوده‌اند. قطری‌ها ریاست پنج فدراسیون مهم قاره‌ای را بر عهده دارند. 
اماراتی‌ها و کویتی‌ها هر کدام چهار فدراسیون مهم قاره‌ای و شاید مهم‌ترین فدراسیون آسیایی یعنی فوتبال نیز در اختیار شیخ سلمان بحرینی است و شورای المپیک آسیا را نیز کویتی‌ها تأسیس و همچنان زمامدارش هستند. 
بنابراین مهم‌ترین بلوک قدرت در ورزش آسیا را مدیران همین چند کشور عربی در اختیار دارند که همگی در فدراسیون‌های جهانی مربوطه نیز دارای مهم‌ترین کرسی‌ها هستند ولی راز حضور قدرتمند آنها و ناتوانی ما در کسب کرسی‌های بین‌المللی در چیست؟
ایران نخستین کشور غرب آسیا بود که میزبان بازی‌های آسیایی شد و برای بازی‌های 1984 نیز در کنار لس‌آنجلس درخواست میزبانی بازی‌های المپیک را داده بود. 
بنابراین سبقه ورزشی ایران به مراتب از همه کشورهای عربی برتر است اما آنچه در چند دهه اخیر به شدت باعث افول روز به روز دیپلماسی ورزش ایران شده دو نکته مهم است. 
نخست نداشتن استراتژی مشخص در عرصه بین‌المللی ورزش و دوم آلوده شدن مدیریت ورزش کشور به امور سیاسی که به تبع آن باعث تغییرات پیاپی مدیران ورزش کشور شده است.
ما در ورزش کشور هیچ استراتژی کلانی برای کسب کرسی‌های بین‌المللی نداریم. نه وزارت ورزش می‌داند چگونه برای کسب کرسی بین‌المللی ریل گذاری کند و نه کمیته المپیک توان مدیریت این موضوع را دارد. یعنی هیچ برنامه مشخصی برای این موضوع در سطح کلان کشور تهیه نشده و فقط براساس ارتباطات و استعدادهای شخصی چند کرسی مهم در چند دهه اخیر به دست آورده‌ایم که آن هم به دلیل نبود برنامه همگی از بین رفته.
اما شاید نکته مهم‌تر این بوده که هیچ‌کدام از مدیران تأثیرگذار ورزش کشور نتوانسته‌اند به صورت بلندمدت در رأس کار باقی بمانند تا با حضور مؤثر و مداوم جایگاهی برای خود در عرصه جهانی به دست آورند. هر گروه و طیف سیاسی که قدرت را در دست گرفته تلاش کرده از صدر تا ذیل مدیریت ورزش را عوض کند. 
غافل از اینکه آن مدیر چهار سال با بودجه کشور در عرصه‌ها و مجامع بین‌المللی حضور پیدا کرده و اندک اندک با بدنه مدیریتی آن رشته یا سازمان ارتباط برقرار کرده و تا می‌خواهد از ثمره این شناخت در موارد مختلف استفاده کند، جایش را در کشور باید به دیگری بدهد. این روند نه یک بار و دو بار بلکه چند دهه است تکرار می‌شود.
 در این دوران تنها مهندس هاشمی‌طبا بود که با حضور مداوم و مؤثرش در عرصه‌های بین‌المللی توانست کرسی‌های ارزشمندی به دست آورد که آن هم به دلایلی که عرض شد به راحتی از دست‌مان 
رفت.
بنابراین اگر در پی حل مشکلات‌مان در عرصه دیپلماسی ورزشی هستیم باید این دو مورد را حل کنیم، پس از آن اندک اندک مدیران با استعداد ورزش می‌توانند راه خود برای کسب کرسی‌های بین‌المللی را پیدا کنند.
 

Page Generated in 0.0057 sec