عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6806 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۲۰ تير
|
جداییهایی غیرمنتظره کادرفنی
بعد از کمالوند ماجدی هم رفت!
در شرایطی که بعد از لیگ قهرمانان آسیا، فراز کمالوند به طرز عجیبی کادرفنی استقلال را به مقصد سایپا ترک کرد و بعد از آن نیز تلاشهای سرمربی استقلال برای استخدام یک دستیار ایتالیایی به نتیجه نرسید، صبح روز بازی با سایپا از اردوی استقلال خبر آمد که فرشاد ماجدی نیز به دلایل نامعلوم قراردادش را با استقلال فسخ کرده است.
این اقدام در شرایطی انجام شده که هفته پیش زمزمههایی درباره احتمال حضور این مربی در تیم جوانان ایران نیز شنیده میشد اما میرشاد ماجدی، عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال این خبر را تأیید نکرده است. اینکه چرا اعضای کادرفنی استقلال پی در پی از این تیم جدا میشوند سؤالی است که باید مجموعه عوامل درگیر با این ماجرا به آن پاسخ دهند.
بعد از جدایی کمالوند بارها از سوی منتقدان به این نکته مهم تأکید شد که استقلال نیازمند کادری بزرگ و با تجربه است اما هیچ عضو جدیدی به کادرفنی اضافه نشد و به تازگی نیز فرشاد ماجدی استقلال را ترک کرده تا کادر استقلال در آستانه دربی یکی از خلوتترین کادر فنیهای تاریخ خود را تجربه کند.
بدون شک اگر قرار به ادامه همکاری مجیدی با استقلال باشد که به احتمال زیاد همین اتفاق رخ خواهد داد، سرمربی آبیها باید به سرعت در راستای جذب نفرات جدید به کادر فنی اقدام کند و اجازه ندهد دور و برش از حضور مشاوران و مربیان کاربلد خالی شود. البته مجیدی بعد از جدایی کمالوند بارها به مدیران باشگاه استقلال تأکید کرد که نیازمند یک دستیار ایتالیایی است اما به دلیل موانعی که سازمان لیگ سر راه تیمها قرارداده و همکاری با خارجیها فعلاً میسر نیست، این خواسته میسر نشد تا او با کادر حداقلی به مربیگری در استقلال ادامه دهد.
حالا نیز فرشاد ماجدی جدا شده که این جدایی شاید از لحاظ فنی لطمه آنچنانی به استقلال وارد نیاورد اما به هر حال همه اعضای کادرفنی تأثیرگذاری خاص به خود را دارند و خلوت شدن کادر هرگز نمیتواند خبر خوبی در آستانه بازی مهم با رقیب سنتی باشد.
لجبازیهای مددی تمامی ندارد!
چرا فریادشیران جای مدیرعامل به جلسه هماهنگی رفت؟
ناصر فریاد شیران دیروز به جای احمد مددی به عنوان نماینده استقلال به شورای تأمین رفت! جلسه هماهنگی پیش از مسابقه دربی پایتخت روز گذشته در شورای تأمین استان تهران با حضور مقامات استانی و البته نمایندگان دو باشگاه استقلال و پرسپولیس برگزار شد. در جلسه اما یک اتفاق جالب رخ داد؛ جایی که ناصر فریاد شیران به عنوان نماینده استقلال و به جای احمد مددی مدیرعامل باشگاه در جلسه شورای تأمین حضور یافت! فریادشیران که چندی قبل با جنجالهای زیاد از آکادمی باشگاه استقلال جدا شد و با اینکه محمدرضا مهرانپور به عنوان سرپرست آکادمی مشغول به کار شد اما ظاهراً هنوز ارتباطش با مددی قطع نشده است. او حالا در شرایطی که هیچ سمتی در استقلال ندارد، به عنوان جایگزین مددی و نماینده باشگاه آبیپوش در جلسه دربی حضور یافت که جای تعجب دارد. در این خصوص گفته میشود حضور فریادشیران در این جلسه با اعتراض حاضران هم مواجه شده و آنها خواهان حضور مددی شدهاند که چنین اتفاقی رخ نداده است. به نظر میرسد کارهای مددی به یک لج و لجبازی با استقلالیها تبدیل شده است. طوری که ناصر فریادشیران وقتی مورد انتقاد پیشکسوتان استقلال قرار میگیرد و دو طرف دچار چالش میشوند که تا پای بیاحترامی پیش میرود، مددی به ظاهر پست
فریاد شیران را از او میگیرد و بعد از مدتی به مهرانپور میدهد اما درست وقتی که باید به عنوان بالاترین مقام استقلال به جلسه شورای تأمین برود یکدفعه همه را غافلگیر یا بهتر از بگوییم شوکه میکند و در میان بهت حاضران فریادشیران را به جلسه هماهنگی میفرستد تا مشخص شود روابط فریادشیران با استقلال و مددی فقط در ظاهر به پایان رسیده و آقای رئیس آنقدر فریادشیران را قبول دارد که به جای خود به مهمترین جلسه قبل از دربی میفرستد. این نکته نشان میدهد اوضاع و احوال استقلال آشفتهتر از آن است که به ظاهر دیده میشود و بیشتر کارهای مددی شکل یک لج و لجبازی است تا منطقی در خود داشته باشد.
بند جدایی مظاهری از استقلال فعال است
رشید در راه بازگشت به اصفهــان؟
گزارش
رضا حمیدی
روزی که رشید مظاهری با استقلال قرارداد منعقد کرد، در قرارداد خود با باشگاه استقلال بندی قرارداد با این عبارت که اگر تا زمان معینی حقوقش پرداخت نشود، بند جداییاش از این باشگاه فعال شود.
در آن ایام که مظاهری بر سر چانهزنی برای عقد قرارداد با استقلال بود و مخالفتهای باشگاه تراکتور را نیز پشت سرخود داشت، گفته شد که به دلیل معاملهای که انجام داده از باشگاه استقلال خواسته تا نیم فصل، بیش از نیمی از مبلغ قراردادش را پرداخت کند تا برایش مشکلی ایجاد نشود که مدیران باشگاه استقلال نیز، این پیشنهاد را پذیرفتند اما در ادامه فصل به دلیل مشکلات مالی و حضور مدیران جدید که از بیخ و بن با قرارداد مالی مظاهری مخالف بودند، چنین امکانی برای دروازهبان جدید استقلال میسر نشد.
حتی احمد مددی، مدیرعامل جدید باشگاه استقلال به دنبال کاستن از قرارداد مظاهری بود و به دلیل نامتعارف دانستن مبلغ دریافتی این دروازهبان از باشگاه استقلال، به دنبال کاهش دستمزد بود اما در نهایت نیز مددی موفق به انجام این مأموریت نشد تا قرارداد مظاهری با باشگاه استقلال با همان توافق اولیه ادامه یابد.
شاید یکی از دلایلی که موجب شده باشگاه استقلال از پرداخت حقوق این دروازهبان خودداری کند، همین اختلافها باشد اما باید دریافت که آنچه به عنوان قرارداد از سوی باشگاه استقلال به امضا رسیده لازمالاجرا است و هر زمان مظاهری اقدامی در راستای دریافت حقوقش انجام دهد، باشگاه استقلال ملزم به پرداخت تمام مبالغی است که با این دروازهبان توافق کرده است.
با این حال اما مظاهری از خلف وعدههای باشگاه استقلال به شدت ناراحت است و بارها این موضوع را رسانهای کرد تا جایی که باشگاه استقلال نیز از این دروازهبان خواست در کمیته انضباطی باشگاه حاضر شده و درباره واکنشهایش در فضای مجازی توضیح دهد که با مخالفت فرهاد مجیدی، باشگاهنشینها نیز از این اقدام خودداری کردند تا شاید ماجرا تا حدی مسکوت بماند.
سکوت روزهای اخیر مظاهری اما به منزله رضایت از آنچه برایش رقم خورد نیست. دروازهبانی که همین حالا گفته میشود یک پیشنهاد قابل توجه از نصف جهان دارد و اگر اقدام به فسخ قراردادش با استقلال کند، بلافاصله به تیم مورد نظر خواهد رفت.
این جدایی اما هرگز به مذاق هواداران استقلال خوش نخواهد آمد. هیچ بعید نیست هم علیه مظاهری واکنشهایی نشان داده شود که ابتدای فصل به شدت از سوی هواداران مورد حمایت قرار گرفت و هم اینکه باشگاه به دلیل از دست دادن یکی دیگر از ستارههای خود زیر تیغ انتقاد قرار بگیرد.
بعد از جدایی هروویه میلیچ از استقلال موجی از اعتراضها نسبت به جدایی این بازیکن فضای مجازی را در برگرفته است و هواداران استقلال تلاش میکنند صدای اعتراض خود را نسبت به رفتن این بازیکن کروات اعلام کنند و تردیدی نیست اگر مظاهری نیز اقدام به جدایی از استقلال کند، دایره اعتراضها نسبت به عملکرد مالی باشگاه وسیعترخواهد شد اما مدیران باشگاه استقلال باید بدانند که همین حالا بند جدایی مظاهری فعال است و به دلیل عمل نشدن به تعهدات، این دروازهبان میتواند از بند جدایی استفاده و باشگاه را ترک کند اما مظاهری تا کنون چنین نکرده تا وضعیت استقلال در لیگ و جام حذفی مشخص شود و بعد از آن درباره آیندهاش تصمیم بگیرد.
باید تأکید داشت که مظاهری علاقه بسیاری دارد که در استقلال بماند و این موضوع را بارها به هواداران تیمش نیز اعلام کرده و واقعیت نیز چیزی جز این نیست که رشید خود را اکنون متعلق به باشگاه استقلال میداند اما خلف وعدههای مکرر و به موازات آن پیشنهاد قابل توجهی که از اصفهان به این دروازهبان رسیده ممکن است در نهایت برخلاف میل باطنی، مظاهری را به سمت جدایی از استقلال سوق داده و بار دیگر یکی از ستارهها از استقلال جدا شود.
به بهانه جدایی هروویه میلیچ از استقلال
5 بازی ماندگار از آقای سر به زیر
نگاه
علی مغانی
پیش از شروع لیگ نوزدهم، وقتی آندرهآ استراماچونی تازه سکان هدایت استقلال را در دست گرفته بود، آبیها برای آمادهسازی راهی اردوی ترکیه شدند. آنها در بازگشت به تهران هم چند بازی دوستانه انجام دادند و بعد از همه اینها بود که مربی ایتالیایی، از دومین خرید خارجی و آخرین خرید تابستانی خود رونمایی کرد؛ هروویه میلیچ.
رزومه مدافع چپ جدید آبیها قابل اعتنا بود. میلیچ 6 بار پیراهن تیم ملی کرواسی را پوشیده بود، سابقه بازی در فیورنتینا را داشت و پیش از آنکه راهی ایران شود، در لیگهای سوئد، روسیه و یونان توپ زده بود. با این حال او وقتی به استقلال پیوست که فقط 3 روز تا شروع لیگ وقت باقی مانده بود و طبیعی بود که هفتههای ابتدایی لیگ نوزدهم را از دست بدهد.
میلیچ در کمتر از 2 سالی که با پیراهن آبی به زمین رفت، نماد یک بازیکن حرفهای و بیحاشیه بود. در ادامه 5 بازی به یاد ماندنی از این مدافع کروات را مرور میکنیم:
12 مهر 98: شروع بردهای سریالی با گل هروویه
استقلال با استراماچونی شروعی ناامیدکننده داشت؛ 2 شکست مقابل ماشینسازی و پرسپولیس و 3 مساوی با فولاد، نفت مسجدسلیمان و ذوبآهن در پنج هفته ابتدایی لیگ، موج انتقادها را به طرف این مربی ایتالیایی سرازیر کرده بود اما از هفته ششم، ورق برگشت.
در دیداری که استقلال به خاطر محرومیت انضباطی در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی به میدان رفته بود، ناکامی دوباره حتی میتوانست به قیمت اخراج استراماچونی تمام شود اما پیش از اینکه اوضاع بحرانی شود، میلیچ در همان ابتدای بازی دروازه گل گهر را باز کرد تا زمینهساز برد 2بر1 استقلال شود.
بعد از آن بود که روند موفقیت و بردهای سریالی استقلال آغاز شد و در پایان هفته سیزدهم، این آبیها بودند که صدرنشینی در لیگ را جشن گرفتند.
8 بهمن 98: درخشان در برد درخشان استقلال
پس از آنکه مشخص شد استراماچونی خیال بازگشت به ایران را ندارد، فرهاد مجیدی در شرایطی دشوار به نیمکت مربیگری رسید. استقلال در سه بازی بدون مربی، 5 امتیاز از دست داده بود و میبایست برای رسیدن به مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا، در خارج از خانه دو بازی پلیآف برگزار کند. حریف کویتی طبعاً نمیتوانست مشکل بزرگی برای استقلال ایجاد کند اما عبور از الریان آن هم در قطر، پروژه سادهای نبود.
در آن بازی بود که میلیچ در مقابل خط حمله خطرناک الریان، یکی از بهترین نمایشهای خود را ارائه کرد و درست در شروع نیمه دوم با یک پاس عالی زمینهساز سومین گل استقلال شد. او در شب درخشان استقلال، یکی از بهترینها بود و نشان داد در بازیهای حساس، چه مهره گرهگشایی است. استقلال در آن بازی با درخشش میلیچ، دیاباته و قایدی با 5 گل یکی از قاطعترین بردهای آسیایی خود را جشن گرفت.
5 شهریور 99: نجات از شکست با سانتر بینقص
دربی همیشه حساس است و دربیهای جام حذفی، حساستر. استقلال در نیمه نهایی جام حذفی در حالی روبهروی پرسپولیس ایستاد که رقیب سنتی قهرمانی زودهنگام در لیگ را جشن گرفته بود. پرسپولیس که در ابتدای نیمه دوم، گل مهدی قایدی را پاسخ داده بود، در دقیقه 88 با علی علیپور به گل دوم رسید. در همان دقایقی که به نظر میرسید کار برای استقلال تمام شده، سانتر بینقص میلیچ از جناح چپ روی سر محمد دانشگر فرود آمد تا بازی به وقت اضافه و ضربات پنالتی بکشد.
مدافع چپ آبیها که در دقیقه 92 استقلال را از شکست نجات داده بود، در ضربات پنالتی هم یکی از 4 بازیکنی بود که دروازه حریف را گشود تا استقلال با پیروزی در دربی، به فینال جام حذفی برسد.
5 آذر 99: گل به سبک مسی از بدل مسی
استقلال لیگ بیستم را با محمود فکری آغاز کرد و در هفته دوم مقابل فولاد شکست خورد. در سومین هفته به نظر میرسید استقلال کار سادهای مقابل ماشینسازی در پیش داشته باشد اما در نیمه اول، اوضاع چندان خوب پیش نرفت. تجمع بازیکنان ماشینسازی در زمین خودی، کار را برای حمله کردن سخت کرده بود و اینجا بود که هروویه میلیچ با ضربه ایستگاهی نجات بخش، سه امتیاز بازی را به حساب استقلال واریز کرد.
او زیباترین گل هفته را به ثمر رسانده بود اما در دیدارهای بعدی، رابطه او و محمود فکری شکرآب شد و به نیمکت ذخیرهها منتقل شد. میلیچ بعد از چند هفته نیمکت نشینی، راهی کرواسی شد و بعد از برکناری فکری بود که دوباره به استقلال بازگشت.
10 اردیبهشت 1400: نفوذ به قیمت صدرنشینی
مرحله گروهی رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا به شکل عجیبی فشرده بود. هر تیم میبایست در بازه زمانی 16 روزه 6 بازی انجام دهد و استقلال در آخرین بازی مقابل الشرطه به برد نیاز داشت تا صدرنشین گروه شود.
میلیچ که در بازیهای ابتدایی در پست غیرتخصصی هافبک راست به کار گرفته شده بود، در ششمین بازی به جای همیشگی خود برگشت و در همان 15 دقیقه ابتدایی با نفوذ به محوطه هجده قدم، استقلال را صاحب یک ضربه پنالتی کرد. این ضربه را شیخ دیاباته به تور رساند تا استقلال با همین تک گل، بالاتر از الدحیل و الاهلی عربستان قرار بگیرد.
از رئیس تا سرمربی؛ مسئولیتهای گمشده در استقلال
وصال روحانی
صرفنظر از اینکه اظهارات و خواستههای احمد مددی در استقلال منطقی و منصفانه است یا آنچه فرهاد مجیدی میخواهد بهتر نشان میدهد، مهمترین مسأله در این باشگاه مسئولیتهای گمشده و وظایف از یاد رفته است.
مدیرعامل یک باشگاه بزرگ باید با همه سونگری کار کند و خواستههای بهحق اعضای تیم و امکانات لازم را فراهم آورد و پشتیبانی اصلی باشگاه در راه نیل به اهداف تعیین شده باشد و کمبودها را از طرق مختلف رفع کند و در مسیر جذب بودجه لازم و همکاری با اسپانسرها هم فعال باشد اما مددی در بخشی از این امور ناموفق بوده است. سرمربی یک تیم و کادر فنی وی و سایر مربیان تیم نیز باید فقط گرد مسائل فنی حرکت کنند و وارد حوزه ریاست و کارهای کلان نشوند.
سیاستگذاری و برقراری ارتباط و معاملات برون مرزی و تأمین نیازهای مالی از طریق همیاری کمپانیهای داخلی و در نهایت پرداخت حقالزحمهها و پاداشها کار و وظیفه آنها نیست و فقط باید تیم را بهگونهای تجهیز و تقویت فنی و آرایش مسابقهای کنند که در میدان رقابت کم نیاورد و به جامهای قهرمانی برسد و اینها هم اموری است که فرهاد مجیدی در تأمین و انجام برخی از آنها کوتاهی داشته و به بعضی مسائل ورود کرده که اصلاً به حوزه مربیان ارتباطی ندارد و کار او و تخصص همتاهای وی نیست.
از همان روزی که گفته شد مجیدی با احمد سعادتمند (مدیر عامل قبلی استقلال) مشکل دارد، مشخص بود وی پای به عرصهای گذاشته که وظیفه نخست او نیست و دغدغهها و قلمرو یک مربی و عضوی از کادر فنی به شمار نمیآید. اهمیت این قضیه در این بود که با هر رفت و برگشت مجیدی به استقلال خروج این مربی از چارچوب وظایف سنتی و عادی یک مربی افزایش یافت و او به عرصههایی وارد شد که اصلاً ربطی به کارهای فنی و هدایت تاکتیکی یک تیم ندارد.
دیدگاه فوق و مسائل برخاسته از آن به دوره ریاست مددی هم اشاره یافته و بدون مبنا قرار دادن اینکه مددی چقدر به درد استقلال خورده و اصولاً مدیرعامل تیغداری هست یا خیر، ورودهای مجیدی به عرصههای غیر فنی و خطاب قرار دادن مدیران و متهم کردن آنها به کم کاری رویهای بوده که استقلال در یکی دو فصل اخیر بیش از آنکه از آن بهرهای برده باشد، متضرر شده است. وقتی مربیان بنای همکاری با مدیران را ندارند و مدیران فقط در مربیان هفتاد عیب میبینند، به نقطه فعلی میرسیم. به عرصهای که مدیران قادر به حمایت از مربیان و مایل به تأمین خواستههای آنها نیستند و مربیان، مدیران را دشمن خویش میانگارند و میگویند هرچه از آنها دیدهاند بوی عناد و جدایی و تفرقه میدهد.
اینگونه برداشتها چه درست و چه غلط محصول عدم تبعیت مدیر و مربی از چارچوبهای تعیین شده برای آنها و ورود آنها به عرصههای تخصصی طرف مقابل است. اینکه مجیدی از جیب خودش به بازیکنان بابت برخی پیروزیهای اخیر آبیها پاداش نقدی بدهد به ظاهر کار بدی نیست و دستش درد نکند و انشاءالله جیبش همیشه پر باشد اما جزو شرح وظایف مربیان نیست که از پول شخصیشان به بازیکنان پاداش بدهند و اضافه بر این مبالغ نجومی و کلانی که در ابتدای فصل بین بازیکن و باشگاه در قالب قراردادی یک یا چند ساله تنظیم و منعقد میشود جوابگوی همه مسائل و به تبع آن در بردارنده پاداشها هم هست و وقتی یک بازیکن این همه پول میگیرد و قیمت خیلیها حداقل 5 میلیارد تومان است (و بازیکن 10 و 11 میلیاردی هم داریم) پرداخت پاداش چه از سوی مربی باشد و چه از جانب مدیران چه معنایی دارد؟ مگر پول ذکر شده در متن قرارداد بابت باختن مسابقات است که اگر به برد تبدیل شد، به بازیکنان بابت آن پاداش هم بدهند؟
اگر اینگونه پرداختها به مثابه خروج مجیدی از عرصههای تخصصی یک مربی است، عدم همکاری لازم و وسیع مددی با سایر اعضای هیأت مدیره باشگاه و برقرار نکردن ارتباطی دائمی بین این هیأت و اعضای کادر فنی به قصد مطلع شدن از مشکلات و نیازهای این کادر و به واقع عدم تأمین مواردی که کارهای فنی و تدارکاتی تیم را کامل میکند، نیز نقصان و ایرادی است که در سطح اول مدیریت باشگاه و در نحوه کار این مدیر مشاهده میشود و اگر موجب خرابتر شدن بیشتر کارها نگردد، قصد مسلم باعث بهبودی امور و کسب نتایجی بهتر در میدان مسابقات هم نخواهد شد، وقتی مدیرانی مثل مددی حاضر نیستند طبق همان اصول شناخته شده کار کنند و سرمربیان به هر زمینه غیر فنی ورود میکنند و دستیاران سرمربی به مدیرعامل «تکه» میاندازند و بازیکنان در مصاحبههایشان به طور علنی از مسائل مدیریتی انتقاد و همه چیز را مخدوش توصیف میکنند، باشگاه محل وقوع این اتفاقات به استقلال تبدیل میشود. مکانی که سرمربی آن هیچکس را قبول ندارد و مدیرعامل بهجای همکاری با هر یک از سایر عناصر مدیریتی فقط در پی انجام اموری است که خودش درست میداند و آن را خطمشی باشگاه تلقی و برای همگان لازمالاجرا توصیف میکند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو