عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6863 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۶ مهر
|
طنزیم
نان!
هومن جعفری
این هم از آن اخباری است که در رسانههای ما کمتر پوشش داده میشود.
یوکوزونا هاکوهو، پرافتخارترین کشتیگیر رشته سومو، که به ققنوس سفید معروف بود از تشک کشتی خداحافظی کرد. او که از ناحیه زانو احساس درد داشت، تصمیم گرفت بازنشستگی خود را از دنیای ورزش حرفهای اعلام کند.
هاکوهو که نام اصلیاش مونخباتین داوجارگال است، اصالتی مغولستانی دارد. او پرافتخارترین کشتیگیر در دنیای حرفهای سومو به حساب میآید و بیشترین رکورد ممکن را در این ورزش به نام خود ثبت کرده است. او بیشترین تعداد قهرمانی در جام امپراطور (45) و بیشترین تعداد پیروزی در این رشته (1187) را به دست آورده است.
انصافاً اگر این سوموکار چغر و بد بدن در ایران کشتی میگرفت، به این راحتی نمیرفت! حداقل مثل یکی از المپینهای معروف و ناموفقمان، فدراسیونش را کلی تیغ میزد که بروم خارج از کشور، زانوهایم را جراحی کنم، آنجا مربی خارجی بگیرم که ریلکس کنیم و من بتوانم بدرخشم! یا دستکم الان موقعش شده که عین کشتیگیرهای ما برود مدرک دکترایش را بگیرد و برود رئیس فدراسیونی، عضو شورای شهری، چیزی بشود! بالاخره نان در این چیزهاست دیگر!
مروری بر بازیکنان جا مانده از لیگ
به دنبال مسی و رونالدو شدن!
بعد از بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی در اروپا بازیکنان شاخص زیادی بیرون ماندند. کرونا و کمبود پول در باشگاهها باعث شد تا فصلی عجیب در نقلوانتقالات رقم بخورد. فصلی که شاید اگر رونالدو و مسی هم شانس نمیآوردند، باید نامشان در این لیست نوشته میشد.
بیرون ماندن بازیکنانی مانند ماریو مانژوکیچ و دنیل استوریچ و ... باعث میشود تا حالا قرار گرفتن در لیست بیرونماندهها خیلی هم شکل و حالت بدی نداشته باشد!
در ایران هم لیست بازیکنانی که فعلاً بیرون ماندهاند بازیکنان سرشناس زیادی را در خود جای داده است. بازیکنانی که در حد مسی و رونالدو نیستند اما امیدوارند در حد آنها خوششانس بوده و در آخرین لحظه تیمی را برای بازی کردن پیدا کنند.
مسعود شجاعی
اشکان دژاگه به الشحانیه رفت و رفیق قدیمیاش را تنها گذاشت. شجاعی که گفته میشد قرار است به نساجی برود فعلاً قراردادی با این تیم امضا نکرده است. کاپیتان سابق تیم ملی احتمالاً منتظر است تا شاید او هم بتواند مانند دژاگه به تیمی خارجی برود و سال آخرش را به عنوان لژیونر به پایان
برساند.
اگر این اتفاق نیفتد و حضورش در نساجی قطعی شود، پایانی جالب برای شجاعی رقم خواهد خورد. بازیکنی که از جنوب شروع کرد و در شمال به پایان رسید. شاید هم باید تراکتور را آخرین تیم او دانست.
رضا قوچاننژاد
زووله تجربه خوبی برای مهاجم ملیپوش ایرانی نبود. قوچاننژاد که همیشه بازیکن بیحاشیهای بود، در یکی، دو سال اخیر با اختلاف با کارلوس کیروش و سرمربی زووله روزهای عجیبی را گذراند. بازیکنی که همیشه در صدر اخبار نقلوانتقالاتی لیگ برتر بود و هر تیمی به دنبال این بود تا با جذب او بمب سال را بترکاند، امسال فصلی آرام و بدون شایعه را گذراند. بعید است که تیمی در ایران او را نخواهد اما از یک سو قیمت بالایش و از سوی دیگر زندگی در ایران، این اتفاق را برای طرفین تقریباً محال کرده است. همه این اتفاقات باعث شده تا بحث خداحافظی او از فوتبال مطرح شود.
حسین ماهینی
گفته میشد سایپا به او پیشنهاد مربی- بازیکن را داده است. باشگاهی که در این امر متخصص است و احتمالاً بیشترین مربی- بازیکنها را در تاریخ داشته است! بعد از حضور سعید اخباری به نظر میرسد که حضور حسین ماهینی در جمع نارنجیپوشان منتفی است.
این بازیکن در مصاحبههایش اعلام کرده که دوست دارد فوتبالش را در ایرانجوان بوشهر تمام کند. در هر صورت بعید به نظر میرسد که کاپیتان پرسپولیس را دیگر در لیگ برتر ببینیم.
داریوش شجاعیان
زمان زیادی از روزی که داریوش شجاعیان بمب نقلوانتقالاتی لیگ بود، نگذشته است. بازیکنی که مبلغ 3 میلیاردی رضایتنامهاش تا مدتها جلب توجه میکرد.
احتمالاً همین فشار باعث شد تا او در استقلال هیچ شباهتی به ستاره گسترش فولاد نداشته باشد. مصدومیت و البته افت شدید فنی حالا او را به جایی رسانده که در 32 سالگی باید نامش را در میان بازیکنان بدون تیم نوشت.
روح الله باقری
او یکی از موارد عجیب لیگ است. بازیکنی که در معدود بازیهایی که در ترکیب استقلال به میدان رفت، بسیار درخشید اما بعد از آن نه در نساجی و نه در پدیده و نه در سپاهان هیچ کدام از مربیان به او فرصتی ندادند. باقری در تنها بازی که در جامحذفی برای سپاهان به میدان رفت یک گل باارزش هم زد اما این اتفاق نیز مانع از این نشد تا نام او در لیست خروجیها قرار بگیرد.
رسول نویدکیا
حضور محرم هم نتوانست تغییری در شرایط برادرش در سپاهان به وجود بیاورد. رسول نویدکیا که مصدومیتهای زیادی را فصل گذشته پشت سر گذاشت، با حضور بازیکنانی مانند مسعود ریگی و محمد کریمی بعید به نظر میرسد علاقهای به ماندن داشته باشد. خریدن این بازیکن بعد از مصدومیت هم ریسک بزرگی است که شاید تیمی در لیگ برتر قبول نکند.
روزبه چشمی
بعد از جدایی این بازیکن از امصلال طبیعی است که هر روز خبر حضورش در استقلال شنیده شود. اتفاقی که اگر نیفتد شاید چشمی مجبور شود حداقل مدتی را بدون تیم بگذراند.
فرزاد حاتمی
مارکوپولوی ایرانی، این فصل را در تیمی خواهد گذراند یا بالاخره مجبور میشود کفشهایش را آویزان کند؟
حاتمی بعد از جدایی از پیکان گفته میشد قرار است به تراکتور برود. ماندن محمدعباسزاده و شرایط مالی این تیم اما شاید این انتقال را ناتمام بگذارد. باید دید بین محمد قاضی و حاتمی کدام یک قرار است رکورد تغییر باشگاه را بزنند. فعلاً که قاضی به هوادار رفته و حاتمی بدون تیم است.
کیروش استنلی
کمتر کسی فکرش را میکرد که گلزن قهار سپاهانیها در تیم نویدکیا به یک نیمکتنشین تبدیل بشود.
در لیگی که همه به دنبال مهاجم بودند هم او تا این لحظه نتوانسته تیمی پیدا کند. اگرچه پرسپولیس به عنوان یکی از مشتریان او نام برده میشود اما بعید است که این تیم بخواهد در این شرایط مالی بازیکن خارجی بگیرد. کیروش فعلاً نه در داخل ایران و نه در خارج نتوانسته تیمی برای خود دست و پا کند.
فرشید اسماعیلی و رشید مظاهری
این دو بازیکن بدون تیم بودند اما با تغییرات مدیریتی استقلال شاید راهی برای بازگشتشان فراهم شود. البته این احتمال برای فرشید اسماعیلی بیشتر است و رشید مظاهری با حضور دو دروازهبان شانس کمی برای بازگشت دارد.
بازتاب فراگیر رفتار و سیاق فدراسیون در تیم ملی زنان
آنچه این صعود را در عملکرد فدراسیون فوتبال مهمتر جلوه میدهد، توجه فدراسیون به تیم ملی زنان است و شأن و منزلتی که در فدراسیون جدید برای این تیم قائل شدند
مازیار گیلکان
صعود تیم ملی زنان ایران به جام ملتهای آسیا یکی از بهترین اتفاقات در دوره جدید مدیریت فدراسیون فوتبال بود، چه بسا مهمتر از نتایج امیدبخش تیم ملی مردان در راه جام جهانی قطر.
آنچه این صعود را در عملکرد فدراسیون فوتبال مهمتر جلوه میدهد، توجه فدراسیون به تیم ملی زنان است و شأن و منزلتی که در فدراسیون جدید برای این تیم قائل شدند.
فوتبال ایران دورانی را پشت سر میگذارد که در آن به هر چه انتقاد کنیم، چه بسا بیراه نگفته باشیم اما توجه ویژه به تیم ملی زنان و ایجاد فرصت برای دختران فوتبال ایران تصمیمی خوشایند بود که پیش از این کمتر در فدراسیون فوتبال به خاطر میآوریم. پس این اتفاق نیک را باید دید و درخواست کرد که همیشه این احساس باید برای دختران ورزشکار ساخته شود که شایسته بهترین امکانات و فرصتها هستند و خبری از نابرابری نیست.
این تمرین بزرگی برای فوتبال ایران بود که با شأن بخشیدن به تیم ملی زنان و فراهم کردن امکانات به چه نتایج خوبی میرسیم. حجم خوشبینی و خرسندی که ایجاد شد را باید به باشگاهها یادآوری کرد که اگر آنها نیز امکانات و فرصتهای برابر با مردان برای تیمهای زنان خود ایجاد کنند، فوتبال زنان چه بالهایی برای پرواز میگشاید.
فدراسیون فوتبال با تکرار این سیاق رفتار در مقابل تیمهای ملی زنان میتواند باشگاهها را نیز مشتاق کند که در تیمهای زنان امکانات بهتری را فراهم کنند، دستمزد حرفهای به بازیکنان و مربیان زن بپردازند و به چشم ببینند که این کار که از بدیهیترین امور در باشگاهداری است، چه اعتباری را برای همین باشگاهها میسازد و چه منزلت بیشتری به باشگاه میدهد.
فدراسیون فوتبال با کاری که در تیم ملی زنان کرد، بیشترین بازخورد مثبت را گرفت، چون به حقوق و فراهم کردن اردو و کیفیت سفر ورزشکار زن اهمیت داد. این از حقوق بدیهی یک ورزشکار زن حرفهای است و چه خوب که فدراسیون این حقوق را بشناسد و برایش احترام قائل باشد.
بازتاب این رفتار میتواند فراگیر باشد، میتواند ترغیبکننده باشد برای نسلهای تازه ورزشکاران و مربیان جوان و البته میتواند باشگاهها را تحت تأثیر قرار دهد تا در باشگاهداری فارغ از جنسیت ورزشکار سرمایهگذاری کنند.
تاریخسازان جوان، دختران تاریخی
آرامش قبل از طوفان
خط آتش این تیم با نگین زندی تجهیز شد؛ مهاجم ۱۷سالهای که از آکادمی سپاهان رشد کرده و دنبالکنندگان فوتبال بانوان او را با مهدی قایدی در فوتبال مردان مقایسه میکنند
سام ستارزاده
داستان تاریخسازی بانوان فوتبالیست ایرانی، زیباتر از پیراهنهای زیبنده و البته حاشیهسازی بود که با آنها به تاشکند اعزام شدند. آرامش، تمرکز و عشق چیزی بود که بانوان ملیپوش کشورمان در دو بازی مقابل بنگلادش و اردن به نمایش گذاشتند.
از تیمی که سرمربیاش، مریم ایراندوست را با بچهداری و مربیگری بهطور همزمان در زمین تمرین باشگاه ملوان به یاد داریم، کمتر از این نمایش زیبا هم انتظار نمیرفت. تیمی که نخستین صعود تاریخ فوتبالمان به جام ملتهای آسیای بانوان را رقم زد، بهقدری از میانگین سنی بانوان پایینی برخوردار است که آنان در ۵ سال آینده این فرصت را دارند که دست به رکوردشکنیهای بزرگتری هم بزنند.
گلنوش خسروی و غزاله بنیطالبی، دو بازیکن ۲۰ و ۱۹ ساله وچان کردستان، میتوانند یک نسل قلب خط دفاعی تیمملی را بیمه کنند.
از میان دیگر مدافعان تیم، ملیکا متولی تنها ۲۳ سال دارد و بهناز طاهرخانی، پنالتیزن شماره یک تیم نیز در ۲۶ سالگی به بازوبند کاپیتانی رسیده. سهم این خط دفاعی از درخشش تیمملی بانوان، نه تنها دو کلینشیت متوالی، بلکه ۴ گل از ۵ گلی بود که به قفس توری بنگلادشیها نشاندیم. خط آتش این تیم نیز با نگین زندی تجهیز شد؛ مهاجم ۱۷سالهای که از آکادمی سپاهان رشد کرده و دنبالکنندگان فوتبال بانوان او را با مهدی قایدی در فوتبال مردان مقایسه میکنند.
با وجود تعدد این بازیکنان جوان، مریم و نصرت ایراندوست، پدر و دختر انزلیچی، چنان در کنترل فضای اردوی تیمملی موفق بودند که حواشی فضای مجازی شاگردانشان را از هدف بزرگی که در سر داشتند، غافل نساخت. کار ایران و اردن برای صدرنشینی در گروه G دور مقدماتی و به دست آوردن بلیت هند به ضربات پنالتی کشید؛ و این سکانس پایانی، همانجایی بود که تمرکز و آرامشی که زهرا کودایی با آن دو پنالتی مهار کرد و ۴ پنالتیزن ما توپ را به تور دروازه اردن چسباندند، تفاوتها را پررنگ کرد.
تیمملی بانوان که در دوره فدراسیون قبلی بهعلت عدم فعالیت از رنکینگ فیفا کنار گذاشته شده بود و لیگ داخلیاش هم به تعطیلی کشانده شده بود، در ۴ ماه گذشته از نو شروعکرد و به گفته خود مریم ایراندوست، اردوهای تدارکاتی و امکانات هم بهخوبی در اختیار آنها قرار داده شده بود. امید بسیاری داریم که آرامشی که بر فضای فوتبال زنان حاکم است، به طوفانی ختم شود که قرار است شیرزنهای تیمملی سال آینده در هند راه بیندازند.
ملکههای ایرانی به پا خاستند
روزهای شاد فرا رسید
میعاد نیک
بالاخره نوبت به روزهای شادی و امیدواری رسید تا بانوان فوتبال ایران هم خودی نشان بدهند و فوتبال ملی را وارد فضای دو قطبی کنند. شاگردان مریم ایراندوست که خود از شاگردان پدرش، نصرت ایراندوست و پرورشیافته مکتب ملوان بندرانزلی و بهمن صالحنیاست، دست به کاری زدند کارستان تا بیش از پیش چشمها به ساقهای بانوانی دوخته شود که میتوانند کارهای بزرگی صورت دهند.
احیای تیم ملی فوتبال بانوان و اعزام آنها برای کسب سهمیه جام ملتهای آسیا، مانند تمام امور در این سرزمین خالی از حاشیه و جنجال نبود. شاید بها دادن به فوتبالیستهای زن و ایجاد شرایط تقریباً یکسان با تیم ملی فوتبال ایران از معدود کارهای درست و قابل دفاع فدراسیون فوتبال با تیم مدیریتی جدید باشد اما همین امر هم باعث بروز نگرانی میان قشری شد که در جامعه ایران بهعنوان دلواپسان شناخته میشوند. مسئولین و رسانههایی که هرگز این کار بزرگ و سترگ فدراسیون فوتبال و تیم ملی فوتبال بانوان را ندیدند و چشمشان را به البسهای دوختند که از منظر بینالمللی هیچ ایرادی نداشت و شاید یکی از بهترین البسه تهیه شده برای تمام ورزشکاران زن طی دورههای اخیر تمام ورزشهاست.
با این حال در نهایت این ملکههای فوتبالیست ایرانی بودند که با همت و اراده خود و البته با تکیه بر امکاناتی که فدراسیون فوتبال در اختیارشان قرار داد، فعل خواستن را صرف کردند و به توانستن رسیدند تا هم به رنکینگ فیفا بازگردند و هم نوید ظهور یک نسل طلایی برای زنان ایران زمین را سر دهند. همانهایی که از شیکپوش بودن بانوان ایرانی به زمین و آسمان میکوبیدند، امروز با تصویر به یاد ماندنی سجده فوتبالیستهای شیرزن بر پرچم مقدس ایران عزیز به رپورتاژ و پروپاگاندا پرداختهاند. این پیروزی فقط و فقط برای دخترانی است که از حقشان نگذشته و برای احیای آن جنگیدند.
صعودی همپای قهرمانی
صیقل یافته در دل سختیها
سامان موحدی راد
هر موفقیتی در ورزش زنان ایرانی به نظرم بسیار با اهمیتتر و مهمتر و ستودنیتر از موفقیت مردان است. گیریم که دامنه آن موفقیت بسیار کمتر از آن باشد که مردان در ورزش ایران به آن دست مییابند. گیریم که تکرار این موفقیتها هم کمتر از فراوانی موفقیت مردها باشد. با همه اینها به دلیل شرایط خاص حاکم بر ایران و نگاه عجیبی که به ورزش بانوان وجود دارد، کسب موفقیت از سوی آنها را باید در ترازوی جدید و با ملاک و معیارهای تازه بررسی کرد. آنها مانند یک ورزشکار معمولی نیستند که تنها فکر و ذکرشان حریف در میدان باشد. پیش از رسیدن به حریف و روز مسابقه آنها باید از سختیهایی عبور کنند که تنها و تنها برای آنها وجود دارد و نه کس دیگری. از اینرو کسب هر موفقیتی از سوی آنها قابل قیاس با سایر موفقیتهای ورزشی مردان نیست. برای همین است که اولین صعود تیم ملی فوتبال زنان ایران به جام ملتها برای بسیاری از ورزشدوستان، همسنگ قهرمانی تیم ملی فوتبال مردان در آسیاست. رویدادی که البته بیش از چهار دهه است که میسر نشده است.
اما چرا این صعود همپای آن قهرمانی است؟ اولین و مهمترین دلیلش نگاه و نگرش محدودکننده مدیران و مسئولان در ایران به ورزش زنان است. مهمترین مسألهای که موجب شده ورزش زنان در ایران بعد از چهار دهه تازه به روزهای کم و بیش رونقدارش برسد، یکی مسأله پوشش زنان ورزشکار ایرانی است و دومی نگاه کلیای که برخی به زنان دارند و آنها را شایسته شرکت در یک رقابت ورزشی نمیدانند. مسأله پوشش موجب شده تا بسیاری از زنان ایرانی از شرکت در بسیاری از رویدادهای ورزشی محروم باشند. در بسیاری از رشتهها یا تیم ملی زنانی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد چنان دایره محدودی برای رقابت دارد که وارد عرصههای بینالمللی نمیشود. کسی از کیفیت تیم ملی شنای زنان ایران خبر دارد؟ یا اصلاً تیم ملی بوکس زنان در چه وضعیتی قرار دارد؟ از سوی دیگر مجامع بینالمللی هم بسیاری از پوششهای طراحی شده برای زنان ایرانی را قبول نمیکنند. چند سال پیش بود که بازیکنان دختر بسکتبال ایران با مشکلاتی برای شرکت در رقابتهای بینالمللی مواجه شده بودند. همین تیم ملی فوتبال زنان که حالا تاریخساز شده و همه به آن افتخار میکنند، در شروع مسابقات با حملههای فراوانی از داخل ایران مواجه شده بود. لباس سراسر پوشیده آنها از سوی برخی چهرهها از جمله نمایندگان مجلس خارج از عرف خوانده شد و مستحق برخورد. این در حالی است که این نمایندههای مجلس به تعطیلی چند ماهه تیم ملی در بلبشوی فدراسیون فوتبال چندان واکنشی نشان نداده بودند. چرا که مسأله زنان برای آنها مسأله مهمی نبود. در واقع نتیجه گرفتن زنان برای آنها اهمیتی نداشت اما لباس فرم آنها که اولین نمونه از یک طراحی درست و مطابق استانداردهای پوشش اسلامی و همچنین جریانهای روز است، مسألهای است که مستحق برخورد است. زنان در ایران از دل این سختیها به موفقیت میرسند چرا که آنها محدود شدنی نیستند. آنها از دل این سختیهای صیقل یافته بیرون میآیند و دل ملتی را شاد میکنند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو