عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6855 /
۱۴۰۰ شنبه ۲۷ شهريور
|
از انتقادها استفاده میکنم
منصوریان: امانتدار پرچم صنعتنفت هستم
علیرضا منصوریان سرمربی صنعتنفت آبادان که به تازگی کارش را با این تیم شروع کرده، درباره آخرین وضعیت زردپوشان میگوید: «مجاهد خذیراوی و علیمحمد دهقان تاکنون در تمرینات شرکت نکردهاند اما انشاءالله آنها هم به تیم اضافه میشوند و کادرفنی تکمیل میشود. زمان زیادی را از دست دادیم و فقط یک ماه دیگر برای آمادهسازی تیم و شروع لیگ زمان داریم. بخش اعظمی از تیمها در این هفته دومین یا سومین دیدار دوستانه خود را برگزار کردند اما فکر میکنم به زودی بتوانیم تیم خود را تکمیل کنیم. در عقب زمین فقط محمد بختیاری را خریدهایم. در پست مهاجم شروین بزرگ به صنعتنفت آبادان اضافه شد که خرید خیلی خوبی بود چون سالها فوتبال آبادان از داشتن یک مهاجم سرزن محروم بوده است. باید بدانیم برای دقایقی که گل خوردهایم چه نقشه و برنامهای داشته باشیم. کار را دیر شروع کردهایم و نمیتوانیم کامل بدنسازی کنیم. به لحاظ علمی باید فشار تمرینات خود را بالا ببریم. سه هفته پس از شروع مسابقات در یک زمان خیلی خوب بازیهای تیم ملی به ما کمک میکند و در این زمان استراحت بچهها را آماده خواهیم کرد زیرا اگر بخواهیم صد در صد وارد بدنسازی شویم، تا هفته ششم یا هفتم لیگ از افت فشار بدنسازی خارج نمیشویم.»
منصوریان که از حضور در آبادان خوشحال است، ادامه میدهد: «از حضور در آبادان خوشحال هستم چون یکی از مهمترین شهرهای فوتبالی ما است و همه در آن فوتبال را خیلی خوب میفهمند. بانوان یا آقایان آبادانی فوتبالی هستند و صبح و شب به عشق صنعتنفت میخوابند و بیدار میشوند. لذت و تفریح آنها این تیم است و سعی و تلاش ما هم ایجاد اتحاد است. میخواهیم به همراه تیم بیرون و یار دوازدهممان که هواداران هستند، پیشکسوتان، مسئولان سیاسی شهر علی الخصوص نمایندههای مجلس، مسئولان پالایشگاه که واقعاً در این چند سال تیم را حمایت کردند دست به دست هم بدهیم و در جبهه واحدی برای صنعت نفت بجنگیم. ما هم امانتدار این پرچم هستیم و میدانیم آبادان به تنهایی از سال 45 و 50 تا امروز که 1400 است بزرگان زیادی در فوتبال کشور داشته که بخشی از آنها در قید حیات هستند و برخی از آنها مثل پرویز دهداری، استاد بزرگم که افتخار شاگردیاش را داشتم و بازیکن مورد علاقهام در دوران بچگی یعنی ابراهیم قاسمپور و عبدالرضا برزگری که افتخار داشتم و یک ماه با آنها در امارات فوتبال بازی کردم، جزو بزرگان آبادان هستند اما باید همه را به اتحاد دعوت کنیم.»
سرمربی صنعتنفت در رابطه با مشکلات مالی این باشگاه هم توضیح میدهد: «امسال از سالهای سخت است زیرا به لحاظ بودجهای شاید با 10 تا 11 تیم جدول توان رقابت و مقابله نداشته باشیم. خیلی از تیمها با عدد بالای 100 میلیارد تیم خود را میبندند و ما بیشتر باید از گنج جوانهایمان استفاده کرده و خریدهای به اندازه و مفیدی داشته باشیم. دوست دارم تضمین بانکی داشته باشیم و دست کم چهار بازیکن خارجی بخریم یا چهار شکار خیلی خوب در لیگ داشته باشیم اما کارمان را خیلی دیر شروع کردیم و بیشتر بازیکنان سطح بالای لیگ را تیمهای دیگر برداشتهاند. خوششانس هستیم که میتوانیم همین 4-3 بازیکن جدید را هم در تیممان داشته باشیم. در مجموع نسبت به توانایی مالی خود سال سختی را پیش رو داریم و میدانستم امسال را به سختی میگذرانم. دو تیم در کشور خیلی مهم هستند و پس از استقلال آنها را خیلی دوست دارم. سومین تیم هم استقلال اهواز بود که وضعیتش در خوزستان نامعلوم است و نمیدانیم چه شرایطی دارد اما صنعت نفت، ملوان و نساجی سه تیمی هستند که در کشور حرف برای گفتن دارند. آبادان مهد فوتبال است و همه در آن حرف برای گفتن دارند.»
علیرضا منصوریان از انتقادها هم استقبال میکند: «فضای انتقاد و تعریف باز است و هر انتقادی باشد به دیده منت گوش کرده و به بهترین شکل از آن استفاده میکنیم. عادت به تعریف شنیدن نداریم چون به عنوان مربی در فوتبال هیچ موقع نمیتوان خیلی خوشحال بود. شاید امروز خوب بازی کنید اما هفته آینده نتیجه مورد قبول هوادار نباشد. در مجموع نقطه عطف و پیروزی ما اتحادی است که باید در شهر باشد. از همه عزیزانی که تاج سر من هم هستند میخواهم در یک جبهه واحد و بدون هیچ مشکلی از صنعتنفت حمایت کنند. این تیم در سالهای قبل هم در برخی قسمتها به سختی توانست روی پا بماند اما خدا را شکر همچنان روی پا است و امیدوارم بتوانیم امسال این مرحله گذر را بگذرانیم. امسال دوست داشتم در آبادان باشم زیرا سالها از این گنج فوتبالی دور بودم و تک تک ستارهها را از آبادان، خرمشهر، اهواز و شمال خوزستان به تیمهای خودم میبردم. میبینم خیلی جوانهای خوبی در صنعت نفت داریم. البته باید کنار آنها باتجربههای خوبمان هم باشند. از هواداران میخواهم دعا کنند تا بتوانیم امانتدار خوبی باشیم.»
منصوریان درباره نفرات مدنظرش برای حضور در صنعتنفت میگوید: «قطعاً سه خرید دیگر در خط دفاعی داریم. احمد گوهری را برای پست دروازهبان خریدیم. میخواهیم خط عقب را محکم درست کنیم تا بخش بالای تیم در جریان بازی به کار زحمتکشی نیفتد. با حضور شروین بزرگ، جوانهای خوب و اضافه شدن حسن بیت سعید شرایط بخش بالای تیم به حدنصابی رسیده که اگر بالانس آن را در خط پایین پیدا کنیم، شکل تیمیمان درست میشود. میخواهیم در آبادان فوتبال رو به جلو و مالکانه که خاصه فوتبال این شهر است بازی کنیم. به همین دلیل باید سه مدافع دیگر بخریم. به جز بختیاری که جذب شده با پنج بازیکن عقب وارد مسابقات میشویم. سعی داریم جوان خوب خوزستانی اضافه کنیم تا عقب تیم تعمیر شود. اگر در صنعت نفت گل نخوردن را یاد بگیریم، میتوانیم راحت گل بزنیم چون بخش بالایی تیم خیلی خوب میشود. تنها بازیکنی که حضورش در بخش عقب زمین برای ما خیلی مهم است دفاع وسطی چپ پا و راست پا است. با یک بدنسازی کوچک میتوانیم فصل را تا سه هفته ابتدایی خوب شروع کنیم و در ادامه به آن شرایط ایدهآل نزدیک میشویم.»
رضاییمنش: در بین بازیکنان چند سال اخیر فقط علی کریمی استعداد ناب و ستارهای واقعی بود
ازبازی آزمون و جهانبخش لذت میبرم
مهدویکیا حتماً میتواند موفق شود به شرط آن که مشکل سربازی بازیکنان تیم امید و سایر موارد جانبی تیم را حل کنیم تا تیم و سرمربیاش فقط به فوتبال فکر کنند و تمرکزشان به موارد دیگری معطوف نباشد
گفت و گو
ناصرقراگزلو
رضا رضاییمنش دفاع راست تند و تیز پاس تهران سابق که سابقه بازی در تمامی ردههای تیم ملی و حتی کاپیتانی تیم امید ایران و حضور در تیم پاس تهرانی که با فیروز کریمی عنوان قهرمانی جام باشگاههای آسیا را کسب کرد، در مصاحبهای پاسخگوی سؤالات ما شد.
از پاس تهران شروع کنیم. تیمی پرافتخار که الان با نام پاس همدان در دسته سوم حضور دارد!
واقعاً همیشه افسوس آن پاس بزرگ تهران را میخورم. تیمی که همه عناوین قهرمانی در تهران و ایران و حتی قهرمانی جام باشگاههای آسیا در فرمت قدیم را هم کسب کرد اما به حال و روز خیلی بدی افتاده و نامی از آن نیست. تیم ما در زمانی که خودم هم سالها در آن بازی میکردم تماشاگری نداشت اما به لحاظ امکانات سختافزاری و بسیاری از موارد دیگر در شرایط عالی قرار داشت. بهترین بازیکنان و کادر فنی را داشت و هر ساله در تمامی ردهها بازیکنان زیادی را تحویل تیم ملی میداد اما متأسفانه همان تیم با آن همه قدمت و سابقه درخشان را به خاطر تصمیمات غیرفنی و مغرضانه به همدان هبه کردند. تیمی که در حال حاضر فکر میکنم از رقابتهای دسته دوم کشور هم سقوط کرده است. این تصمیم واقعاً آزاردهنده و به نوعی برای ما زجرآور است که میبینیم پاس به آن بزرگی به حال و روز فعلی در آمده است. برای من واقعاً جای سؤال است که چرا باید به همدان تیم هبه شود؟ مگر همدان نمیتواند و نمیتوانست مانند بقیه تیمها از دستههای پایینتر تیمی بسازد که به دسته اول صعود کند. دقیقاً مانند گلگهر سیرجان یا چند تیم دیگر که با برنامهریزی و زحمت زیاد، تیمشان را به لیگ برتر آوردند و در حال حاضر هم از تماشای بازیهای تیم محبوبشان لذت میبرند. اصلاً مگر مثلاً تیم فجر سپاسی نمیتوانست امتیاز بخرد یا کارهای دیگر برای صعود تیمش انجام دهد؟ مسئولان فجر، مرد و مردانه پای تیم خودشان ایستادند و آن را حمایت کردند تا دوباره تیمشان در دسته یک قهرمان شد و با افتخار به لیگ برتر رسید. با همه این اوصاف من نمیدانم چرا پاس تهران با آن بزرگی به همدان رفت و از آنجا تا دسته سوم سقوط کرد.
نکته جالب این است که پاس تهران آخرین تیمی در ایران بوده که توانسته بیست و اندی سال پیش قهرمانی باشگاههای آسیا را کسب کند.
بله، تیم پرافتخار ما در سال 1993 در منامه قهرمان جام باشگاههای آسیا شد و در فینال موفق شدیم تیم خوب و پرستاره الشباب عربستان را با بازیکنان بزرگش نظیر سعید العویران شکست دهیم و در نیمه نهایی هم از سد تیم پرقدرت یومیوری ژاپن بگذریم. فقط در گروهی که در آن قرار داشتیم به جهت قطعی شدن صعودمان از گروهمان، آقا فیروز (کریمی) مقابل تیم پاکستانی یکی از حریفان همگروهمان از بازیکنان جوان استفاده کرد و آن بازی مساوی شد. بازی که گفتم به دلیل قطعی شدن صعودمان انجام شد و انتقاداتی را به همراه داشت اما آن تیم مستحق قهرمانی آسیا بود و پرچم ایران را در قاره کهن بالا برد. چه بسا که همان تیم پاس تهران، دو سال قبل از قهرمانی آسیا و حتی یک سال بعد از عنوان قهرمانی هم موفق به کسب عنوان اولی و قهرمانی شد که شایستگی تیممان را نشان میداد.
از آن تیم قهرمان آسیا بازیکنانش به خاطرتان مانده؟
بله، حکیمزاده کاپیتان ما بود و اصغر مدیرروستا، محسن گروسی، آرش نوآموز و گروهی از بازیکنان بسیار خوب فوتبال تهران و ایران، در پاس زمان ما حضور داشتند. تیمی که در فوتبال تهران و ایران و حتی آسیا آقایی میکرد و برای کشورمان افتخار به دست میآورد و مایه مباهات بود.
مدتی هم برای ادامه فوتبالتان به خارج از کشور رفتید؟
بله، چند سال در سنگاپور بازی کردم اما ببشتر عمر فوتبالم را در پاس گذراندم.
در تمامی ردههای فوتبالی در تیم ملی هم بازی کردید؟
بله، از نوجوانان تا امید و بزرگسالان در خدمت تیم ملی بودم. در سال 1990 کاپیتان تیم امید ایران بودم و در تیم بزرگسالان هم توسط مرحوم دهداری و علی پروین به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم و در پست دفاع راست بازی کردم.
صحبت از تیم امید داشتید. چرا این تیم نزدیک به نیم قرن شده که به المپیک نرفته و آیا با مهدویکیا افق روشنی را برای تیم ملی امید متصور هستید؟
حتماً باید تیم امید خوبی داشته باشیم و صعود کنیم و اصلاً چرا نباید با این بازیکنان خوبی که داشته و داریم به المپیک نرویم. حالا با حضور مهدویکیا خیلی امیدوارم تیم امید کشورمان موفق شود فردی که جزو افتخارات فوتبال ما بوده و پراستمرارترین و موفقترین لژیونر به دلیل استمرار بازی در بوندسلیگا بوده و تمام دورههای مربیگری را در آلمان گذرانده و تیمهایی را در تمامی ردههای پایه در آلمان مربیگری کرده است. مهدویکیا حتماً میتواند موفق شود به شرط آن که مشکل سربازی بازیکنان تیم امید و سایر موارد جانبی تیم را حل کنیم تا تیم و سرمربیاش فقط به فوتبال فکر کنند و تمرکزشان به موارد دیگری معطوف نباشد.
چرا در قامت مربیگری هیچ تیمی شما را ندیدیم؟
من در تمامی ردهها کلاس مربیگری را با موفقیت گذراندهام و فقط مدرک مربیگری حرفهای مانده که آن را هم به دلیل اینکه با تیمی کار نکردهام، دریافت نکردم.
بهترین مدافعان راست زمان بازیگری خودتان و بازیکنان فعلی را چه مدافعانی میدانید؟
شاهین بیانی قبل از اینکه به دفاع میانی برود در پست دفاع راست بازی میکرد و به نظرم ایشان و جواد زرینچه، آن زمان بهترین مدافعان راست ایران بودند. الان هم ما بازیکنان خوبی در دفاع راست داریم مثلاً وریا خوب است یا صابر حردانی و یا صادق محرمی هم بازیکنان شایستهای در دفاع راست محسوب میشوند اما با این حال فکر میکنم رامین رضاییان به عنوان بازیکنی که از دفاع راست خیلی خوب توپ برای مهاجمان فراهم میکند در این موضوع بهترین است. در واقع دفاع راست باید در فضا قرار بگیرد و توپ را برای مهاجمان بریزد که از این حیث رضاییان بهترین در پست دفاع راست است و نمیدانم چرا به تیم ملی دعوت نمیشود.
خیلی از پیشکسوتان بازیکنان فعلی را به جهت استعداد خیلی قبول ندارند. مثلاً کریم باوی در مصاحبهاش به ما گفت الان بیشتر فوتبالیستهای ما به جای فوتبال، بدلشان بازی میکنند و پولهای بسیار زیاد میگیرند.
فوتبال تبدیل به یک صنعت شده و بالاخره چند سالی است پول خوبی به فوتبالیستها داده میشود. در زمان ما استعدادهای بینظیری مانند ناصر محمدخانی وجود داشتند که دیگر نظیرشان را نمیبینیم یا نامجومطلق، مختاریفر و احدی یا شاهرخ بیانی و چند بازیکن دیگر که مثل آنها پیدا نمیشود و شاید در نسل جدیدها و چند سال اخیر فقط علی کریمی باشد که به لحاظ استعدادی و تواناییهای فردی یک نابغه محسوب میشود. البته جدا از این موضوع من اعتقاد دارم بازیکنی که به رده ملی میرسد واقعاً زحمت میکشد و مستحق دریافت پول خوب است. مثلاً وقتی بازی علیرضا جهانبخش یا سردار آزمون را در زنیت میبینم لذت میبرم و تحسینشان میکنم.
بازیکنان جدیدی هم هستند که در مقام پاسخگویی به بازیکنان قدیمی میگویند اگر آنها هم که به استعدادشان مینازند با وجود پرس شدید و یارگیری فشرده، دیگر نمیتوانستند ستاره باشند و به قولی خودشان را در فوتبال فعلی نشان دهند؟
کسی را با کسی نمیتوان و نباید مقایسه کرد. من به عنوان نمونه بعضی از بازیکنانی را گفتم که واقعاً عالی هستند و تحسینبرانگیز کار میکنند اما کسانی که از پیشکسوتان و نسل خیلی خوب فوتبال ایران انتقاد میکنند، اگر زمان ما با آن فوتبال سخت و پراستعداد بودند، اصلاً نمیتوانستند عرض اندام کنند و به جای فوتبال، باید دوچرخهسواری میکردند. بله، فوتبال فرق کرده اما نسل ما واقعاً نسل خیلی خوب و پرستارهای بود که توانایی و استعداد فراوانی داشت.
چرا بعد از پاس تهران که در فرمت قدیم جام باشگاههای آسیا قهرمان شد دیگر تیمی از ایران نتوانسته قهرمان آسیا شود؟
چون داعیه حرفهای داریم اما در اصل هنوز حرفهای نشدهایم. پرسپولیس البته در این چند سال اخیر با کسب عنوان نایب قهرمانی به فینال رسید اما متأسفانه نتوانست قهرمان شود. به هر حال امیدوارم به زودی طلسم قهرمان نشدن تیمهای ایرانی هم در لیگ قهرمانان آسیا شکسته شود.
فرصت سوزی به سبک سایپا
مطرح شدن دوباره گزینههای تکراری
ایران ورزشی- بعد از سقوط سایپا به لیگ یک اخبار ضد و نقیض زیادی درباره خرید امتیاز یک تیم برای بازگشت به لیگ برتر شنیده میشد اما وقتی هر دو تیم صعودکننده برنامههایشان را برای حضوری قدرتمند در لیگ بیست و یکم آغاز کردند انتظار میرفت مسئولان باشگاه سایپا با انتخاب سرمربی جدید خیلی زود کارشان را برای حضوری قدرتمند در لیگ یک آغاز کنند. البته در همین راستا هم گزینههای زیادی برای نیمکت این تیم مطرح و حتی رسانهای شد که شاید مطرحترین آنها هم علی کریمی بود که وقتی متوجه شد شرایط برای همکاری مهیا نیست پاسخ منفی داد. بعد از این اتفاق پیشبینی میشد مسئولان سایپا خیلی زود با گزینههای دیگرشان وارد مذاکره شوند تا از برخی تیمها که تمریناتشان را به موقع آغاز کرده بودند عقب نمانند اما هر چه بیشتر گذشت کمتر از سایپا خبری رسید و آن چه خیلی بیشتر شنیده میشد اخبار ضد و نقیض و مطرح شدن گزینههای تکراری بود.
جالبتر اینکه هیچ مسئولی هم سهمی از سقوط برای خودش قائل نشد و فقط حسین خبیری عضو هیأت مدیره سایپا یک بار مدعی شد: «همه آنهایی که مسئولیت داشتند تلاششان را کردند و زحمتشان را کشیدند و هیچکس هم دوست نداشت تیم سایپا بیفتد و سقوط سایپا برای همه کسانی که در این تیم زحمت کشیدند تلخ بود و قطعاً همه عزیزان دوست داشتند موفق شوند و همه تلاش کردند تیم نیفتد و من هم که در اواخر لیگ به هیأت مدیر اضافه شدم نهایت تلاشم را در کنار دیگر عزیزان و مدیران به کار گرفتم. متأسفانه در سقوط سایپا غیر از مباحث فنی اتفاقاتی رقم خورد که بخش اعظمش غیرفوتبالی بود. به عنوان مثال داور ذخیره در فاصله ۵۰ متری به ناحق بازی با پیکان پنالتی اعلام کرد و باعث باخت ما شد. ما با تفاضل گل افتادیم و همان یک امتیاز دیدار با پیکان ما را در لیگ برتر نگه میداشت. سقوط سایپا همهاش فنی نیست البته نمیخواهم بگویم همه چیز به مسائل غیرفنی برمیگردد. به هرحال ضعفهایی وجود داشته ولی فقط بحث فنی دخیل نبود و در حق باشگاه سایپا ظلم شده. برخی میخواستند به باشگاه سایپا ضربه بزنند که موفق هم شدند و یکسری عوامل و اتفاقات غیرفوتبالی باعث سقوط سایپا شد. نمونهاش اینکه کمیته انضباطی دیدار با پیکان را به خاطر تخلف محرز پیکان به دلیل ورود بازیکنان غیرمجاز بر اساس قوانین فیفا سه بر صفر به نفع سایپا اعلام کرد. سایپا سقوط کرد و کسانی که در حق این تیم ظلم کردند تاوانش را میدهند. اینگونه نیست که حق یک مجموعه را پایمال کنی و بتوانی به راحتی کار کنی. حتماً یک جایی عدالت خدا یقه آنها را میگیرد. در کل همه این مسائل به کنار ضعف و اشتباهاتی هم بوده. بعضی انتخابها جواب نداد و برخی از کارهایی که در مسائل فنی انجام شد نتوانست به سایپا کمک کند.»
در حالی که کمتر از یک ماه به آغاز مسابقات لیگ مانده هنوز هیچ خبری از باشگاه سایپا نیست و آن چه شنیده میشد گزینههای مد نظر برخی از مسئولان باشگاه و از همه مهمتر مشخص شدن بودجه تیم برای فصل آینده است. اینکه شنیده شود هر مسئولی در باشگاه بخواهد گزینه مد نظر خودش را بیاورد نتیجهاش همین بلاتکلیفی میشود. شاید مهمترین کاری که مهرداد سراجی مدیرعامل باشگاه در این مقطع حساس باید انجام دهد انتخاب سرمربی و شروع تمرینات تیم است که البته تا همین الان هم خیلی دیر شده است. حالا چرا مدیرعامل باشگاه تا الان این مهم را انجام نداده سؤالی است که فقط او میتواند پاسخ دهد.
شاید برخی از مسئولان سایپا امیدوار بودند با خرید امتیاز یک تیم لیگ یکی صعود کرده به لیگ برتر(شما بخوانید هوادار) خیلی امیدوار به بازگشت بیدردسر به لیگ برتر بودند اما وقتی آنها هم کارشان را برای حضوری قدرتمند در لیگ برتر آغاز کردند تمام معادلاتشان به هم خورد.
طی روزهای گذشته دوباره نامهایی به عنوان گزینه سرمربیگری مطرح شده که پیش از این هم اسمشان شنیده میشد و اگر واقعاً قرار به انتخاب آنها باشد پس چرا در یکی دو ماه گذشته انتخابشان نکردند. این بلاتکلیفی برای باشگاه سایپا که ساختار حرفهای بسیار خوبی دارد و از لحاظ سخت افزاری هم جزو بهترین باشگاههای فوتبال بوده و هست اصلاً اتفاق خوبی نیست. شاید خیلی از تیمها حسرت داشتن امکانات باشگاه سایپا را میخورند و چقدر حیف که آنها به این راحتی فرصت سوزی میکنند.
به هر حال این تأخیر در انتخاب سرمربی و شروع دیرهنگام تمرینات که باعث جذب بازیکنان کلیدیتر به تیمهای دیگر میشود تأثیر منفیاش را در طول لیگ نشان خواهد داد. تجربه ثابت کرده تیمهایی که دچار این بیبرنامگی پیش از فصل هستند در لیگ فرسایشی و 34 هفتهای به مشکل میخورند.
سوژه
واکسن، تمرین آلومینیوم را تعطیل کرد
تیم آلومینیوم یک هفته پس از شروع تمرینات پیشفصل عصر پنجشنبه در دیداری تدارکاتی مقابل ذوبآهن اصفهان قرار گرفت و دیروز هم یک برنامه غیر ورزشی در دستور کارش قرار داد.
شاگردان رسول خطیبی که در شروع تمریناتشان تست PCR دادند، ظهر دیروز دُز اول واکسن کرونا را زدند تا قبل از شروع رقابتهای لیگ برتر، دومین دُز را هم بزنند و با واکسینه کامل وارد بازیها شوند.
تمرینات آلومینیوم به خاطر واکسینه بازیکنان به مدت دو روز تعطیل شده و از صبح دوشنبه، بیست و نهم شهریورماه دور جدید آمادهسازی این تیم در شهر اراک آغاز خواهد شد.
آلومینیومیها پس از سه روز تمرین در اراک، اواخر هفته آینده راهی تهران میشوند تا نخستین اردوی آمادهسازی پیشفصل را در این شهر برپا کنند و دو یا سه دیدار تدارکاتی هم داشته باشند.
گوهری شاگرد منصوریان شد
احمد گوهری دروازهبان فصل گذشته نفت مسجدسلیمان، با عقد قراردادی یکساله به تیم صنعتنفت آبادان پیوست.
گوهری دروازهبان 26 ساله و کبودرآهنگی که سابقه عضویت در تیمهای نفت تهران، سایپا و پارس جنوبی را در کارنامه دارد، فصل گذشته در 11 بازی برای نفت مسجدسلیمان به میدان رفت و موفق به ثبت 4 کلینشیت شد. این دروازهبان که در لیگ نوزدهم نیز در 10 بازی که برای سایپا انجام داد، موفق شد 4 بار دروازهاش را بسته نگه دارد، مورد توجه علیرضا منصوریان قرار گرفت.
احمد گوهری در مورد جداییاش از نفت مسجدسلیمان میگوید: «یکسری اتفاقات رخ داد که دیگر من دوست ندارم در مورد آنها صحبت کنم. در مجموع باید بگویم به صلاحم نبود در این تیم بمانم. در نفت مسجدسلیمان دل من شکست، ولی به هر حال برای این تیم آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم نفت مسجدسلیمان نتایجی بگیرد که هواداران و مردم این شهر خوشحال شوند.»
سنگربان جدید صنعتنفت آبادان با تشکر از باشگاه سپاهان و رحمان احمدی که به او پیشنهاد حضور در اصفهان را دادند، درباره حضور در آبادان توضیح میدهد: «باشگاه صنعتنفت با احترام با من برخورد کرد. امیدوارم در این تیم عملکرد خوبی داشته باشم.»
بیتسعید در آبادان ماند
حسن بیتسعید بعد از توافق با مدیران صنعتنفت آبادان قرارداد خود را تمدید کرد.بیتسعید بازیکن باتجربه صنعتنفت که معمولاً همیشه همراه سیروس پورموسوی بود و با این سرمربی خوزستانی کار میکرد، این بار به جای اینکه به نفت مسجدسلیمان برود، ترجیح داد قرارداد خود با آبادانیها را به مدت یک سال دیگر تمدید کند تا دوباره شاگرد علیرضا منصوریان شود. این بازیکن سابقه همکاری با منصوریان را در استقلال دارد.
اختلاف ۵ میلیاردی دلیل غیبت پورموسوی در تمرینات نفت مسجدسلیمان
اردوی تیم نفت مسجدسلیمان از دوشنبه در تهران آغاز شد و از همان روز سیروس پورموسوی در اعتراض به وضعیت نقل و انتقالات این باشگاه از حضور در تمرینات امتناع کرد. به این ترتیب ۳، ۴ روز است که این مربی در تمرینات تیم شرکت نمیکند. البته مدیران باشگاه قرار است جلسه با پورموسوی برگزار کرده و وضعیت این مربی را مشخص کنند. ظاهراً یکی از بازیکنان پیشنهادی پورموسوی مبلغ پنج میلیاردی را درخواست کرده که این موضوع با مخالفت مسئولان باشگاه نفت مسجدسلیمان روبهرو شده.
گویا آنها مدعی شدند یک بازیکن هر چقدر توانایی داشته باشد چون بازیکن بومی است باید با شرایط مالی باشگاه کنار بیاید. از این رو مذاکره طرفین بدون نتیجه پایان یافت و همین موضوع باعث عصبانیت پورموسوی شد چرا که او بازیکن را راضی کرده بود با توجه به شرایط باشگاه نفت مسجدسلیمان با این باشگاه قرارداد ببندد اما مذاکره مدیران با این بازیکن همه معادلات را به هم زد و در نهایت موجب اعتراض پورموسوی و غیبتش در تمرینات شد.
مطالبات سرمربی فقید نساجی پرداخت شد
با درخواست رسمی باشگاه نساجی مازندران و حضور خانم گلیج همسر نادر دستنشان و سینا دستنشان فرزند آن مرحوم، تمامی حق و حقوق قرارداد سالهای قبل زندهیاد دستنشان در دوران سرمربیگری باشگاه نساجی مازندران پرداخت شد.
نادر دستنشان کاپیتان و سرمربی فقید باشگاه نساجی مازندران ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ در اثر ابتلا به بیماری کرونا به رحمت ایزدی پیوست.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو