عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6864 /
۱۴۰۰ چهارشنبه ۷ مهر
|
مدیرعامل استقلال با بدهیها چه میکند؟
بدهی 450هزار دلاری میلیچ اولین چالش آجورلو
مصطفی آجورلو مدیرعامل جدید استقلال هنوز به این تیم نیامده باید نگران پرونده مالی میلیچ باشد. میلیچ، مدافع سابق استقلال در هفتههای پایانی فصل گذشته پس از اینکه نتوانست مطالباتش را از این تیم دریافت کند از استقلال جدا شد اما اکنون عبدیان عضو سابق هیأت مدیره استقلال مدعی شده این بازیکن میتواند مبلغ سنگینی را از این باشگاه مطالبه کند. عبدیان در خصوص جدایی میلیچ گفته است: «چون پول قرارداد میلیچ پرداخت نشده بود، او در حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰هزار دلار میتواند از استقلال بگیرد. بخش مالی باشگاه استقلال هم میتواند اسناد مربوط به او را منتشر کند ضمن اینکه این مبلغ تأدیه دارد یعنی جریمه باید بابت دیرکرد آن پرداخت شود.» طبق صحبتها و ادعای عبدیان، آجورلو هنوز نیامده با پرونده مالی روبهرو است که اگر به فکر آن نباشد با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد. همیشه باشگاههای بزرگ مثل استقلال با همین مشکلات مواجه هستند و مدیرانی که پست مدیریتی این باشگاه را برعهده میگیرند کار سختی را پیش رو دارند. این بار آجورلو با این هزینههای گزاف مواجه خواهد شد. میلیچ مدافع خوبی بود اما در فصل گذشته چندان برای استقلال تأثیری نداشت و در نهایت هم به کشورش بازگشت و حالا پرونده سنگین مالی او روی دوش استقلال است. استقلال طی سالهای اخیر با اینگونه پروندهها زیاد مواجه شده است و بارها پنجره نقل و انتقالاتی این تیم به دلیل پرداخت نشدن به موقع بدهی بسته شده است. البته میلیچ در آخرین اظهارات خود اعلام کرد که دوست دارد دوباره به استقلال بازگردد اما بعید است با گاردی که در مقابل بازیکنان خارجی گرفته شده، این بازیکن راهی برای بازگشت داشته باشد واحتمالاً میلیچ از باشگاه استقلال شکایت خواهد کرد و آجورلو نیز اولین پرونده بدهی خود را در باشگاه جدید رصد خواهد کرد. در سر سردار چه میگذرد؟ آیا او چارهای دارد؟ !
جای خالی قایدی و دیاباته؛ مسأله این است آقای مدیر!
زوجسازی در خط آتش، مأموریت کمرشکن فرهاد
حمیدرضا عرب
خط حمله استقلال بعد از جدایی مهدی قایدی و شیخ دیاباته با تغییرات محسوسی رو به روشده و به رغم آنکه امین قاسمینژاد به خدمت گرفته شده اما همچنان استقلال به شدت در این پست احساس نیاز میکند.
در بازی با الهلال عربستان روشن شد که آبیها در خط حمله با چه بحرانی مواجهاند و اگر بخواهند با همین ظرفیت در لیگ بیستویکم مقابل رقبا قرار بگیرند، شاید شانس آنچنانی برای رسیدن به قهرمانی نداشته باشند.
وابستگی شدید استقلال در سالهای اخیر به مهدی قایدی برهیچ کس پوشیده نیست و استقلال تا جایی به این بازیکن متکی بود که در همان تک بازی لیگ قهرمانان آسیا مقابل الهلال عربستان اثرات مخرب رفتن شماره 10 به وضوح در خط حمله مشاهده میشد. دیاباته نیز به رغم آنکه در لیگ بیستم فروغ لیگ نوزدهم را نداشت اما به واقع وزنهای قابل اتکا محسوب میشد و چنانچه دچار مصدومیتهای مکرر نمیشد، اثرات بزرگتری در خط حمله استقلال بجا میگذاشت.
جدایی قایدی و دیاباته خود به تنهایی کافی بود که استقلال در جذب بازیکنان هجومی تحرک بیشتری داشته باشد و در نقل وانتقالات تمام نیروی خود را برای پرکردن این حفره عمیق به کار بگیرد.
تاکنون اما بیهیچ تعارفی باشگاه استقلال نتوانسته جای هیچیک از این دو بازیکن را پر کند. قاسمینژاد حتی اگر ماکت کوچک شده شیخ دیاباته هم باشد در بهترین حالت ممکن نمیتواند به بازیکنی هموزن و همطراز مهاجم مالیایی بدل شود.
آخرین تصویری که از دیاباته در رسانهها نقش بسته، گل فوقالعاده او را در ترکیب الغرافه نشان میدهد که از فاصله دور به ثمر رسیده است.
این بدان معنا است که دیاباته هنوز قبراق است و اگر در شرایط با ثباتی دراستقلال باقی میماند و مسئولان این باشگاه میتوانستند مقدمات تداومش را فراهم کنند، این قبیل گلها در لباس استقلال توسط شیخ تکرار میشد اما شگفتا که از 3 هفته مانده به پایان لیگ برتر بر همگان روشن شد که نه مجیدی و نه مدیران سابق عزمی برای همکاری با این بازیکن ندارند.
در سوی دیگر نیز دلربایی مهدی قایدی عمیقاً بر افکار هواداران این باشگاه چنگ میزند. بازیکنی که تا سال 1402 با استقلال قرارداد داشت و قرار بود تا جام قهرمانی نگیرد، مجوز جدایی هم نگیرد اما عجبا که ناگهان نیز این بازیکن هم از کف استقلال پرید و به امارات ترانسفر شد تا استقلال به آسانی مغز متفکر خود در خط حمله را از کف بدهد.
در واقع مدیریت کنونی استقلال وارث تصمیمهایی است که از نظر فنی این تیم را وارد چالش بزرگی کرده و حالا مصطفی آجورلو که مدیریت باشگاه استقلال را به عهده گرفته باید تا زمان باقیمانده نقل و انتقالات بتواند از این خان عبور کرده و با جذب یکی دو بازیکن طراز اول از دغدغههای فرهاد مجیدی بکاهد.
سرمربی استقلال عمیقاً میداند که با این داشتهها برای ساختن خط حملهای پر کار و گلزن مصائب بزرگی پیش روی خودش خواهد داشت و چه بسا ممکن است مجیدی هرگز نتواند از قاسمینژاد، مطهری، رمضانی، خاقانی و حتی آزادی آن خط حملهای را که پیشتر در برابر دیدگاه هواداران استقلال قرار میگرفت، پدید آورد.
پروژه جذب بازیکن خارجی برای خط حمله استقلال در واقع از همین نقطه شکل گرفته و بدیهی است که مجیدی بارها به این موضوع تأکید کند تیمش با دست خالی وارد لیگ بیستویکم نشود.
امین قاسمینژاد هر قدر هم که گزینه جذابی برای حضور در استقلال بود و هیاهوی بسیاری را هم در زمان ورود به این باشگاه به پا کرد اما آنقدر حرفهای نیست که در هر بازهای از فصل انتظار داشته باشیم با روحیه بالا در خط حمله استقلال ایفای نقش کند، ضمن اینکه سن او در وضعیتی است که اگر با مصدومیت مواجه شود، زمان بیشتری را باید برای بازگشت سپری کند.
ارسلان مطهری نیز مهاجمی امتحان پس داده است و حتی سرمربی استقلال در نقل وانتقالات پیش فصل برای تمدید قرارداد او دچار تردید بود و سرانجام با ارفاق مجوز بازگشت او را برای مدیران سابق تیمش صادر کرد. گرچه مجیدی بارها از مطهری تمجید کرده اما پرواضح است که ارسلان نیز برای استقلال نه مهدی قایدی میشود ونه شیخ دیاباته.
آرمان رمضانی نیز هندوانه دربسته است و حتی برای مربیان استقلال هم روشن نیست که آیا قابلیت رشد و ترقی را در فصل آتی داشته باشد یا خیر؟ اما به هر حال محدودیت انتخاب سبب شده همچنان به این مهاجم به عنوان یک گزینه دمدست نگریسته شود و فرصت در اختیارش قرار بگیرد. درباره سبحان خاقانی هم نمیتوان هیچ تحلیل قطعی داشت. محمد آزادی نیز در همین فضای پراز شک و دودلی قرار دارد و اگر نگاهی اجمالی به این اسامی شود، این باور در ذهن تقویت خواهد شد که استقلال عملاً در خط حمله دستش خالی است و فرهاد مجیدی برای زوجسازی کاری بس دشوار پیش رو دارد.
به همین دلیل باید از مدیران استقلال انتظار داشت فرصت باقیمانده را تا پایان نقل و انتقالات جدی گرفته و مجوزهای لازم را برای جذب بازیکنان خارجی اخذ کنند و دستکم یک بازیکن حرفهای و گلزن را به خدمت بگیرند تا شاید خاطرات تیام و دیاباته بار دیگر در یاد هواداران این باشگاه با نام جدیدی زنده شود.
پرونده نقل و انتقالاتی آبیها
آزمون سخت برای بازیکنان تازه وارد استقلال
هادی شاهمرادی
آبیها که امسال هم مانند فصول اخیرشان سنتشکنی نکرده و بازیکنان زیادی از دست دادند، برخی مهرههای جذاب لیگ را هم به خدمت گرفتند. شاید دلگرم کنندهترین مؤلفه نقل و انتقالات این فصل برای استقلالیها این بود که با ثبات کادر فنی، تمام بازیکنان جدید زیر نظر سرمربی جذب شدند.
با این وجود برخی بر این باورند که توان استفلال در مجموع ورودیها و خروجیهایی که داشته نه تنها افزایش پیدا نکرده بلکه کمتر هم شده است. چون در نگارش این مطلب قصد تأیید یا رد این ادعا را نداریم، با بررسی دقیق عملکرد نقل و انتقالاتی آبیها نتیجهگیری را به مخاطبان واگذار میکنیم.
خرید بزرگ و جدایی بزرگتر
بدون شک یکی از جنجالیترین خریدهای این فصل پیوستن امین قاسمینژاد به استقلال بود. او که مذاکرات مثبتی با پرسپولیسیها انجام داده و کارش با این تیم تقریباً تمام شده بود، به یکباره از باشگاه استقلال سر درآورد و بازیکن این تیم شد. اما نکته اینجاست که این خرید پرسروصدا در پی یک جدایی جنجالیتر انجام شد چرا که مهدی قایدی با پیوستن به فوتبال امارات از توان خط حمله استقلال تا حدود زیادی کم کرد. به شکلی که در نخستین بازی فصل آبیها مقابل الهلال عربستان جای خالی مهاجم بوشهری به وضوح آشکار بود. حال باید دید در فصل جدید لیگ برتر، امین قاسمینژاد تا چه اندازه میتواند این جای خالی را پر کند. ناگفته نماند که نمره متریکا برای مهدی قایدی 36/7 و برای امین قاسمینژاد 31/7 ثبت شده است.
هیاهو برای هیچ؟
ابوالفضل جلالی از جمله بازیکنانی بود که از اولین روزهای نقل و انتقالات نامش پیرامون باشگاه استقلال شنیده میشد و در آخرین روزها این انتقال نهایی شد. حرف و حدیثهای زیادی که پیرامون این خرید آبیها مطرح شد، کم نبود و البته این حواشی همچنان ادامه دارد. چرا که علیرغم انتظار زیاد استقلالیها از جذب مدافع فصل قبل سایپا، حالا مشخص شده این بازیکن دچار مصدومیت است و فعلاً قادر به شرکت در تمرینات تیم نخواهد بود تا همچنان این سؤال در ذهن خانواده استقلال مطرح باشد که آن همه هیاهو در انتقال این بازیکن مصدوم برای چه بود؟
آزمون سخت برای چهار بازیکن جدید
زیبر نیک نفس، علیرضا رضایی، امیرحسین حسینزاده و عارف آغاسی نیز بازیکنان دیگری بودند که تصمیم گرفتند برای فصل آتی استقلالی باشند. نمره متریکا برای هر چهار بازیکن زیر 7 ثبت شده که نشان از کیفیت نه چندان بالای آنها دارد. البته از حق نباید گذشت که هر کدام از این بازیکنان در تیم سابق خود عملکرد قابل قبولی ثبت کردهاند و باید دید در تیم بزرگی مثل استقلال نیز خواهند توانست به همان اندازه موفق ظاهر شوند یا خیر؟ در این بین علیرضا رضایی وظیفهاش سنگینتر به نظر میرسد چرا که به عنوان دروازهبان دوم تیم باید هر لحظه آماده باشد که جایگزین سید حسین حسینی شود. فرهاد مجیدی اعلام کرده اعتقاد زیادی به این بازیکن دارد و قطعاً رضایی به دنبال این است که پاسخ اعتماد سرمربی را بدهد.
لژیونرهای استقلالی
محمدرضا آزادی و جعفر سلمانی، دو لژیونر فوتبال کشورمان بودند که مدنظر فرهاد مجیدی قرار گرفتند و در نهایت استقلالی شدند. زمزمه حضور آنها در پرسپولیس نیز شنیده شد اما استقلال مقصد نهایی هر دو بازیکن لقب گرفت. سلمانی حتی به تیم ملی نیز دعوت شد اما نمایش چندان مطلوبی از خود ارائه نکرد. شاید بیراه نباشد که از این دو خرید به عنوان هندوانههای سربسته یاد کنیم چرا که به واسطه حضورشان در لیگهای نه چندان معتبر اروپایی، کسی بازی آنها را آنطور که باید ندیده و این عدم شناخت کافی مانع هر گونه قضاوتی خواهد بود.
جای خالی 8 ستاره پر میشود؟
نگاهی به لیست خروجیهای استقلال گویای این است که جدا شدههای اردوگاه آبی همگی جزو بازیکنان کلیدی و باکیفیت این تیم بودهاند. رشید مظاهری، مسعود ریگی، محمد نادری، شیخ دیاباته، فرشید اسماعیلی، مهدی قایدی، داریوش شجاعیان و هروویه میلیچ، 8 ستاره سابق استقلال در فصل گذشته بودند که نقش پررنگی در نتایج درخشان این تیم خصوصاً در لیگ قهرمانان آسیا داشتند. حالا هیچ کدام آنها در جمع آبیها حضور ندارند و کمی زمان به همه نشان خواهد داد، خریدهای جدید تا چه اندازه در پر کردن خلأهای ناشی از این جداییها موفق عمل میکنند.
کادر مدیریتی باید ترمیم میشد یا... ؟
اشتباه لُپی در استقلال!
نگاه
وصال روحانی
وقتی نهاد یا «اداره»ای ضعیف عمل میکند یا در یک باشگاه ورزشی مشکلاتی به وجود میآید، ابتدا آسیبشناسی میکنند تا به طور دقیق مشخص شود که کجای کار میلنگد و ایرادات از کدام واحدها است و ترمیمها باید شامل کدامین موارد شود و سپس شروع به ترمیم قسمتهایی میکنند که نقص و کمبود داشته است. با این حال به نظر میرسد در امر رسیدگی به مشکلات استقلال و در پروسه آسیبشناسی و سپس اتخاذ راههای حل این معضلات، اشتباهات پایهای و بنیادینی در این باشگاه روی داده که قدیمیترها با نگاهی استعارهآمیز و به قصد نشان دادن اهمیت و در عین حال ظرافت و سادگی موضوع آن را «اشتباه لُپی» نامگذاری کردهاند. پس از بروز مشکلات بزرگ و حاشیههای فراوان در استقلال طی سالهای اخیر که سبب شده این تیم بسیار معتبر و پرافتخار در 8 سال اخیر هرگز فاتح لیگ فوتبال ایران نشود و در 7 فصل گذشته فقط یک کاپ (جام حذفی سه سال پیش) را تصاحب کند، مسئولان امر مجدداً حکم به تغییر هیأت مدیره و مدیرعامل این باشگاه داده و گروهی تازه را به باشگاه فرستاده و البته یکی دو نفر از جمع مدیران قبلی را هم که عمر حضورشان در هیأت مدیره فقط قدری از یک ماه فراتر میرود، حفظ کردهاند. اینجا اصلاً بحث بر سر این نیست که مدیرعامل جدید کیست و چقدر شانس توفیق دارد و حتی این سؤال مهم هم گم شده و اهمیتش را از دست داده که آیا محمد مؤمنی صلاحیت حضور در هیأت مدیره را دارد یا خیر و سؤال اساسیتر و مهمتر این است که آیا در درجه اول هیأت مدیره باید ترمیم میشد یا کادر فنی تقویت میشد و کدام یک از این دو واحد بیشتر برای آبیهای پایتخت مشکلساز بودهاند؟
در این باب اصلاً قصدی برای مبرا سازی مدیرانی مثل احمد مددی و احمد سعادتمند از ایراداتی که در کار آنها مشاهده میشد، وجود ندارد و البته قصورهای کوچکی هم نبودند و اکثر مدیران قبل از این دو نفر نیز لنگیهایی در کار خود داشتند و با این اوصاف تغییر اکثر اعضای هیأت مدیره آبیها به قصد دست یافتن به ترکیب و راندمانی بهتر در این واحد کار لازمی بوده و ابتدا به ساکن کار بدی نبوده است اما سؤال اساسیتر و مبحث بسیار مهمتر این است که آیا در ابتدا و به عنوان مشکل اول آبیها نباید به امور فنی آنها ورود میشد و جمع مربیان استقلال که کمبودها و اشتباهاتی داشتهاند، به گونهای ترمیم و تقویت میشدند که شکستهای بعدی از راه نرسند. هر چه باشد، هر باختی در میدان مسابقات بیش از آنکه محصول کار مدیران باشد، مولود انتخابها و روشهایی است که مربیان در کار خود دارند و زمانی که سوت شروع هر دیداری نواخته شد، این ارنج و تغییرات اعمال شده توسط مربیان است که یک تیم را در نهایت برنده یا بازنده میکند. مدیر ارشد یک باشگاه و اعضای هیأت مدیره آن مسئول درجه اول اتفاقات فنیای نیستند که در جریان هر مسابقهای روی میدهند و مسئول اصلی این رویدادها، کادر مربیان باشگاهند که یا درست تصمیمگیری و اتخاذ تاکتیک میکنند و برنده میشوند یا اشتباه میکنند و تیم را به سوی شکست سوق میدهند. اینجا بحث بر سر این نیست که کارنامه فرهاد مجیدی در سه مقطعی که سرمربی استقلال بوده، دقیقاً شامل چند برد و چند باخت میشود و حتی این نکته را نیز مبنا قرار نمیدهیم که در دوره وی هیچ جامی توسط آبیها فتح نشده اما وقتی مدیران تازه منصوب شده توسط سران ورزشی هنوز نیامده و جا نیفتاده در باشگاه، سرمربی و به واقع کل کادر فنی را برای مدت سه سال دیگر ابقا میکنند، به این معنا است که اولاً در آسیبشناسی مشکلات استقلال دقت عمل لازم به کار نرفته و دوماً با تثبیت کادر مربیان قبلی، فرصت هرگونه ترمیم روشهای فنی از تیم گرفته شده است. تیمی که مهره خوب کم ندارد و در اکثر پستها حداقل از دو مهره توانا و همسطح بهره میگیرد ولی به اعتقاد اکثر صاحبنظران و به هر دلیلی که موجه یا ناموجه به نظر برسد، توان استفاده حداکثری از پتانسیلهای موجود در این نفرات در جمع مربیان مشاهده نشده است.
سران جدید استقلال میتوانستند در امر تعیین بافت کادر فنی تیم وقت بیشتری را برای خود قائل شوند و فرصت فزونتری را به خود بدهند. حسن چنان قضیهای این بود که ایرادات فنی تیم بیشتر و بهتر دیده میشد و از کارشناسان فزونتری در این ارتباط نظرخواهی میشد و واقعیات ملموس در این خصوص به شکل عیانتری چهره نشان میداد. در چنان صورتی حداقل نیازی که برای آبیها به چشم میخورد و تأمین آن مهم تلقی میشد، تقویت کادر فنی و استفاده از دستیاران بهتر و قویتر برای فرهاد مجیدی میبود و اگر بررسی نحوه کار فنی استقلال ریشهایتر و حرفهایتر صورت میپذیرفت، تغییرات از این هم بیشتر و اساسیتر میشد. حالا که چنین نشده و جوهر مرکب انتصاب مدیران تازه هنوز خشک نشده، حکم به ابقای سه ساله کادر فنی داده شده، دو برداشت در ذهن ناظران و هواداران به وجود آمده است؛ اولی این است که مدیران بدون آگاهی کامل از وقایع و نتایج فصول اخیر و بدون اینکه بدانند برخی ناکامیهای استقلال طی این مدت تا چه میزان ریشه در علایق و سلایق فردی مربیان تیم داشته، دست به ابقای آنها زدهاند و دومی که از اولی هم تلختر و تأسفآورتر مینماید، این است که مدیران با این باور که مجیدی با وجود نتایج منفی سالیان اخیر هنوز طرفداران بالنسبه زیادی دارد، او را ابقا کردهاند تا در بازی محبوبیت در جمع هواداران و روی سکوها (که دیر یا زود شاهد حضور مجدد تماشاگران در این محل خواهیم بود) بازنده نباشند و چنان محبوبیت ولو رو به کاهشی را وسیلهای برای ضمانت حضور طولانیتر خود در باشگاه قرار دهند.
قطعاً هواداران استقلال و فوتبالدوستان در این زمینه نظرات صائبی دارند و بهتر از هر کسی از اتفاقات این باشگاه و دلایل ناکامیهای آن مطلعند ولی مقدمات قضیه پس از روی کار آمدن مدیران تازه حاکی از آن است که سمت و سوها و تصمیمگیریها محصول احتیاط و روشهایی برای جذب هواداران است که فقط مصلحتجوییهای کوتاه مدت میتواند بانی آن باشد و سود درازمدتی در آن وجود ندارد. شاید انتصاب بیژن طاهری به عنوان سرپرست جدید استقلال انتخاب بدی نباشد ولی وقتی فرزاد مجیدی رسماً دستیار اول برادرش میشود و استقلال با همان افراد و ساز و کارهایی به سوی فصل جدید به حرکت درمیآید که در سه فصل گذشته جواب نداده و ناکامیهای متعددی را آفریده، این بدان معنا است که وقایع قبلی اصلاً دیده نشده و ملاک عمل قرار نگرفته و در آن صورت باید پرسید که اگر مشاهده نشده و یا ایراداتی در کارهای فنی وجود نداشته، اصلاً چرا انتصابهای تازه صورت گرفته است و مدیران قبلی که چوب نتایج منفی و شکستهای میدانی را خوردهاند، چرا رفتهاند و مدیران جدید به چه سبب آمدهاند؟ !
از کرایه آمبولانس تا اسکان در هتل
پین در هتل منتظر خانواده!
مصطفی آجورلو در تلاش است تا شرایط متفاوتی را برای استقلال ایجاد کند و بهانه فنی را به هر شکل ممکن از بازیکنان و کادرفنی بگیرد. آجورلو در شرایطی که میکوشد یک زمین تمرین مناسب برای استقلال دست و پا کند برای تأمین دیگر امکانات نیز پیشقدم شده است. در همین راستا او یک دستگاه آمبولانس برای باشگاه کرایه کرده تا از امروز در تمرینات مستقر شود. این اقدام به جهت ایمنی و سلامتی اعضای تیم فوتبال استقلال در دستور کار مدیریت استقلال قرار گرفته است. البته پیش از این مدیران استقلال حساسیتی روی حضور آمبولانس در تمرین از خود نشان نمیدادند اما به نظر میرسد آجورلو روی این موضوع حساس است و تلاش میکند رویه تازهای را در باشگاه استقلال بنا کند. مضاف بر این تصمیم، باشگاه استقلال با اینکه تعهدی در جهت تهیه مسکن برای بازیکنان داخلی جدید ندارد اما چون بعضی از این بازیکنان به دلیل مشکلات مختلف هنوز نتوانستهاند مسکن خود را تهیه کنند، قصد دارد در جهت تمرکز این بازیکنان در دوران آمادهسازی، آنها را به صورت موقت در یکی از هتلهای مناسب تهران اسکان دهد.
علاوه بر این محل اسکان گابریل پین نیز به هتل منتقل شده تا مربی استقلال نیز دغدغهای برای ادامه حضور در استقلال نداشته باشد. البته اسکان مربی استقلال در هتل موقتی است. پین طبق توافقی که با مدیران باشگاه استقلال داشته باید به زودی اعضای خانوادهاش را هم به تهران بیاورد.
البته بعد از اینکه باشگاه توانست برای او آپارتمانی اجاره کند، اعضای خانواده او نیز به تهران خواهند آمد تا در کنار او قرار بگیرند.
آرش رضاوند: از الان درباره قهرمانی حرف نزنید
آرش رضاوند، بازیکن بیغل وغش و زحمتکش استقلال در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان استقلال را از هم اکنون در کورس قهرمانی دید، میگوید: «از الان نمیتوان به هواداران قول قهرمانی داد.
شرایط خیلی سخت است. ما تغییرات زیادی داشتیم ولی امیدوارم با این شرایط در آخر فصل دل هواداران را شاد کنیم. انتظار لیگ سختی را داریم و به نظرم خیلی از تیمها قوی بسته شدهاند. با این حال ما وظیفه خواهیم داشت تا با بالاترین توان و انگیزه برای خوشحالی هواداران تلاش کنیم و امیدوارم اتفاقات خوبی را در پایان فصل شاهد شبازیکنان خوبی جذب کردهاند و هر سال هواداران از ما انتظار قهرمانی دارند اما امیدوارم در طول فصل آرامشی داشته باشیم که به این هدف دست پیدا کنیم.
فصل گذشته ما چنین آرامشی نداشتیم؛ در میان فصل اتفاقاتی رخ میداد که باورنکردنی بود ولی امیدوارم امسال این شرایط رقم بخورد.»
رضاوند که سال سوم خود را با استقلال سپری میکند، درباره حضور دوبارهاش در استقلال میگوید: «در استقلال همیشه انتظار از بازیکنان بالاست و قطعاً از من هم انتظار وجود دارد. امیدوارم که خوب کار کنم و در موفقیت تیم نقش داشته باشم. به خوبی از وظیفه سنگینی که بر گردن دارم آگاه هستم و تلاش میکنم امسال به بهترین شکل در کنار دیگر بازیکنان و کادرفنی در کسب نتیجه سهیم باشم.»
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو