- تو، یه سایه بودی...
- اتوبوسی بهنام هوس!
- کنعانی را یک «فوتبالیست» ببینیم
- لطفا شأن تیم ملی را رعایت کنید
- آخرین اتوبوس!
- گل به یوونتوس و چلسی؛ خامه روی کیک تولد!
- کانسلو آخرین قربانی
- خالکوبی فوتبالیستها ممنوع شد
- بیرانوند، دوباره در توئیتر پربازدید شد
- هواداران اینتر خطاب به لوکاکو: برای ما مهم نیستی!
- واکنش سیاوش یزدانی به شایعات جنجالی
- در چنین روزی
|
تو، یه سایه بودی...
تیم ملی اسیر حاشیه ناخواستهای شده که محصول رفتار کودکانه و غیرحرفهای یکی از بازیکنان است. مدافعی پرحاشیه که در کل طول دوران فوتبالش در بیرون و درون زمین رفتارهای هیستریک و بچهگانه از او کم ندیدهایم. مدافعی که در قامت مدافع تیم ملی قداست لباس ملی را به هیچ انگاشته و با غلتیدن به ورطه منجلاب حاشیهها، همه اعتبار، آبرو و شأن تیم ملی را فدای یک هوس زودگذر کرده. این مسیر اشتباه که انتهایش به هیچستان ختم میشود، تنها یک مسافر ندارد. مدافع تیم ملی اولین مسافر این جاده تاریک نبوده و آخرین آن نیز نیست. چه بسیار ستارههای دانه درشتتر، بزرگتر و شهیرتر از این مدافع در این جاده پوچ شلتاق کردهاند و در انتها به قعر دره تاریک نابودی و فراموشی پرتاب شدهاند. این حواشی چرا و چگونه رخ میدهد و چرا از آن گریزی نیست؟ چرا مدافع لژیونر که پیراهن هر دو باشگاه بزرگ فوتبال ایران را بر تن کرده و قریب به ۵۰ بازی ملی دارد، هنوز مناسبات فوتبال حرفهای و زندگی حرفهای را نمیداند و چنین رفتاری دور از شأن انجام میدهد؟ در طول بیش از یک دهه فوتبال حرفهای آیا هیچکس از مربیان ریز و درشت این بازیکن آداب حرفهای و راه و رسم زندگی در اتمسفر فوتبال را به او نیاموختهاند؟ با این مدافع چه باید کرد؟
یک داستان تکراری در فوتبال
اتوبوسی بهنام هوس!
مجتبیمحرمی: «فلانی را از یک خانه بیرون کشیدند، اما من را در کوچه دستگیر کردند. خیلیها، خیلی از خلافها را کردند و کسی نفهمید. شاید بدشانسها ما بودیم!»
مرتضی رضایی
همین یکی، دو روز قبل بود که مجتبی محرمی پشت کنعانیزادگان درآمد و گفت: دست از سر این بچه بردارید! مجتبی خودش حاشیه کم ندیده؛ اصلا او خود خود حاشیه بوده که اگر نبود سالها با همان لقب «سیم خارداری» که بهش داده بودند، آقایی میکرد در فوتبالمان. کم نبودهاند مثل کنعانیزادگان و مجتبی. هر برگی از این فوتبال را که رقم میزنی با خودت میگویی: «عه عه عه؛ فلانی! عجب فوتبالیست خوبی بود، حیف شد. عه؛ اینو ببین، 5 نفر را روی دستمال کاغذی دریبل میزد، یادش بخیر.» مارادونا و پله زیاد داشتیم در مملکتمان. اسمشان را به قول قدیمیها تریلی یدک نمیکشید اما خیلیها افتادند در مسیری که انتهایش شد پوچی!
همه آنچه که از آن ستارهها مانده گاهی شاید همین چند کلمه هم نباشد. یکی مثل مجاهد خذیراوی، یکی مثل ناصر محمدخانی، پیام صادقیان، شاید نیکبخت واحدی، محسن مسلمان و خیلیهای دیگر. اینها ستارههایی بودند که دستشان رو شد، اگر نه حرف آخر را همان آقا مجتبی محرمی زد که: «فلانی را از یک خانه بیرون کشیدند، اما من را در کوچه دستگیر کردند. خیلیها، خیلی از خلافها را کردند و کسی نفهمید. شاید بدشانسها ما بودیم!»
آن زمانها فضای مجازی نبود؛ رسانهای هم نبود به این شکل، به همین دلیل خیلی چیزها پنهان میماند و فقط داستانش را برای ما تعریف کردهاند. شاید البته چندتایی از آنها هم دروغ باشد! خیلیها قسر در رفتند و خیلیها خودشان را بالای پشت بام، داخل انباری و داخل کمد مخفی کردند و گیر نیفتادند اما کلانتریها و دادگاهها پر است از پرونده ورزشکاران. چهرههایی سرشناس که آدم باورش نمیشود. هر کدام هم قصه خاص خودشان را دارند. خیلیها مشکل را با پول حل کردهاند، در بعضی از مواقع شهرت به دادشان رسیده و یک جایی هم بوده که دیگر هیچ راه فراری نبوده است. مثل ماجرای همین کنعانیزادگان! اصل داستان را کسی نمیداند اما فایلهای صوتی که پخش شده را حتی تکذیب هم نکردهاند. مکالمهای عجیب، بازیکن تیم ملی، اتوبوس تیم ملی، صدای یک زن و دعوت از او برای نیم ساعت گذران وقت! با عجز و ناله. این برای اولین بار نیست که اتفاقهایی اینچنینی میافتد و آخرین بار هم نخواهد بود. راهکار خاصی هم ندارد جز آداب اجتماعی و خانوادگی، ذهنیت خود انسان، وجدان و فرهنگی که در آن رشد کرده است. امروز اگر کنعانیزادگان اتوبوس تیم ملی را تبدیل به مکانی ناامن کرده، امروز اگر خیلی از مسائل لاپوشانی نمیشوند و امروز اگر براحتی ناموس مردم در قاموس یک مرد، یک فوتبالیست و یک ملیپوش جایی ندارد، به خیلی از مسائل بر میگردد. راستی خداداد عزیزی هم پشت کنعانیزادگان درآمده و گفته: «نابودش نکنید.» هیچ کسی نه قصد نابود کردن کنعانی زادگان را دارد نه هیچ کدام از دیگر ملیپوشان را. نابودی را خودشان رقم میزنند، با رفتارهایی که نه در شأن خودشان است، نه تیم ملی و نه ایران و انتهایش میشود اتوبوسی به نام هوس!
مثل مجاهد و رامین با او برخورد نکنید
کنعانی را یک «فوتبالیست» ببینیم
سام ستارزاده
بهعنوان یک هوادار فوتبال داخلی که فوتبال را به قصد لذتبردن از رخدادهای جذاب در چهارچوب مستطیل سبز دنبال میکنیم، محمدحسین کنعانی را نه با مکالماتی که اخیراً از وی فاش شده، بلکه با بازی فیزیکی و متعصبانهاش در قلب خط دفاعی ملوان، سرخابیها، ماشینسازی و تیم ملی به یاد میآوریم، با تکلهایی که بهسوی تیر دروازه میزد تا به قیمت شدیدترین مصدومیتها برای خود، توپ راهش را به قفس توری تیم خودی پیدا نکند.
حواشی شخصی هر ورزشکار، فارغ از آن که خود ورزشکار تا چه اندازه در آنها مقصر بوده، چرکترین مطالب برای پرکردن رسانههای ورزشی و فضای مجازی هستند. هر فرد مشهور یا غیرمشهوری ممکن است در زندگی با چنین ماجراهایی مواجه شود و از این حق برخوردار است که این ماجرا را در حریم شخصی خود محفوظ نگاه دارد.
زیبندهتر بود که داستان مدافع آبادانی تیمملی بهجای این که بازیچه کانالهای هواداری شود، در درون خانواده تیم ملی و در سکوت مطلق خبری حلوفصل میشد. فوتبال ما محو شدن مجاهد خذیراوی را هنوز از یاد نبرده. جای خالی رامین رضائیان در جناح راست تیم ملی همچنان حس میشود. حسین کنعانی که با بحرانی مشابه با آنچه این دو ستاره سابق فوتبال ایران تجربه کردند، روبهرو شده؛ به همان اندازه که مستحق برخورد تنبیهی است، نیازمند حمایت است؛ حمایتی که اگر نباشد، زمینهساز تکرار ماجرای مشابه برای ستارگان نسلهای آتی تیمملی نیز میشود.
مصایب حاشیههای کبود تیم ملی
لطفا شأن تیم ملی را رعایت کنید
سامان موحدی راد
تیم ملی در حال رسیدن به یکی از آسانترین و ارزانترین صعودهای تاریخش به جام جهانی است. تیمی پرحاشیه و جنجالی در دو سال پیش حالا به یک رقیب همیشه پیروز در میدان تبدیل شده و رقبا را یکی پس از دیگری در مسیر صعود به جام جهانی از پیشرو برمیدارد. به گونهای که حتی در پایان دور رفت رقابتهای انتخابی جامجهانی وضعیت صعود تیم ملی به جام جهانی تقریبا مشخص بود و کیفیت بازیها و نتایج رقبا شانسی برای دیگران باقی نگذاشته بود. با این حال این تیم آرام و رام شده هم در مسیر صعود آسانش دستخوش حواشی آزاردهندهای شده. یکی، دو ماه پیش ماجرای مهدی طارمی و تیم ملی بر سر زبانها بود و موجب شد تا تیم ملی از یک مهاجم ششدانگاش محروم شود. حالا هم رفتار عجب، کودکانه و غیرحرفهای یک مدافع ملیپوش موجب شده تا تیم ملی دچار حاشیههایی شود. حسین کنعانیزادگان یکی از ارکان تیم اسکوچیچ برای صعود به جام جهانی است اما رفتار عجیبش در اردوهای تیم ملی و حالا افشاگری این ماجرا موجب شده تا او هم در خطر حذف از تیم ملی قرار بگیرد. البته که چنین اتفاقاتی ممکن است حتی در حرفهایترین سطح فوتبال دنیا هم رخ بدهد اما مسأله اصلی نحوه برخورد با این موضوع است. تنبیهی که موجب شود بازیکنان و همه آنهایی که با تیم ملی در ارتباط هستند، بدانند شأن تیم ملی چیست و باید با آن چگونه برخورد کنند.
جایی برای مماشات نیست
آخرین اتوبوس!
میعاد نیک
ماجرای مکالمه تلفنی لو رفته یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال آنقدر شفاف و صریح بوده که جای هیچگونه تسامح و توجیهی باقی نگذارد. اگر چه در قصه توئیتنویسی مهدی طارمی خطاب به سرمربی تیم ملی هم امکان حمایت و حق دادن به دراگان اسکوچیچ وجود داشت و هم به لژیونر ستاره فوتبال ایران، اما در این مسأله جای هیچ اغماضی نیست و همه میدانند که چه کار شنیع و غیراخلاقیای در اردوی تیم ملی و زیر گوش دراگان اسکوچیچ رخ داده.
ماجرای مهدی طارمی با محمدحسین کنعانیزادگان هرگز قابل قیاس نیست؛ انگارنهانگار که در فایل صوتی افشا شده، اتوبوس تیم ملی و قداست آن به کلی لگدمال شده و یک بازیکن در اردوی قرنطینه، براحتی میتواند تمام قوانین را زیرپا بگذارد و در اتوبوس تیم ملی فوتبال که جای نشستن ستارههاست، به گعده و قرار با دلبرکان بپردازد.
ماجرای رامین رضائیان و خط خوردن نانوشتهاش از تیم ملی را بهیاد بیاورید؛ ستاره بیچون و چرای جناح راست اردوی یوزها بر سر همین مسائل اخلاقی بود که از لیست سپیدپوشان برای مدتی نامعلوم کنار رفت. جالبتر آن که مسأله مربوط به رامین کاملاً به زندگی شخصیاش مربوط بود و هیچ دخلی به تیم ملی و اتمسفر اطراف آن نداشت اما ماجرای کنعانیزادگان تماماً با تیم ملی آمیخته شده و شأن و حرمت مقدسترین لباس فوتبال ایران را تحقیر کرده. اگر با یک توئیت مهدی طارمی قرار بود جایگاه و شخصیت سرمربی تیم ملی زیر سؤال برود، چگونه با این اقدام مدافع تیم ملی، دراگان اسکوچیچ میتواند در همان اتوبوس بنشیند و سرش را بالا بگیرد؟ مجالی برای تردید نیست؛ حتی اگر مربی کروات با مختصات اخلاقی در فوتبال ایران آشنایی ندارد و چیزی از قداست تیم ملی نمیداند، فدراسیون فوتبال و نهادهای اخلاقی باید پرونده حضور کسانی که پیراهن تیم ملی به تنشان زار میزند را به کلی مختومه اعلام کند؛ با طعم محرومیتی دائمی.
سال عالی برای سردار فوتبال ایران
گل به یوونتوس و چلسی؛ خامه روی کیک تولد!
سردار آزمون امروز وارد 27 سالگی شده و باید شمع تولدش را فوت کند. تولد امسال اما با سالهای قبل برای آزمون کاملاً متفاوت است. او یک سال فوقالعاده و پرافتخار را سپری کرد و نسبت به گذشته، حواشی کمتری پیرامون زندگی فوتبالیاش ایجاد شد. سردار یکی از متفاوتترین ستارههای فوتبال کشورمان به حساب میآید که سالهاست در لیگ روسیه میدرخشد اما درخشش 26 سالگی تا 27 سالگی سردار، خامه روی کیک است. سالی که به این سادگی فراموش نمیشود و برای سردار، جاودانه شد.
6 گل ملی
سردار در سال 2021 موفق شد 6 بار برای تیم ملی گلزنی کند. او مقابل سوریه (2گل)، بحرین (2گل)، عراق و لبنان در راه رسیدن به جام جهانی گلزنی کرد تا لبخند را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد.
2 گل خاطرهساز
او مقابل یوونتوس و چلسی 2 گل در لیگ قهرمانان اروپا به ثمر رساند. دو گل دیدنی و تاریخساز.
قهرمانی با زنیت
در ادامه اتفاقات شیرین زندگی ورزشی سردار در سالی که گذشت، میتوان به کسب عنوان قهرمانی با زنیت در لیگ روسیه هم اشاره کرد.
18 گل برای زنیت
سردار طی دو فصل اخیر- از 11 دی 1399 تا 11 دی 1400، 18 بار با پیراهن زنیت در مسابقات مختلف گلزنی کرد.
مرد سال روسیه
در سال 2021، درخشش سردار باعث شد کارشناسان فوتبال او را بهعنوان بهترین بازیکن و مرد سال روسیه انتخاب کنند. افتخاری که برای همیشه در حافظه فوتبال ایران باقی میماند.
عبور از کاپیتان
سردار آزمون با گلزنی مقابل تیم ملی سوریه از رکورد جواد نکونام در فهرست برترین گلزنان تیم ملی فوتبال در ادوار مختلف عبور کرد. نکونام ۳۹ گل ملی داشت و حالا سردار از این رکورد عبور کرده است.
دزدی از فوتبالیستها تمامی ندارد
کانسلو آخرین قربانی
در سالهای اخیر خانه فوتبالیستها بارها مورد سرقت قرار گرفته است. دزدان اغلب زمانی وارد خانه بازیکنان میشوند که آنها در میدان مسابقه هستند یا در اردوی تیم ملی حضور دارند.
بیشتر اوقات وقتی فوتبالیستها به دلایل ذکر شده در مسابقات هستند، همسران و فرزندانشان هم در خانه نیستند و این بهترین فرصت برای دزدهاست. با این حال بعضی از دزدها که به نظر غیرحرفهایتر هستند و شاید نترستر، برایشان فرقی ندارد که کسی در خانه هست یا نه. جدیدترین فوتبالیستی که خانهاش مورد سرقت قرار گرفته، ژوائو کانسلو است. مدافعی که این فصل فوقالعاده بوده و حالا سال 2022 را باید با اوقات تلخی آغاز کند. او پنجشنبه شب در اینستاگرامش نوشت: «متأسفانه امروز توسط چهار بزدل مورد حمله قرار گرفتم که به من صدمه زدند و سعی کردند به خانوادهام صدمه بزنند. وقتی مقاومت نشان میدهید، این اتفاق میافتد. آنها توانستند تمام جواهراتم را ببرند و چهرهام را به این حالت درآوردند. نمیدانم چگونه بعضی افراد اینقدر پَست هستند. مهمترین چیز برای من خانوادهام است و خوشبختانه حال همه آنها خوب است. بعد از این همه موانع در زندگیام، بر این یکی هم غلبه خواهم کرد. محکم و قوی، مثل همیشه».
چند هفته پیش هم نیکلاس اوتامندی همتیمی سابق کانسلو پس از بازی برای بنفیکا در لیگ قهرمانان اروپا، مورد حمله سارقان در منزلش قرار گرفت و اشیایی قیمتی نیز از او به سرقت رفت. این مورد در اسپانیا هم بارها رخ داده و محله گرانقیمت لا مورالخا مادرید بیش از همه مورد سرقت قرار گرفته است. در دسامبر ۲۰۱۶ دزدان در حالی وارد خانه رافائل واران شدند که بازیکن فرانسوی برای دیدار رئال مادرید و دورتموند در آلمان حضور داشت. آنها پول نقد و جواهرات به سرقت بردند که نزدیک به ۷۰ هزار یورو ارزش داشتند. دو سال بعد دزدان ابتدا وارد خانه ایسکو شدند و سپس به منزل زینالدین زیدان دستبرد زدند. چند روز بعد که لوکاس واسکس از تعطیلات برگشت متوجه حضور سارقان در خانهاش شد.
یکی دیگر از شهرهای محبوب سارقان بارسلونا است. در ژوئن ۲۰۱۸ از خانه جرارد پیکه دزدی شد. آنها ساعت و جواهراتش را به سرقت بردند. در هنگام دزدی پدر و مادر مدافع بارسا در خانه خواب بودند. این اتفاق برای جوردی آلبا زمانی که با آبیاناریها در میلان حضور داشت، رخ داد.
در فرانسه بازیکنان پاریسنژرمن هدف اصلی سارقان در این کشور بودند. لیونل مسی در همان روزهای نخست حضورش در پاریس با یکی از این سرقتها روبهرو شد. دزدان وارد هتل «لو رویال مونسو» شدند که مهاجم آرژانتینی به همراه خانوادهاش در آن جا اقامت داشت. البته اتفاقی برای ستاره PSG رخ نداد. چند ماه قبل یعنی در مارس آنخل دی ماریا دچار رعب و وحشت شد زمانی که به او خبر دادند دزدان وارد خانهاش شدند. به همین خاطر هافبک آرژانتینی در جریان دیدار پاریسنژرمن و نانت تعویض شد تا به نزد خانوادهاش برود چون همسر و فرزندان دی ماریا در زمان دزدی در خانه حضور داشتند. خانواده مارکینیوش هم در آن شب چنین تجربه تلخی داشتند. بازیکن برزیلی در پایان بازی از این موضوع مطلع شد.
نمونههای وطنی
اینگونه دزدی از فوتبالیستها متأسفانه چندیست در ایران هم باب شده. معروفترینش شاید ماجرای علی دایی باشد. او که به همراه دخترش از دفتر کارش در خیابان زعفرانیه خارج شده بود به ناگاه با حمله یک زورگیر مواجه شد. دایی که تلاش میکرد از خودش دفاع کند، در نهایت مغلوب زورگیر شد و گردنبندش را از دست داد. این اتفاق حواشی زیادی به همراه داشت و پلیس هم خیلی زود سارقان را دستگیر کرد.
بعد از دزدی از آقای گل جهان، سیامک نعمتی بازیکن تیم پرسپولیس هم مدعی شد که همانند علی دایی مورد حمله سارقان قرار گرفته است. او با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش این خبر را اعلام و ابراز امیدواری کرد روزی برسد که چنین اتفاقاتی در کشور رخ ندهد. در تابستان 97 مهدی شریفی که تازه به پرسپولیس آمده بود، قصد داشت به محل تمرین پرسپولیس برود اما با حمله زورگیران موتورسوار مواجه شد و در نهایت هم با بینی شکسته به تمرین پرسپولیس رسید. در ابتدای همین سال 1400 هم سینا زامهران، بازیکن پدیده از حمله سارقان خبر داد: «هنگامی که از تمرین به نزدیکی خانه رسیدم، دو نفر به سمت خودرویم آمدند و تلفن همراهم را خواستند. من که متعجب و شوکه شده بودم چیزی نگفتم، اما به یکباره یکی از آنها با چاقو به دستم زد.»
چین بهدنبال الگوهای خوب برای جامعه
خالکوبی فوتبالیستها ممنوع شد
سازمان ورزش چین، در دستورالعملی جدید از بازیکنان تیمهای ملی فوتبال چین خواسته است دیگر بدن خود را خالکوبی نکنند و همچنین به آنها توصیه کرده خالکوبیهایی را که دارند، حذف کنند.
طبق این دستور جدید هر نوع خالکوبی برای بازیکنان فوتبال در کلیه سطوح ملی شامل جوانان و بزرگسالان اکیدا ممنوع است. دولت میگوید این اقدام به ایجاد «الگوهای خوب برای جامعه» این کشور کمک خواهد کرد.
این دستورالعمل جدید در حالی صادر شده که بسیاری از بازیکنان چینی روی بدن خود خالکوبی دارند. چین از اواسط سال ۲۰۱۸ مقررات محدودکننده خود را بهشدت افزایش داده و تلاش کرده جلوی نمایش خالکوبیها را بگیرد. برخی از بازیکنان حرفهای فوتبال از آن زمان برای پنهان کردن نقشها و یا متنهایی که روی بدن خود خالکوبی کردهاند، مجبور شدهاند لباسهای آستین بلند بپوشند.
در بخشی از بیانیه اداره کل ورزش کشور چین آمده است: «به بازیکنان ملیپوش توصیه میشود خالکوبیهای خود را حذف کنند.»
در فرهنگ چینی و بویژه در میان گروههای قومی، خالکوبی اغلب بهعنوان نشانهای از افراد غیرمتمدن شناخته میشود. ضمن اینکه در گذشته مجرمان سازمان یافته برای علامتگذاری از خالکوبی استفاده میکردند.
دستگاههای نظارتی و امنیتی چین در سالهای اخیر تلاشهای گستردهای برای تشدید قوانین محدودکننده در قبال آنچه پکن «محتوای ناسالم» میخواند، کرده است. از آن جمله حضور در تلویزیون و همچنین برنامههای مجازی اینترنتی برای شخصیتهای ورزشی و افراد مشهوری که خالکوبی دارند یا مردانی که مدل موی دم اسبی گذاشتهاند، محدود شده است.
همچنین در دسامبر گذشته یک مسابقه فوتبال زنان در یکی از دانشگاههای چین پس از اینکه به بازیکنان گفته شد که مجاز به رنگ کردن موهای خود نیستند، لغو شد.
در همان زمان، سازماندهندگان مسابقات در بیانیهای اعلام کردند که ورزشکاران در تمام مراحل نباید خالکوبی کنند، رنگ کردن موها ممنوع است و هر نوع ارائه مدل موهای عجیب و غریب مجاز نیست. طبق آن بیانیه ورزشکارانی که به این موارد توجه نکنند، از حضور در مسابقات محروم خواهند شد.
بیرانوند، دوباره در توئیتر پربازدید شد
توانایی ویژه علیرضا بیرانوند در پرتاب توپ مورد توجه صفحه توئیتری معتبر 433 قرار گرفته است.
این صفحه توئیتری که 5/1 میلیون نفر دنبالکننده دارد، با انتشار فیلمی از پرتابهای بیرانوند (این فیلم، البته جدید نیست و مربوط به چند ماه پیش است) و استفاده از اموجی موشک، قدرت مشتهای علی بیرو را غیرقابل توصیف خوانده و خطاب به فالوئرهایش نوشته که بعید است تا امروز چنین چیزی را دیده باشند.
کامنتهای منتشرشده زیر این پست توئیتری هم در نوع خود جالب است. یک کاربر، یک مربی والیبال بهنام Marcel Volei – که اگر اشتباه نکرده باشیم مربی تیم والیبال بنفیکا است – را منشن کرده و نوشته که بیرانوند با چنین قدرتی که دارد، به درد تیم او میخورد. این مربی والیبال هم در پاسخ به این کامنت، نوشته که با وجود تفاوت توپ والیبال و فوتبال، با تمرین میشود چنین ضرباتی داشت و دقت ضربات را بالا برد.
کاربر دیگری توئیت زده که اگر مشتهای بیرانوند چنین قدرتی دارد، شوتهای این دروازهبان، چگونه خواهد بود.
یک کاربر هم به شوخی نوشته که لطفاً چنین تمریناتی را در خانه انجام ندهید!
هواداران اینتر خطاب به لوکاکو: برای ما مهم نیستی!
لوکاکو با مصاحبه اخیر خود نه تنها دل هواداران اینتر را به دست نیاورد بلکه نزد هواداران چلسی هم منفور شد. او اخیراً مصاحبهای جنجالی با اسکای اسپورت داشته است و در این مصاحبه از شرایط خود در چلسی ابراز نارضایتی کرد و از امیدواری خود برای بازگشت به اینتر صحبت به میان آورد. با این حال به نظر میرسد هواداران نراتزوری در شهر میلان، منتظر لوکاکو نیستند. چون با بنر زیر به صحبتهای لوکاکو واکنش نشان دادند:
کسانی که زیر باران از ما فرار میکنند مهم نیستند، بلکه کسانی که در طوفان کنار ما میمانند، مهم هستند. خداحافظ روملو.
واکنش سیاوش یزدانی به شایعات جنجالی
فوتبال ایران در چند روز گذشته درگیر یک حاشیه عجیب بود. صدای ضبط شده خصوصی منتسب به محمدحسین کنعانیزادگان پس از پخش شدن از منبعی نامعلوم در فضای مجازی آنقدر جنجالی شد که خیلی زود گمانهزنیها برای محرومیت این مدافع محبوب دراگان اسکوچیچ آغاز شود.
سیاوش یزدانی که از او بهعنوان جانشین کنعانیزادگان در خط دفاعی تیم ملی یاد میشود هم از شایعات فضای مجازی در امان نماند. برخی کاربران با استناد به ادعای یک به اصطلاح خبرنگار که از پشت پردهها آگاه است او را به پخش کردن این فایل صوتی آن هم با هزینه ۲ میلیاردی متهم کردهاند که این ادعا با واکنش مدافع استقلال همراه شد.
یزدانی با انتشار توئیتی در این خصوص نوشت:
اونایی که منو میشناسن میدونن از همون کودکی واسه هدفهای زندگیم سخت جنگیدم و تلاش کردم. همیشه نون بازومو خوردم و حقمو ازکسی گدایی نکردم، حقمو گرفتم.
اونایی که تو این روزا ناجوانمردانه بهم تهمت زدند رو به خدا واگذار میکنم. دنیا بدجوری گرده…!
آدمها نون دلشونو میخورن
دو میلیارد!!
در چنین روزی
مجتبی رفیعی هفت سال پیش در چنین روزی روزنامه ایران ورزشی صفحه نخست خود را به چندین تیتر اختصاص داده است. از ماجرای استعفا و قهر علی کریمی از تیم ملی فوتبال تا اختلاف امیرحسین صادقی و امیر قلعهنویی، و گفتوگو با رضا عنایتی و سوشا مکانی. اما موضوع مهم همچنان علی کریمی است. در گفتوگویی با همایون شاهرخی پیشکسوت و مربی اسبق تیم ملی میخوانیم: «همایون شاهرخی، سرمربی و مدیر سابق تیم ملی هم به انصراف علی کریمی از حضور در تیم ملی واکنش نشان میدهد. او میگوید: صحبت من در خصوص شخص خاصی نیست. بحث من این است که چرا باید مربیان ایرانی و خارجی که به تیم ملی میروند بعد از مدتی استعفا بدهند و کنار بروند؟ کیروش وقتی میبیند قدرتی نیست که به کارهایش نظارت کند هر حرفی میزند. اگر مدیریت قاطع بود حیثیت مربی ایرانی زیر سؤال نمیرفت. مربیان ایرانی چیزی کمتر از خارجیها ندارند.» برای خواندن این مطلب به آرشیو روزنامه ایران ورزشی مراجعه کنید. |
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|