عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 7048 /
۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۲ خرداد
|
نقش آفرینان موفقیت خیره کننده استقلال در لیگ بیست و یکم
پازل قهــرمانــی
آرمن ساروخانیان – قهرمانی استقلال در لیگ بیست و یکم نتیجه کار یک مجموعه هماهنگ از مدیریت باشگاه گرفته تا کادر فنی و بازیکنان اصلی و ذخیره بود. آجرلو تجربهاش را در خدمت استقلال گذاشت، مجیدی مرد محوری این پروژه بود و پین وزن متفاوتی به نیمکت استقلال داد. ترکیب استقلال ترکیب مناسبی از باتجربهها و جوانها و قدیمیها و جدیدها بود. این پرونده عملکرد آنها را تحلیل و از نظر آماری بررسی کرده است.
مدیر عاملی که مثل قبلیها نبود
بازگشت آرامش با آجرلو
پس از چند چهره ناآشنا که در فصول گذشته در مدیریت استقلال ناکام شده بودند، مصطفی آجرلو برای هواداران یک گزینه متفاوت بود. او هرچند سابقه استقلالی نداشت، ولی به لطف تجربه طولانی مدیریت باشگاهی توانست آرامش را به استقلال برگرداند. تمدید قرارداد فرهاد مجیدی اعتماد بین سرمربی و مدیر عامل جدید را برقرار کرد و آجرلو با جذب اکثر مهرههای مورد نظر کادرفنی اجازه نداد امتیازات ارزشمند شروع فصل هدر برود.
بخشی از نیروی مدیرعامل جدید صرف بررسی راههای جدید درآمدزایی شد و توانست امتیاز تبلیغات دور زمین را از سازمان لیگ بگیرد. تنها بحران مدیریتی این فصل استقلال جدایی دو مدافع اصلی تیم بود که نتوانست روند نتایج خوب تیم را متوقف کند.
تفاوت بزرگ مدیریت آجرلو با مدیران قبلی این بود که اجازه نداد تنشهای زیادی به تیم سرایت کند و بدون چنین فضایی قهرمانی ممکن نبود.
اثر انگشت مرد ایتالیایی در بازی استقلال مشهود بود
گابریــل پیــن مثل کیروش، مثل برانکو
سعید زاهدیان - یادم نمیآید چه سالی بود؛ شاید حدود 20 سال قبل. در روزنامههای ایران کارلوس کیروش را «کوئیرز» مینوشتیم. شکل نوشتاری اسمش به پرتغالی «Queiroz» بود. همان سالها مصاحبهای از فرگوسن در وصف دستیارش خواندم با چنین مضمونی: «روز تمرین کنار چمن روی یک توپ مینشینم تا کارلوس کوئیرز بیاید. مینشینم و تماشا میکنم که او برنامه و استراتژی تمرین را مشخص کرده و قبل از همه روی چمن موانع و کارهای لازم برای تمرین را انجام میدهد... با آمدن بازیکنان، تمرین زیر نظر کوئیرز شروع میشود و من حظ میبرم از تمرینات و کارهایی که کارلوس انجام میدهد. روز مسابقه، من کت و شلوار میپوشم وکراوات میزنم و سرمربی هستم. یونایتد بازیها را میبرد و قهرمان میشود. در اولدترافورد 80 هزار نفر فرگوسن را تشویق میکنند ولی نمیدانند که این تیم خوب را کوئیرز ساخته!»
بعد از آن مصاحبه، با خودم گفتم چرا یک روز چنین مربیانی به ایران نمیآیند و مردانی در این قواره در فوتبال ایران حضور ندارند. پس از چند سال، میشائیل هنکه دستیار هیدزفلد -سرمربی سابق بایرن- به ایران آمد و در استقلال مشغول به کار شد. از خیلیها پرسوجو کردم تا بدانم هنکه در چه سطحی است. همه -از مربیان گرفته تا بازیکنان- میگفتند که هنکه مربی دهن سوزی نیست و در تمرینات کار خاصی انجام نمیدهد. خیال کردم شاید درمورد کیروش هم اغراق شده تا او سرمربی تیمملی ایران شد و یک دوره تاریخی باشکوه برایمان ساخت.
در کنار اینها، میتوانم مثالهای زیادی از دستیاران بیاورم که سرمربیان، مدیون زحمات آنها هستند اما موفقیت بهنام سرمربی سند میخورد. برانکو ایوانکوویچ دستیار بلاژویچ یک نمونه دیگر بود. البته او در نقش سرمربی هم به موفقیت رسید.
برسیم به استقلال؛ در سالهای قبل، فرهاد مجیدی همراه خود از اسپانیا دستیار آورد اما نتوانست به نتایج و هدف دلخواه برسد. این فصل، با مشورت دوستان و نزدیکانش به گابریل پین رسید. شکی نیست که مجیدی با تجربه اندکی که داشت، با ساختار دفاع سهنفری خطی آشنایی نداشت و گابریل پین که در فوتبال ایتالیا چهرهای شناخته شده است، توانست مسیر استراماچونی را با کاریزمای مجیدی ادامه دهد و استقلال را به موفقیت برسانند.
بعد از قهرمانی استقلال، استفانو پیولی سرمربی میلان که تیمش امسال قهرمان سری آ شد، موفقیت استقلال را به هواداران و کادرفنی -بخصوص گابریل پین- تبریک گفت. این موضوع نشان میدهد که «پین» شاید سرمربی موفقی نباشد، اما ثابت کرد که یک دستیار خوب، بیادعا، کاربلد و مناسب برای ایستادن کنار مربیان جوانی مانند مجیدی است. در نباختن استقلال، نمیشود اثر انگشت گابریل پین را ندید. او بخش مهمی از موفقیت امسال آبیهاست.
تدابیر مجیدی برای شکستن طلسم 9 ساله
فتح قلـــه از مسیر جدید
فرهاد مجیدی برای قهرمانی در لیگ دو چالش بزرگ داشت. اولی رقابت با پرسپولیس که قهرمان پنج دوره قبلی لیگ بود و دومی غلبه بر این باور که استقلال تنها با قلعهنویی میتواند قهرمان شود.
از آخرین قهرمانی استقلال 9 سال میگذشت و گزینههای مختلف داخلی و خارجی نتوانسته بودند به جام برسند. از طرف دیگر فرمول قدیمی قلعهنویی هم در آخرین حضورش به نتایجی بهتر از پنجمی و ششمی ختم نشده بود. فرهاد مجیدی اما توانست استقلال را با فرمولی جدید و از مسیری متفاوت به قله لیگ برتر برساند. او به سبک بازی متفاوتی علاقه داشت و رابطهاش با بازیکنان هم مبتنی بر نظم و البته صمیمیت بود.
مجیدی پس از دو تجربه کوتاه برای اولین بار فصل را با استقلال شروع کرد و با سیستم پایه 1-2-4-3 فوتبالی مبتنی بر انتقال سریع را انتخاب کرد. این همان روشی است که کونته با آن چلسی را به قهرمانی لیگ برتر رساند و توخل دو سال قبل با آبیهای لندن فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد.
دلیل انتخاب یک روش محتاطانه برای استقلال این بود که مجیدی میدانست هواداران بالاتر از فوتبال زیبا و تهاجمی بهدنبال جام هستند و اولویت با جمع کردن امتیازات است.
بازی با سه مدافع اطمینان زیادی به فاز دفاع داد و کمک کرد که استقلال فصل را بدون باخت و با تنها 10 گل خورده به پایان ببرد؛ یک رکورد فوقالعاده. استقلال کمتر از سپاهان و پرسپولیس گل زد، ولی با فوتبال اقتصادی توانست 63 درصد بازیهایش را ببرد.
بخش زیادی از برتری مجیدی نسبت به رقیبانش پیش از شروع فصل و در موعد نقل و انتقالات به دست آمد. استقلال نیمی از تیمش را نسبت به فصل قبل تغییر داد، ولی خریدهای مناسب کمک کرد که زمانی برای هماهنگی هدر نرود و استقلال فصل را با بردهای متوالی و در قامت یک قهرمان شروع کند. مجیدی در این فصل رفتار مقولانهتری داشت و با فاصله گرفتن از مصاحبههای تند اجازه نداد حاشیهها خیلی به تیمش آسیب بزند.
پازل قهــرمانــی
حسین حسینی
دروازهبان اصلی استقلال در شروع فصل دو رقیب جدی بهنام مظاهری و رضایی داشت. او بعد از گل ثانیه آخر بازی مقابل فجر سپاسی در هفته چهارم، سه بازی متوالی روی نیمکت نشست و به نظر میرسید جایگاهش را از دست داده، ولی از هفته هشتم و بازی رفت دربی به ترکیب برگشت. حسینی در این مقطع نمایش خیلی بهتری داشت و بخصوص در خروجها بهتر شده بود تا جایگاهش را تا پایان فصل تثبیت کند. او در لیگ 26 بار (25 بازی کامل) برای استقلال بازی کرد و تنها 8 گل خورد تا 18 کلینشیت ثبت کند.
علیرضا رضایی
تصور میشد که این دروازهبان 22 ساله با حضور حسینی و مظاهری فرصتی برای بازی نداشته باشد، ولی در شروع فصل که دو رقیب نامدارش ناآماده بودند، به ترکیب اصلی رسید و نمایش مطمئنی داشت. او چهار بار در لیگ بازی کرد که سه کلینشیت داشت و فقط در آبادان دروازهاش باز شد. او سه بازی هم در جام حذفی داشت که بهترین نمایش او مقابل پیکان بود، ولی مقابل نساجی نتوانست هیچکدام از پنالتیها را مهار کند. او خیال مجیدی را بهعنوان یک دروازهبان ذخیره مطمئن راحت کرد.
عارف غلامی
او هم مثل سیلوا ورودی غیرمنتظره به ترکیب استقلال داشت و فراتر از انتظار بازی کرد. مدافعی که نیمفصل اول را بهدلیل جراحی زانو کاملاً از دست داد، بعد از جدایی یزدانی و مرادمند بلافاصله وارد ترکیب شد و فرم خیلی خوبی داشت. او در 12 بازی (یازده بازی کامل) به زمین رفت و در یکسوم پایانی فصل یکی از مدافعان مطمئن تیمش بود.
محمد دانشگر
او 23 بار بهعنوان مدافع جلوزن سمت راست برای استقلال به میدان رفت و نمایش نسبتاً خوبی داشت. دانشگر در حرکات رو به جلو هم مؤثر بود و در حملات به خوبی اضافه میشد. او در این فصل دو گل و یک پاس گل هم ثبت کرد. گل دوم او در بازی برگشت با سپاهان بود و کمک کرد که استقلال از اصفهان با امتیاز برگردد.
سیاوش یزدانی
این مدافع میانی هرچند جدایی ناگهانی و تلخی داشت، ولی نمیتوان نقش مهمش در قهرمانی استقلال را نادیده گرفت. او تا هفته هجدهم و قبل از انتقال به ملوان لیدر خط دفاع استقلال بود. یزدانی در فصلی که از شر مصدومیتها خلاص شده بود، کیفیت و ثبات بالایی به نمایش گذاشت و با سرعت بالایش فضای پشت استاپرها را به خوبی پوشش میداد. او میتوانست برای ترکیب اصلی تیم ملی هم رقابت کند، ولی دور شدن از شرایط مسابقه این شانس را از او گرفت. یزدانی در 17 بازی برای استقلال یک گل زد و یک پاس گل هم داد.
رافائل سیلوا
بعد از جدایی یزدانی و مرادمند به نظر میرسید که خط دفاع استقلال با بحران جدی روبهرو شود، ولی خرید فوری رافائل سیلوا آرامش را به این خط برگرداند. مدافع برزیلی خیلی زود در ترکیب استقلال جا افتاد و جای خالی یزدانی را به خوبی پر کرد. نکته بارز بازی او قدرت سرزنی و توان بازیسازیاش بود. سیلوا هرچند تنها 8 بار در لیگ بازی کرد، ولی در مقطع حساس پایانی فصل کمک کرد روند بیشکستی استقلال حفظ شود. بهترین نمایش او در دربی بود و تنها بازی ضعیف او مقابل پیکان ثبت شد که در نیمه اول کارت قرمز گرفت.
محمد حسین مرادمند
مرادمند هم مثل یزدانی از مهرههای کلیدی دفاع استقلال بود که بهدلیل سربازی مجبور به جدایی شد. او 15 بار برای استقلال در نقش مدافع جلوزن چپ بازی کرد و نسبت به فصل گذشته پیشرفت خیلی خوبی داشت. او احتمالاً میتواند فصل آینده دوباره به ترکیب استقلال برگردد.
ابوالفضل جلالی
او در نیمفصل اول مصدوم بود و در نیمه دوم فصل 10 بار بازی کرد. درخشش سلمانی در پیستون چپ فرصت بازی جلالی در این پست را محدود کرده بود و مجیدی در اواخر فصل از او بیشتر بهعنوان جلوزن چپ استفاده کرد که با توجه به سرعت خوب و جنگندگیاش نمایش خوبی داشت.
صالح حردانی
او در پنجره زمستانی به استقلال اضافه شد و خیلی زود در ترکیب اصلی جا افتاد. دوندگی، سرعت بالا، اضافه شدن به حملات و سانترهای خوب حردانی سمت راست استقلال را به نقطه خطرناکی برای حریفان تبدیل کرده بود. او 14 بار برای استقلال بازی کرد و دو پاس گل و یک گل داشت. حردانی در بازی برگشت دربی جانشین وریا شد و گل تساوی را با سانتری دیدنی برای ژستد ساخت، ولی بهترین بازی او مقابل تیم سابقش فولاد بود که پاس گل اول را به حسینزاده داد و گل دوم را با شوتی دیدنی زد تا قهرمانی استقلال در اهواز قطعی شود.
وریا غفوری
کاپیتان استقلال در 34 سالگی درخشش فصول گذشته را نداشت و پس از اضافه شدن حردانی بیشتر بهعنوان بازیکن تعویضی به زمین رفت. وریا 19 بار در نقش پیستون راست به زمین رفت و یک پاس گل هم مقابل صنعت نفت در آبادان داشت. البته او هرباری که بهعنوان بازیکن ذخیره در نیمه دوم به زمین رفت، کارآیی بهتری داشت.
مهدی مهدیپور
هافبک اصفهانی در دومین فصل حضورش در استقلال نقش طراح و مترونوم خط میانی را به خوبی اجرا کرد. او با دوندگی بالا فضای جلوی دفاع را پوشش میداد و با پاسهای بلند بازیکنان کناری را به خوبی تغذیه میکرد. او تنها بازیکن استقلال است که در تمام بازیها حاضر بود و رکورد 2632 دقیقه بازی را ثبت کرد. مهدیپور 7 پاس گل داشت و تکگل او شوت دیدنیاش در بازی رفت با فولاد بود که سه امتیاز مهم به استقلال هدیه کرد.
سعید مهری
هافبک سابق تراکتور بیشتر بهعنوان بازیکن ذخیره به زمین رفت و نتوانست خودش را به ترکیب اصلی برساند. مهری بعد از جدایی رضاوند فرصت بازی بیشتری پیدا کرد و در مجموع 12 بار به زمین رفت. او معمولاً زمانی به بازی میرفت که کادر فنی بهدنبال حفظ نتیجه بود و مجموع دقایق بازیاش از 239 دقیقه فراتر نرفت.
زبیر نیکنفس
او در شروع فصل جایی در ترکیب اصلی نداشت و دقایق کوتاهی به زمین میرفت، ولی از هفته نهم توانست به ترکیب اصلی برسد و بهترین مکمل مهدیپور در مرکز زمین بود. نیکنفس دوندگی و جنگندگی خوبی داشت و با پاسهای کوتاه و بلند نقش مهمی در انتقال از دفاع به حمله داشت. او 23 بار بازی کرد که اکثر آنها بهعنوان بازیکن ثابت بود و دو پاس گل هم داشت.
روزبه چشمی
او در بازگشت به استقلال آمادگی سالهای قبل را نداشت، ولی در مقطعی که دو مدافع تیم جدا شدند، توانست خط دفاع را سر و سامان بدهد. چشمی در شروع فصل بیشتر بهعنوان هافبک دفاعی بازی کرد، ولی بهعنوان مدافع آخر با تجربه بالا و بازیخوانیاش نمایش بهتری داشت. چشمی در مجموع 19 بار برای استقلال به زمین رفت.
جعفر سلمانی
در شروع فصل تردیدهای زیادی درباره کیفیت سلمانی مطرح شد، ولی او در نقش پیستون چپ نمایش خیلی خوبی داشت. ویژگی مهم بازی سلمانی اضافه شدن به خط حمله بود و در بازی هفته اول مقابل هوادار، بازی رفت مقابل سپاهان و بازی برگشت با فجر سپاسی تک گل سه امتیازی تیمش را زد. او در 29 بازی 4 گل زد و دو پاس گل داد که با توجه به پست بازیاش آمار خیلی خوبی است.
کوین یامگا
قرار بود او ذخیره وریا در پیستون راست باشد، ولی در همان بازی اول بهدلیل نیاز به خط حمله رفت و با دو گلی که در فولادشهر به ذوبآهن زد به مهاجم کلیدی تیم تبدیل شد. او در بازی برگشت مقابل ذوبآهن و گلگهر هم با گلهایش سه امتیاز را برای استقلال به دست آورد. او در 27 بازی توانست 10 گل بزند که 5 تا از آنها را با خونسردی مثالزدنیاش از روی نقطه پنالتی زد. او همچنین سه پاس گل به نامش ثبت کرد.
سبحان خاقانی
انتخاب جنجالی مجیدی در خط میانی منتقدان زیادی داشت، با این حال 12 بار در لیگ به میدان رفت. بازیکنی که گفته میشود در تمرینات خیلی بهتر از مسابقه است، در 411 دقیقه بازی نتوانست گلی بزند یا بسازد.
امیرحسین حسینزاده
خرید ناشناخته مجیدی خیلی زود در ترکیب جا افتاد و به مهره کلیدی استقلال تبدیل شد. او بازی خوبش مقابل الهلال را در لیگ هم تکرار کرد و بهعنوان مهاجم دوم بازیکنی زهردار بود که تکلیف چند بازی مهم را با گلهایش روشن کرد. حسینزاده در تمام 30 بازی استقلال حضور داشت (28 بازی در ترکیب اصلی)، 8 گل زد و یک پاس گل داد. بدون در نظر گرفتن ضربات پنالتی، حسینزاده بهترین گلزن این فصل استقلال بود. گل او مقابل صنعت نفت در بازی رفت استقلال را از شکست در آبادان نجات داد و در بازی با تراکتور و صنعت نفت (بازی برگشت) توانست گلهای سهامتیازی بزند.
عزیزبک آمانوف
هافبک ازبک در نیمفصل دوم اضافه شد و تصور میشد که بازیکن مؤثری باشد، ولی با وجود صحنههای درخشانی که گاه و بیگاه خلق میکرد، نتوانست به ترکیب اصلی برسد. او 10 بار در لیگ بازی کرد و بدشانس بود که نتوانست گلی بزند. آمانوف بعد از هدر دادن پنالتی مقابل نساجی در جام حذفی فرصت بازی خیلی کمتری پیدا کرد.
آرمان رمضانی
مهاجم سابق پرسپولیس ذخیره مؤثری بود و در اواخر فصل حتی توانست جای ژستد در ترکیب اصلی را بگیرد. او دو گل زد که هر دو مقابل شهر خودرو به ثمر رسید و گل بازی برگشت برای استقلال سه امتیاز ارزشمند داشت.
رودی ژستد
مهاجم سابق آستونویلا قرار بود جانشین دیاباته شود، ولی در زدن ضربات آخر موفق نبود. با این حال با قدرت سرزنی و توان بدنی بالایش آزاری دائمی برای مدافعان میانی حریف بود و فضای خوبی برای یامگا، حسینزاده و سلمانی میساخت. او در 22 بازی سه گل زد که مهمترین آنها در دربی برگشت بود و بلافاصله پس از ورود به زمین توانست با سر شیرجهایاش تیمش را از شکست نجات دهد. ژستد که سه پاس گل هم داشت، در اواخر فصل جایش در ترکیب اصلی را به رمضانی داد.
ارسلان مطهری
او آمادگی فصول قبل را نداشت و جایش در ترکیب اصلی را به ژستد داد، ولی بهعنوان بازیکن ذخیره چند بار توانست گرهگشا شود. او سه گل زد و یک پاس گل داد که گل بازی رفت به تراکتور سه امتیازی بود.
استقلال در لیگ بیست و یکم، 25 هفته صدرنشین بود و تنها 5 هفته این رتبه را به رقیبان واگذار کرد. تیم مجیدی شروع خوبی داشت و در هفته سوم صدرنشین شد. این تیم در هفته یازدهم برای سومین بار به صدر رسید و تا پایان لیگ این رتبه را حفظ کرد. استقلال در این فصل از رتبه چهارم پایینتر نرفت.
شروع خوب و صدرنشینی استقلال به بازیکنان این تیم کمک کرد اعتماد به نفس بگیرند و بر عکس رقیبان را تحت فشار قرار داد. صدرنشینی طولانی استقلال نشان میدهد که این تیم خیلی زود به فرم قهرمانی رسید و آن را حفظ کرد.
استقلال در لیگ بیست و یکم فقط 72 دقیقه از حریفانش عقب افتاد. اولین بار هفته هفتم بود که صنعت نفت توانست گل اول بازی را در دقیقه 8 به استقلال بزند، ولی حسینزاده در دقیقه 39 بازی را به تساوی کشاند. در هفته بیست و سوم هم پرسپولیس با گل دقیقه 40 نعمتی پیش افتاد و میخواست اولین شکست فصل را به استقلال تحمیل کند، ولی ژستد در دقیقه 81 گل تساوی را زد. این آمار اتفاقی نیست و به لطف کنترل بازی بالای استقلال به دست آمد که به ندرت برابر حریفان غافلگیر میشد.
استقلال فصل را با 19 برد و یازده تساوی به پایان برد تا میانگین امتیاز 26/ 2 ثبت شود. استقلال در هفتههای آخر تساویهای زیادی داشت (5 تساوی در 8 بازی)، وگرنه میتوانست امتیازات بیشتری به دست آورد.
این میانگین امتیاز با رئال مادرید، میلان و پاریسنژرمن و بایرن مونیخ قهرمان لیگهای اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و آلمان برابر است و در پنج لیگ برتر اروپا تنها تیمهای منچسترسیتی (45/ 2) و لیورپول (42/ 2) میانگین امتیاز بالاتری دارند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو