عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6864 /
۱۴۰۰ چهارشنبه ۷ مهر
|
کومان چوب دو سر طلا شد
روزنامه آ اس اخیراً خبر داد که روبرتو مارتینز، سرمربی اسپانیایی تیم ملی بلژیک، جدیترین گزینه برای جانشینی رونالد کومان در بارسلونا است. علاوه بر مارتینز، این سه نفر هم هر آن ممکن است به جای کومان سرمربی بارسلونا شوند؛ یواخیم لو، کونته، ژاوی.
در تابستان امسال که بحث کنار گذاشتن رونالد کومان جدی شده بود، خوان لاپورتا مدیر باشگاه بارسلونا صریحاً به کومان گفت که باشگاه با سایر گزینههای هدایت بارسا مذاکره میکند و اگر به نتیجهای نرسید، او همچنان میتواند سرمربی بارسا باشد.
پذیرش چنین شرایط تحقیرآمیزی از سوی کومان عجیب بود ولی او احتمالاً به دلیل عشقی که به بارسلونا دارد، تن به این تحقیر داد. رونالد کومان با ۱۹۳ گل، گلزنترین مدافع تاریخ فوتبال است و اکثر گلهایش را در بارسلونا به ثمر رسانده است. او همچنین زننده گل تاریخی فینال جام باشگاههای اروپا در ۱۹۹۲ است. گلی که بارسا را قهرمان اروپا کرد.
علاوه بر اینها، کومان در مقام دفاع آخر بارسلونا در فاصله سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ دورانی طلایی را در لالیگا سپری کرد. دورانی که با بازیهای درخشان کومان و استویچکوف و روماریو و حضور یوهان کرایف افسانهای روی نیمکت بارسا، پیوند خورده و از حافظه تماشاگران بارسا و فوتبالدوستان جهان پاک نمیشود.
با همه این نکات و ملاحظات، ورود رونالد کومان به شهر بارسلون به عنوان مربی بارسلونا، بزرگترین اشتباه زندگی ورزشی او بوده است. بعد از ناکامی تیم ملی هلند در راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۸، کومان سرمربی هلند شد و از فوریه ۲۰۱۸ تا اوت ۲۰۲۰، نارنجیپوشان هلندی را به تیمی بسیار متحد و باکلاس بدل کرد؛ تیمی متشکل از بازیکنانی جوان و باانگیزه که آشکارا مدعی فتح جام ملتهای اروپا بودند.
اینکه کومان در اوج عملکرد خودش در تیم ملی هلند، بدون اینکه با هلند لااقل در یک تورنمنت شرکت کند، راهی بارسا شد، البته در تاریخ فوتبال ملی هلند عجیب نیست، ولی باز هم امری غیر قابل باور بود.
رونالد کومان با آن تیم خوبی که از بازیکنان هلندی ساخته بود، هیچ بعید نبود فاتح یورو ۲۰۲۰ یا جام جهانی ۲۰۲۲ شود. ولی او هلند را در بهترین روزهای ممکن، روزهایی که محصول تلاش خودش بودند، رها کرد و در بدترین روزهای بارسا به این تیم پیوست.
شاید کومان احساس میکرد فرصت مربیگری در بارسا دیگر نصیبش نخواهد شد اما آیا عشق به بارسا این قدر مهم بود که مأموریتش را در تیم ملی هلند نیمهکاره رها کند؟
کومان با این تصمیم، به روند رو به رشد تیم ملی هلند لطمه زد و در بارسا هم به جایی نرسید. او به معنی دقیق کلمه چوب دو سر طلا شد. موفقیت محتمل با هلند را رها کرد و ناکامی محتمل در بارسا را پذیرفت. اکنون هر آن ممکن است از بارسلونا اخراج شود و یکسال دیگر هم جام جهانی برگزار میشود و او در جام جهانی هم حضور نخواهد داشت.
اشتباه کومان را لوپتگی هم در سال ۲۰۱۸ مرتکب شده بود. او سرمربی تیم ملی اسپانیا بود و در آستانه جام جهانی با رئال مادرید قرارداد بست که بعد از جام مربی رئال شود، ولی فدراسیون فوتبال اسپانیا یک روز قبل از جام جهانی اخراجش کرد و بعد هم در رئال مادرید موفقیتی نصیبش نشد.
قطعاً یکی از دلایل این تصمیمات از سوی مربیان مشهور، اهمیت روزافزون لیگ قهرمانان اروپا و کاهش اهمیت بازیهای ملی است. بازیهای ملی دستکم برای مربیان و بازیکنان به اندازه دو، سه دهه قبل اهمیت ندارند اما این «بیغیرتی ملی» در فوتبال هلند سابقه دارد.
یوهان کرایف قید حضور در جام جهانی ۱۹۷۸ را صرفاً به دلیل تهدید افرادی ناشناس، آن هم به ادعای خودش، زد. بعدها نیز در حالی که میتوانست با اندکی انعطاف سرمربی هلند در جام جهانی ۱۹۹۰ شود، با رینوس میشل - که رئیس فدراسیون فوتبال هلند بود - به توافق نرسید و قید جام جهانی را زد.
در ۱۹۹۴ هم رود گولیت در آستانه جام جهانی از تیم ملی کنارهگیری کرد چراکه مربی هلند از او خواسته بود در پست هافبک راست بازی کند ولی گولیت میخواست مثل همیشه هافبک آزاد تیم باشد. در حالی که لوتار ماتیوس در همان جام از پست هافبک آزاد به دفاع آخر رفت بلکه به تیم ملی آلمان کمک بیشتری کند.
کرایف در فینال جام جهانی ۲۰۱۰ هم، در مصاف تیمهای اسپانیا و هلند، طرفدار اسپانیا بود. او اگرچه قبل از فینال گفت قلبش با هلند است و عقلش با اسپانیا، ولی ماهها بعد از آن فینال، سبک بازی آن هلند را مصداق «کشتن روح فوتبال» دانست و طبیعتاً در آن فینال هم طرفدار اسپانیا بود. اینکه بکنبائر و ماتیوس در فینال جام جهانی طرفدار تیمی غیر از آلمان باشند، تصوری است محال.
کومان پس از پیروزی هلند مقابل آلمان در نیمهنهایی جام ملتهای اروپا در ۱۹۸۸، باسن برهنهاش را با لباس تیم ملی آلمان پاک کرد تا نفرتش از آلمانیها و غیرتش به هلند را نشان دهد اما عرق ملی به این رفتارهای توهینآمیز
نیست. عرق ملی در دوراهیهایی مثل بازی کردن یا بازی نکردن در جام جهانی ۱۹۷۸، توپ زدن در پست هافبک راست یا رها کردن تیم ملی، ماندن در تیم ملی هلند یا رفتن به بارسلونا خودش را نشان میدهد؛ دوراهیهایی که نشان دادند کرایف و گولیت و کومان فاقد عرق ملی کافی بودهاند و قطعاً همین روحیه ملی، یکی از دلایل ناکامیهای متعدد فوتبال هلند در عرصه ملی بوده است.
(این مطلب پیشتر در سایت عصرایران منتشر شده)
طنزیم
شیر تو شیر
هومن جعفری
پدر آندرا هررا مذاکرات پسرش با بارساییها را فاش کرد و گفت: «در مقطعی آندر با بارسلونا وارد مذاکره شد ولی به دلایل زیادی انتقال او صورت نگرفت. البته میدانم که پسرم حسرت بازی نکردن برای یکی از سه غول بزرگ اسپانیا را نخواهد خورد چون از نظر او بزرگترین تیم اسپانیا رئال ساراگوساست؛ یعنی باشگاهی که همه چیز را از آن شروع کرد. همه ما نتایج ساراگوسا را تعقیب میکنیم و امیدواریم بالاخره طلسم بشکند و امسال بتواند به لالیگا برگردد.»
فقط کافی بود که این مصاحبه در ایران برگزار میشد و پدر یک بازیکن چنین جملهای را میگفت. فقط فکر کنید میگفت: از نظر پسر من استقلال و پرسپولیس و تراکتور یا سپاهان بزرگترین تیمهای ایران نیستند بلکه تیم (مثلاً) شموشک نوشهر یا پاس همدان بزرگترین تیم ایران است و امیدواریم دوباره به لیگ برگردد!
ببینید هواداران تیمهای دیگر چه بلایی سر این بازیکن بخت برگشته میآوردند!
***
مراسم قرعه کشی لیگ یک دیروز انجام شد و جا دارد از طریق همین تریبون به مسئولان این لیگ بابت فصلی که در پیش دارند، پیشاپیش تسلیت عرض کنیم! سایپاییها که میگویند ما لیگ برتری هستیم و دادگاه بینالمللی ورزش قرار است حق ما را بگیرد! بادران امتیازش را به یک باشگاه دیگر فروخته ولی انگار معامله درست پیش نرفته! استقلال ملاثانی دعوای مالکیتی دارد! خودتان حساب کنید مسابقات چه بشود!
آغاز قصههای استقلال شروع شد!
داستان فرهاد و مصطفی
سامان موحدی راد
در استقلال کم و بیش اوضاع در حال سامان گرفتن است. دیروز در خبرها بود که برخی تجهیزات مثل لباسشویی در باشگاه خریداری و نصب شده. همین خبر ساده و کمی خجالتآور به سادگی نشان میدهد که این باشگاه در چه وضعیتی به سر میبرد؛ تقریباً در نقطه صفر در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات.
چنانکه خرید ماشین لباسشویی برای باشگاه ارزش خبری پیدا میکند و در کانالهای تلگرامی سر و کلهاش پیدا میشود اما به هر حال حضور مدیری چون مصطفی آجورلو در گامهای نخست تأثیر مستقیمش را نشان داده است.
استقلال حالا به دنبال یک زمین تمرین ثابت و کمی امکانات برای باشگاهش هست اما خیلی پیش از این اقدامات، مصطفی آجورلو در اقدامی مهم قرارداد سرمربیاش را سه ساله تمدید کرد. آمدن آجورلو به استقلال برای خیلیها این تصور را ایجاد کرد که با توجه به روابط خوب او و جواد نکونام و همچنین استعفای نکونام از فولاد این فرصت برای کاپیتان سابق استقلال ایجاد میشود که به عنوان سرمربی روی نیمکت تیمش بنشیند اما آجورلو در همان گام نخست این شایعات را در نطفه خفه کرد و خیلی زود با فرهاد مجیدی قراردادی بلند مدت بست.
آجرلو در همان دیدار تمجیدهای فراوانی از فرهاد مجیدی کرد و او را سرمایه باشگاه خواند و منش خودش را استفاده از سرمایهها و احترام گذاشتن به آنها بیان کرد. او همچنین از ویژگیهای رفتاری فرهاد مجیدی تعریف کرد و گفت که مجیدی انسانی متواضع و افتاده است. به این ترتیب حکم ماندن سه ساله مجیدی در استقلال امضا شد.
حالا بار دیگر خبرهایی از جذب بازیکنان جدید در استقلال مطرح شده است. یکی، دو ستاره مهاجرت کرده از این تیم در کنار چند اسم خارجی که به زودی به استقلال اضافه خواهند شد. به این ترتیب احتمالاً فرهاد مجیدی به همه خواستههایش در استقلال میرسد.
گیریم با کمی تأخیر اما آیا همه این رویدادهای خوب منجر به این میشود که فرهاد مجیدی تا پایان قرارداد سه سالهاش با استقلال بماند؟ طبیعتاً نه. میدانیم که مهمترین چیزی که همه از فرهاد مجیدی میخواهند، نتیجه گرفتن است. استقلال سالهاست که دور از جام زندگی میکند و این دوری برای هوادارانش سخت آمده است. حالا که شرایط در باشگاه کمی مساعد شده و بوی بهبود از اوضاع جهان برای استقلالیها میآید انتظار از فرهاد مجیدی این است که خواستههای هواداران را اجابت کند.
تنها چیزی که فرهاد مجیدی را از برف زمستانی امسال عبور میدهد و موجب میشود او و استقلال بهار سال بعد را ببینند، نتیجه گرفتن فرهاد مجیدی است. استقلال حالا نیاز به حفظ آرامش دارد. رفتار تیم جدید مدیریتی که فعلاً در این مسیر است. فرهاد مجیدی با تجربه هم اگر در این مسیر حرکت کند، استقلال به روزهای خوبی میرسد.
توازن همای سعادت و کرکس شوم بر دوش سردار
فرهـــاد در گوشـــه رینگ
میعاد نیک
انتصاب مصطفی آجورلو به کرسی مدیرعاملی باشگاه استقلال از سوی منصوبین وزیر ورزش و جوانان در هیأت مدیره این باشگاه، آن هم در شرایطی که پیش از او و حداقل طی 3 سال اخیر، تمام مدیران عامل باشگاه استقلال ابتدا با عنوان سرپرستی به اداره امور محول شده بودند، حامل یک پیام مهم از سوی ساختمان وزارتخانه بود. مصطفی آجورلو که خود را حداقل طی 10 سال اخیر در قد و قواره ریاست بر فدراسیون فوتبال دیده و رزومهاش را برای این مهم خطیر مکفی میبیند، قطعاً تنها به شرطی مسئولیت مدیریت و ساماندهی مخروبهای به نام باشگاه استقلال را از سمت سیدحمید سجادی برعهده گرفته که تمام امور با خودش باشد و بس. از شخصیت و کاریزمای نظامی-سیاسی سردار آجورلو که از 20 سال گذشته لاجرم با خلق و خوی فوتبالی هم آمیخته شده، میتوان این انتظار را داشت که او تنها با شرایطی خاص به سعادت آباد منتقل شود و آن شروط خاص هم چیزی جز مدیرعاملی، ریاست بر هیأت مدیره و اختیار تام از سوی مالک باشگاه، یعنی وزارت ورزش و جوانان نبود.
حالا همای سعادت و همزمان کرکس شوم نگونبختی بر شانههای مصطفی آجورلویی نشسته که سالها داعیه مدیریت اقتصادی فوتبال و ثروتمند کردن فوتبال باشگاهی و ملی را داشت. همای سعادت از آن رو که دیگر سردار آجورلو هر روز در چشم رسانههاست و میتواند بیش از پیش به صدرنشینی در لیست اخبار که این یک مورد را خیلی هم دوست دارد، برسد و کرکس نگونبختی هم از آن رو که امروز او متصدی مدیریت ویرانهای شده که تمام مدیران قبلیاش را به قعر فراموشی و خروج از دایرههای ورزشی روانه ساخته. همان رویهای که از شخصیت نظامی مصطفی آجورلو انتظار میرفت، در روز نخست مدیریتی وی هم به وقوع پیوست تا بیش از پیش متوجه شویم که سردار، همان سردار تراکتوریها و پاسیهاست. مصطفی آجورلو در احکامی که تقریباً تلألوی نوعی بده و بستان بین سرمربی و مدیرعامل بوده، برخی تغییرات در بدنه فنی و مدیریتی تیم فوتبال استقلال ایجاد کرد تا ضرب شستی به بیرونیها نشان دهد و البته بیش از پیش سکان کنترل امور تیمی که کمحاشیه هم نیست را در دست گیرد. سردار آجورلو با فرهاد مجیدی برای هدایت آبیپوشان تا 3 فصل متوالی دیگر حداقل روی کاغذ به توافق رسید اما سرمربی جوان آبیهای تهرانی هم میداند که به این توافقات و عکسهای یادگاری نباید هرگز دل بست و تنها چیزی که گردن او را از لبه گیوتین رها میکند، فقط و فقط عملکرد اوست.
فرهاد مجیدی که این روزها به دلیل حواشی اردوی دبی استقلالیها و البته از دست دادن پیاپی 2 جام حذفی طی 2 سال اخیر در منگنه قرار گرفته، برای فرار از گوشه رینگ باید دست همکاری و همیاری را به سمت مصطفی آجورلو دراز کند و دیگر مقابل مدیرعامل باشگاه نایستد. نه سردار کسی مانند مددیها و سعادتمندهاست و نه حنای فرهاد مجیدی رنگی دارد؛ هر خطایی که از سوی شماره 7 پیشین آبیپوشان سر بزند، با تصمیم ضربتی محکمی از سوی مدیرعامل نظامی باشگاه همراه خواهد شد و احتمالاً ضربه ناک اوت را هم شماره 6 سابق استقلالیها، همتیمی پیشین خود فرهاد و کاپیتان رکورددار تیم ملی فوتبال ایران، یعنی جواد نکونام به صورت مجیدی روانه خواهد ساخت.
تمدید قرارداد مجیدی به نفع باشگاه بود
خیال استقلالیها راحت!
بهتاش فریبا – بازیکن و مربی اسبق استقلال
همیشه به دنبال این بودیم که مدیران ورزشی در رأس کار باشند و آجورلو به عنوان کسی که ورزشی به حساب میآید، به عنوان مدیرعامل انتخاب شده که باعث خوشحالی همه دوستداران استقلال است. بعد از انتخاب مدیرعامل، باید پول به باشگاه تزریق شود چون مسائل مالی بحث اصلی باشگاه است. امیدوارم با یک اسپانسر خوب قرارداد بسته شود تا همه کارها سر وقت انجام شود. حُسن بزرگ آجورلو این است که در مواقع بحرانی، مدیریت قوی دارد و این توانایی را بارها در گذشته نشان داده است. استقلال همیشه مرکز بحران بوده و مدیرعامل جدید میتواند به خوبی مشکلات را مدیریت کند. تمدید قرارداد 3 ساله فرهاد مجیدی اتفاق خوبی بود و آجورلو در بدو حضورش در استقلال کار مهم و مثبتی را انجام داد. الان دیگر کادرفنی میتواند با خیال راحت کارش را انجام دهد. امیدوارم باشگاه بتواند یکی، دو بازیکن سرعتی را در خط حمله جذب کند. در کل تیم نفرات خوبی دارد، فقط دو مهاجم سرعتی یا یک هافبک هجومی و یک مهاجم سرعتی باید به تیم اضافه شوند. با این حال شاید نظر کادرفنی چیز دیگری باشد چون آنها در کنار تیم هستند و بیشتر از نیازهای تیم خبر دارند. با این شرایط میتوان به موفقیت استقلال در فصل جدید امیدوار بود. همه ما از بزرگترها و پیشکسوتها، هواداران، مدیران و کادرفنی باید انرژی مثبت به تیم تزریق و از اول فصل کار را با قدرت شروع کنیم. کادرفنی از ابتدا در کنار تیم حضور داشته و بازیکنان برخلاف سالهای گذشته با نظر مستقیم مجیدی و دستیارانش جذب شدند و انتظار میرود که تیم نتیجه خوبی بگیرد. وقتی پول باشد و مدیریت باشگاه هم با قدرت کارش را انجام دهد، کادرفنی این توان و حمایت را از سوی باشگاه پشت سر خود حس میکند. در این صورت همه برنامهها به درستی انجام میشود، اتحاد و همدلی به وجود میآید و به موفقیت بیشتر تیم کمک خواهد کرد.
اتحاد، سوغاتی اول آجورلو برای استقلال
ما به هم محتاجیم!
سام ستارزاده
اتحاد مدیریت و کادر فنی، بیشک مهمترین برکتی بود که خانهتکانی مدیریتی در باشگاه استقلال میتوانست برای آبیهای پایتخت به سوغات بیاورد. این اتحاد حتی اگر قرار باشد موقتی و گذرا باشد، در حال حاضر نیاز اساسی و فوری آبیها بوده؛ آن هم در حساسترین مقطع پیشفصل. شاید هیچکس به اندازه خود فرهاد مجیدی نتواند ارزش آشتی با مدیریت را درککند.
حدود 10 روز قبل، فرهاد مجیدی به قدری در گرداب مشکلات فرو رفته بود که هزینه سود فروش مهدی قایدی برای خرید مهاجم خارجی برای وی توقع بسیار بالایی از مدیریت سابق به شمار میرفت. 10 روز قبل، مجیدی بود و زمین تمرین باشگاه انقلاب که به علت بدهیهای معوقه، به استقلالیها اجازه ورود نمیداد و دستیار سابق چزاره پراندلی در تیمملی ایتالیا که در تهران بدون محل اسکان و در غریبترین حالت ممکن زندگی میکند و بازیکنانی که بسیاری از آنها در اوج نارضایتی از عدم پرداخت دستمزدشان و امکانات تمرینی باشگاه، شرایط دشوار استقلال را با تعصبشان تحمل میکردند.
روی کار آمدن مدیر باسابقهای نظیر مصطفی آجورلو امیدی بود برای حل مشکلات پیش پا افتاده آبیپوشان. شاید با مدیریت جدید هم بخشی از این مشکلات حلنشده باقی بماند اما دستکم کادر فنی آبیها خیالی آسوده دارند که مسئولان استقلال قرار نیست به این مشکلات تعمداً بیاعتنایی ورزند. فرهاد مجیدی خاطری آسوده خواهد داشت که ۱۰ روز پیش از یک بازی بزرگ، بهجای پیروزی قرار نیست تمرکزش را روی نوشتن بیانیهای برای انتقاد به کارشکنی خودیها بگذارد.
جنگهای داخلی کوچک در سالهای اخیر بهمراتب بیشتر از بحرانهای مالی به استقلال ضربه زدهاند. دوئلهای میان مدیر فعلی، مدیر سابق، سرمربی سابق، پیشکسوت، فلان عضو سابق یا کنونی هیأتمدیره، بازیکن و حتی مسئول تدارکات، هرگاه زبانه کشیده، استقلال را سوزانده و نامهای کوچک را پررنگ ساخته. از میان رفتن دعوای میان مدیریت و کادر فنی باشگاه بزرگترین گامی است که باید در این میان برداشته میشد تا آرامش از دست رفته به اردوی آبیها بازگردد و مجموعه فعلی باشگاه چه در زمین تمرین و مسابقه و چه روی میزهای مدیریت برای شکستن طلسمهایی که مدنظر هواداران است، بجنگند و برنامه بریزند. فارغ از اینکه آجورلو از پس مدیریت بحرانهای استقلال برآید یا خیر، بازگرداندن اعتماد و تفاهم میان مدیر و مربی، شیرینترین خبری بود که میشد در این روزها از آسمان نهچندان آبی استقلالیها به گوش برسد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو