عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6703 /
۱۳۹۹ شنبه ۲ اسفند
|
اجرای خیابانی و گزارش احمدی را دوست ندارم، هرجا رشیدپور را ببینم روی برمیگردانم
جنجال جدید سرهنگ علیفر
ملیکا اربابی
علیرضا علیفر چندسالی است که به مدد گزارشهای پرحاشیهای، از یک گزارشگر تبدیل به یک سلبریتی شده. دابسمشهای او در اینستاگرام زمانی یکی از محبوبترین ژانرهای این شبکه اجتماعی بودند و حتی پای علیفر را به تبلیغات فضای مجازی هم باز کرد.
علیفر که همیشه به داشتن زبانی تند درباره اتفاقات دور و برش و حتی همکارانش شهره است، روز گذشته میهمان برنامه عطسه شبکه سه بود و حرفهای بحثبرانگیزی مطرح شد. او ابتدا گفت: «70 درصد مردم برای تفریح فوتبال را تماشا میکنند و من برای آنها فوتبال را گزارش نمیکنم!» این درست برخلاف صحبتهای اوست که چندی پیش مطرح کرده بود. علیفر سال گذشته گفته بود دلیل گزارشهای پرحاشیهاش این است که از همه قشری فوتبال تماشا میکنند و او نمیخواهد فقط خود جریان فوتبال را گزارش کند.
آنهایی که هر هفته فوتبالهای اروپا را از شبکه سه و یا ورزش دنبال میکنند، میدانند که اتفاقاً گزارشهای علیفر نه تنها فنی نیستند بلکه بیشتر بر محور اطلاعات برآمده از ویکیپدیای تیمها و بازیکنان درون زمین میگردد. سرهنگ در برخی بازیها در 30 دقیقه اول بازی فقط اطلاعات عمومی بازیکنان و زمین و تیمها را میدهد و اصلاً کاری به جریان بازی ندارد و شاید تنها اظهارنظر فنیاش این باشد که دفاع خطی به کار نمیآید!
این البته تنها قسمت بحثبرانگیز مصاحبه او با برنامه عطسه نبود. علیفر در قسمتی از برنامه وقتی عکس کیروش نمایش داده شد تا نظرش را درباره او بگوید، گفت: «کیروش دستیار فرگوسن بود. آنجا معروف بود و آمد هفت، هشت سال پولهای ما را برد و هیچ کاری برای فوتبال ما انجام نداد. الان رفته کلمبیا و دارد تیم کلمبیا را هم نابود میکند.»
او نظر چند وقت پیشش با سایت آنتن درباره مجید جلالی را هم تکرار کرد: «مجید جلالی از یورگن کلوپ هم شاید بهتر باشد. او در سطح مربیان برتر اروپاست.»
و بعد وقتی نوبت به صحبت درباره همکارانش رسید، با همان صراحت همیشگی گفت: «اجرای جواد خیابانی را دوست ندارم. گزارشش را دوست دارم. از صدای خوبی برخوردار است و بین گزارشگران، گزارش او را بیشتر میپسندم.»
علیفر البته درباره دلیل عدم علاقهاش به اجرای خیابانی هم توضیحات جالبی داد: «اجرای خیابانی توی ذوق بیننده میزند. مدام بین حرف مهمانان برنامه میپرد. اگر این کار را نکند شاید بهتر باشد»
این گزارشگر جنجالی وقتی عکس پیمان یوسفی به نمایش درآمد، گفت: «این بار برعکس. اجرای یوسفی را بیشتر از گزارشش دوست دارم. پیمان بسیار انسان با ادبی است. سالها پیش وقتی من داشتم یک بازی را در ورزشگاه آزادی به صورت ایستاده گزارش میکردم، دیدم یک جوان مدام پشت من ایستاده و من را نگاه میکند. در بین دو نیمه خیلی مؤدب جلو آمد و گفت من میخواهم گزارشگر شوم. گفتهاند بیایم از شما تجربه کسب کنم.»
علیفر در ادامه البته گفت متأسف است که پیمان یوسفی به جای اجرا در شبکه سه در شبکه یک در حال اجرای برنامه است.
اما شاید جالبترین اظهارنظر او درباره همکارانش، مربوط به موضع گیری او درباره محمدرضا احمدی باشد: «یکی از همکاران من است.»
این واکنش تک جملهای نشان میداد او رابطه خوبی با محمدرضا احمدی ندارد چون وقتی مجری خواست واکنش بیشتری از علیفر درباره گزارش احمدی بگیرد، گفت: «گزارش احمدی را دوست ندارم.»
جنجالیترین بخش مصاحبه علیفر با برنامه عطسه اما درباره رضا رشیدپور بود. مجری معروف شبکه سه چند سال پیش علیفر را به دلیل اشتباهش در ماجرای سازنده ورزشگاه پاری سن ژرمن که به اشتباه امیر دولاب گفته بود، روی آنتن شماتت کرده بود و علیفر هم بعداً بیانیه تندی علیه او داد.
صحبتهای علیفر در بخش پایانی حضورش در شبکه سه را بخوانید: «یکی از همکاران به شدت من را آزرده کردند. ایشان آقای رشیدپور بودند. شما به عنوان مجری در برنامهتان یک اشتباهی مرتکب میشوید. در رسانهها همه به شما حمله میکنند. آن زمانی است که باید همکارانتان از شما حمایت کنند. اشتباه مال همه است و در برنامه زنده این مسائل طبیعی است. من هر جایی عکس آقای رشیدپور را ببینم، رویم را
بر میگردانم.»
علیفر در این لحظه با قهقهه زدن و خندیدن در حالیکه ادای رشیدپور را درمیآورد، صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: «ایشان در برنامهای شروع کردند به خندیدن و کلمه دروازه دولاب را بارها به کار بردند. من در رسانهها بیانیهای صادر و به شدت از کسانی که از همکار خود حمایت نمیکنند، اعلام انزجار کردم. بیانیه خیلی تند و تیزی منتشر کردم صرفاً به خاطر کسانی که منتظر هستند از اتفاقات به سود خودشان استفاده کنند.»
طنزیم
زیدان بلا
هومن جعفری
بارسلونا یک شکست سنگین خورد شد عین استقلال! بازیکنانش وسط زمین احوال عناصر اناث خانواده همدیگر را پرسیدند، مربیشان روی نیمکت یک خنده کرد، پدرش را درآوردند که چرا خندیدی! تیم رفته داخل حاشیه، مسی بیابرو شده، بقیه بازیکنان هم تا مرز بزن بزن عصبی پیش رفتهاند. گریزمان هم عین قایدی به خودش مرخصی داده و دیگر در تمرینات شرکت نمیکند!
نتیجه اخلاقی: محمود فکری تنها نیست! رونالد کومان هم کنار او ایستاده!
*
باز نیمفصل شد و این فسخهای قراردادی پدر فوتبال را درآورد. بازیکنها و مربیها یکی یکی با باشگاههایشان فسخ میکنند و به تیم دیگری میپیوندند. بعد باشگاه قبلی از آنها شکایت میکند. بعد باشگاه جدید محروم میشود. چهارماه بعد تازه جلسه رسیدگی به پرونده برگزار میشود. دو ماه بعدترش رأی صادر میشود که بازیکن باید به تیم قبلی برگردد یا میتواند برای تیم جدیدش بازی کند! این وسط فقط اعصابها خراب شده و وقت را از دست دادهاند. بماند که چقدر هم شایعه و جنگ و دعوا راه میافتد!
*
اینطوری که زیدان مشغول حقنه کردن فرزندانش به رئال مادرید است، حقیقتاً ما را یاد اکبر میثاقیان و امیر قلعهنویی و تعداد دیگری از مربیان وطنی میاندازد که نجابت داشتند و تنها یک بچه را در تیمشان استخدام کردند. زیدان در حال انداختن سومین بچهاش داخل پاچه رئال است! احتمالاً دو سال دیگر اینجا بماند، دو، سه نفر را هم به فرزندخواندگی قبول کند، بعد بیاورد اینجا!
در چنین روزی 2 اسفند 1386
«گاسکویین» بازداشت و روانه درمانگاه روانی شد
فوتبالیست نامدار انگلیسی روز پنجشنبه به علت رفتار غیرعادی و بر هم زدن نظم عمومی دستگیر و در یک مرکز درمان روانی بستری گردید.
«پل گاسکویین» در حالی در هتلی در نزدیکی شهر نیوکاسل دستگیر شد که به گفته شاهدان به ایجاد اغتشاش و درگیری مشغول بود.
پلیس منطقه «نورثامبریا» در شمال انگلیس بدون ذکر نام گاسکویین، بازداشت مردی حدوداً 40 ساله به دلیل بینظمی و ایجاد درگیری و انتقال وی را به یک مرکز روانی تأیید کرده است.
بر پایه گزارشهای منتشر شده، گاسکویین یک روز پیش از دستگیری، در یک هتل دیگر در همین منطقه دردسر ایجاد کرده و از آنجا نیز اخراج شده بود. هافبک ملیپوش سابق انگلیس که زمانی محبوبترین ورزشکار این کشور محسوب میشد، از مدتها پیش مبتلا به مشکل اعتیاد در مصرف مشروبات الکلی است و این معضل گرفتاریهای اجتماعی و روحی بسیاری برای وی ایجاد کرده است.
کوتاه شدن عمر فوتبال حرفهای، از هم پاشیدن زندگی خانوادگی، مبتلا شدن به بیماریهای مختلف، خدشهدار شدن شهرت و اعتبار اجتماعی، از دست دادن بخش عمدهای از ثروت شخصی و ناکامی در شغل مربیگری از جمله عوارض ابتلای گاسکویین به الکلیسم بوده است.
گاسکویین 40 ساله که توانمندترین و پراستعدادترین فوتبالیست انگلیسی نسل خود لقب گرفته، همچنین مدتها به علت بدرفتاری و آزار همسر سابقش تحت محاکمه و تعقیب قضایی قرار داشت.
طارمی از صفر تا صد
زمستان داغ الماس بوشهری
طارمی این چند ماه یک وارث شایسته بوده برای پیراهنی که پیشتر بر تن لوئیز فابیانو، راامل فالکائو و لیساندرو لوپز بوده؛ مهاجمی که دیگر درست هدف گرفتن در سختترین شرایط را بهخوبی فرا گرفته
سام ستارزاده
از زمینهای خاکی شهر بوشهر تا ورزشگاه بزرگ دو دراگائو در بندر پورتو. این سیر صعودی الماس بوشهری فوتبال ایران بود؛ مهاجمی که هرچه بیشتر پایش به گلزنی باز میشد، کمتر باور میشد و بیشتر میآموخت که به بیمهریها عادت کند. مهاجمی که حتی پس از دو آقایگلی متوالی در لیگ برتر، تکبهتکهای از دست رفتهاش سوژه داغ کاربران فضای مجازی بود اما اکنون، نامش در کنار علی دایی، مهدی مهدویکیا، سردار آزمون و علی کریمی قرار گرفته؛ در لیست گلزنان ایرانی تاریخ لیگ قهرمانان اروپا.
روزی که خبر محرومیت چهارماهه مهدی طارمی و بستهشدن پنجره نقلوانتقالاتی پرسپولیس داغی بر دل یک ایران شد، سقوط رؤیای صعود به فینال آسیا و فاجعه برابر الهلال عربستان بیش از هر کسی به نام شماره 9 پرسپولیس زدهشد. روزی که مهدی طارمی کوچ به قطر را به ماندن برای جبران اشتباه بزرگش در ارتش سرخ ترجیح داد، کمتر کسی آیندهای فراتر از واداشتن گزارشگران عرب به فریاد «عجیباً غریباً» را برای پسر بیادعای بوشهری متصور بود.
چه در ایرانجوان و چه در پرسپولیس و الغرافه، طارمی یک کابوس ترسناک برای مدافعین مقابلش بود اما سر بزنگاههای سرنوشتساز معمولاً به هدف نمیزد. سه تابستان قبل بود که امیدها و آرزوهای ما در یک لحظه و با یک ضربه طارمی به هوا پرکشیدند. شاید هنوز هم بعضی از ما زمانی که به مهدی فکر میکنیم، ذهنمان در آن شب و در ورزشگاه موردوویا آرنای روسیه قفل میشود اما طارمی از آن لحظههای تلخ فاصله معناداری گرفته و در پرتغال شاهکارهایی خلق میکند که سالها بود از یک ایرانی در سطح اول فوتبال اروپا ندیده بودیم.
در روزهایی که فوتبال ایران در هر دو سطح ملی و باشگاهی با انواع بیماریهای مدیریتی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، مهدی طارمی پرچم همین فوتبال را در قاره سبز برافراشته نگاه میدارد. یک فرصتطلبی روی پاس اشتباه رودریگو بنتانکور، خیز بهسوی وویچک شزنی و ثبت دومین گل سریع تاریخ دور حذفی چمپیونزلیگ! رخدادی که حساب رسمی باشگاه پورتو با ارسال پست به زبان فارسی به آن واکنشی جالب نشان میدهد. در شب عجز کریستیانو رونالدو از شعلهافروزی خط آتش بیانکونری، مهدی طارمی با چنان اعتماد بهنفسی مقابل مدافعان گرانقیمتی همچون ماتیاس دلیخت و خورخیو کیهلینی ظاهرشد که گویی بارها تجربه حضور در چنین آوردگاه بزرگی را داشته.
شماره 9 آبیهای پرافتخار پرتغال که مدافع عنوان آقایگلی مشترک لیگا نوس هم است، فصل را در کمال تعجب از روی نیمکت آغاز کرد. تلاش و پشتکاری که وی به خرج داد تا به ترکیب اصلی پورتو برسد و در جدول گلزنان از سرجیو اولیویرا و موسی مارگا که از ابتدای فصل مهرههای مورد اعتماد سرجیو کونسسائو بودند، یک الگوی بسیار قابل ستایش برای فوتبالیستهای جویای نام لیگ کشورمان است. هرچند برای خود مهدی این پیشرفت چندماهه غیرعادی بهشمار نمیرود؛ چرا که طارمی بازیکنی است که سرد و گرم فوتبال را چشیده و پیچوخمهای تندتری را نیز رد کرده.
بیشک پیدا میشوند افرادی که با گافهای کلامی طارمی مطالب طنز بسازند یا بابت ماجرای او و پرسپولیس از وی به دل گرفته باشند اما حتی این افراد نیز این روزها الماس بوشهری فوتبالمان را تحسین میکنند. مهدی طارمی این چند ماه یک وارث شایسته بوده برای پیراهنی که پیشتر بر تن لوئیز فابیانو، راامل فالکائو و لیساندرو لوپز بوده؛ مهاجمی که دیگر درست هدف گرفتن در سختترین شرایط را بهخوبی فرا گرفته.
خانهای که طارمی برای خودش میسازد
مازیار گیلکان
مهدی طارمی جوان ۱۸ یا ۲۰ ساله نیست اما درخشش در اروپا را تازه آغاز کرده است. او به ۲۹ سالگی نزدیک شده و این سن مناسبی برای آغاز تجربههای بزرگ در اروپا نیست.
طارمی اما در این تلف شدن فرصتهایش خود نیز نقش داشت. وقتی ماجراهای پرسروصدای رفت و برگشت او به ریزهاسپور را به یاد میآوریم، میبینیم همان حکایت او را چند سال در مسیر رشد عقب انداخت، اگرچه در آن مقطع خیال میکرد هدیه حسین هدایتی یا بازگشت به پرسپولیس اوج رؤیایش خواهد بود. طارمی وقتی به الغرافه رفت، شاید تصور کرد که تصمیمات خوبش را تکمیل کرده است اما واقعیت این است که زندگی حرفهای برای او تازه آغاز شده است.
درخشش مهدی طارمی خوشحالکننده و جذاب است. گل او به یوونتوس و درخششی که دنبالهدار خواهد بود اما آنها که فوتبال طارمی را میشناسند، میدانند او چند سال از بهترین سالهای دوران فوتبالش را بدون آنکه قدر سرمایهاش را بداند، گذراند.
طارمی در پرتغال حالا عالیترین سطح را تجربه میکند. او به بازیکنی مؤثر و شخصیتی کوشا در پورتو تبدیل شده اما میتوانست چندین سال زودتر چنین درخششی را آغاز کند.
مهدی طارمی البته سرشار از شور و انگیزه است. فوتبالش به پختگی رسیده و او به بازیکنی باتجربه تبدیل شده و این میتواند سرعت رشد او را در آینده بیشتر کند.
مهدی طارمی همیشه میتواند آقای گل باشد، مثل دو بار در ایران و یک بار در لیگ پرتغال. گل ثانیه ۶۳ طارمی پس از گل ثانیه ۲۴ دیوید آلابا برای بایرن مونیخ در سال ۲۰۱۳، دومین گل سریع تاریخ مرحله حذفی لیگ قهرمانان بود، همان چیزی که نام مهدی را در جایگاه ویژهای ثبت کرد. همه اینها یعنی طارمی همیشه برای حریفان یک خطر بزرگ است و این روند او را به قلههای بلندتری میرساند، اگرچه سن و سال او برای درخششی بزرگ و طولانی مناسب نباشد.
بهترین جملات را اما طارمی درباره خودش گفته است: «خیلی کار سختی است. قبل از بازی با یووه، برادرم یک ویدیوی انگیزشی برای من فرستاد ولی خیلی زود پاک کرد. گفت نمیدانستم مسائل انگیزشی روی تو جواب نمیدهد و خودت انگیزه داری. هیچ وقت ویدیوها یا اینکه مثلاً بخواهم خودم را با یک نفر وارد چالش کنم، جذابیت خاصی برای من ندارد و همیشه این اتفاق سریع از ذهنم پاک میشود. سعی میکنم آجرهایی که به سمتم پرتاب میشود را بگیرم و برای خودم خانه بسازم. از نظر من یک فوتبالیست اگر میخواهد کامل شود، باید همه اینها را داشته باشد یعنی آجرها را روی هم بگذارد تا یک خانه برای خودش بسازد.»
خانه مهدی طارمی شاید در آینده جذاب و دیدنی باشد.
سریال ادامهدار گلزنیهای مهدی
رؤیایت را ادامه بده!
میعاد نیک
از همان روزهایی که خودش را بهعنوان مهاجم جوان پرسپولیس به فوتبال ایران شناساند و در پی کوچکترین فرصتی میگشت تا تواناییهایش را به سایرین اثبات کند تا حالا که مهدی در لیگ قهرمانان اروپا یکهتازی میکند و با گلزنی مقابل بانوی پیر به کریستیانو رونالدو دهنکجی میکند، مدت زیادی نمیگذرد. انگار همین چند روز پیش بود که پسر بوشهری ماجراجوییهایش را از جنوبیترین نقطه ایران به تهران و استادیوم آزادی آورد تا شماره 17 سرخترین پیراهن تیمهای کشور را بر تن کند. از مهدی در پرسپولیس و تیم ملی ایران خاطرات تلخ و شیرین زیادی داریم؛ از آن پنالتی چیپ و شادی پس از گل جنجالیاش به النصریها گرفته تا همان توپ لعنتی که روی پایش چفت نشد که پرتغال را برای رسیدن به مرحله حذفی جام جهانی شکست بدهیم.
طارمی برای ادامه دوران حرفهای فوتبال خود برخلاف دوستانش در اکیپ پسران حاشیهپرداز پرسپولیس، مسیر متفاوتی را پیش گرفت تا برسد به این جایگاهی که بهواقع لیاقتش را دارد. مهدی بهجای تمرکز بر فضای مجازی و ارتباطات حاشیهای، تصمیم گرفت تا برخی مسائل را برای مدت نامعلومی از زندگی شخصی و حرفهایاش دور کند که این تصمیم صحیح سرنوشت او را برخلاف دوستانش که یا به پرسپولیس بازگشتند و یا در تیمهای قطری بازی میکنند، به چمپیونزلیگ و تقابل با بانوی پیر پیوند زد.
مهدی پیش از گلزنی در ثانیه 63 دیدار پورتو با یوونتوس هم خودش و تواناییهایش را برای ما ثابت کرده بود اما این گل که روی شَم بالای چارچوبشناسی طارمی بهثمر رسید؛ همان خامه روی کیکی بود که شیرینی پیروزی پورتو را دوچندان ساخت.
مهدی طارمی در شرایطی که رفتارهای رسانهپسند ندارد و صرفاً به پیشرفت حرفهای میاندیشد، تبدیل به پنجمین پسر ایرانی شده که در معتبرترین تورنمنت باشگاهی فوتبال دنیا پایش به گلزنی باز میشود. این تمام قصه نیست؛ ماجرای مهدی تازه آغاز شده و او باید به افقهای بالاتری فکر کند، به درخشش در تیمهای بزرگ لالیگا و پریمیرلیگ و حتی به قهرمانی با لباس سپید یوزها در جام ملتهای آسیا.
جاه طلبیهای طارمی پایانی ندارد
یک بوشهری در پرتغال
سامان موحدی راد
اگرچه تاریخ ایران داستانهای دردناکی از ورود پرتغالیها به سواحل جنوبی ایران از جمله بوشهر دارد اما اینبار یک بوشهری خودش را به پرتغال رسانده و حالا تک ستاره بزرگترین تیم فوتبالی این کشور است. مهدی طارمی چند شب پیش در برابر یوونتوس اولین گلش در لیگ قهرمانان را به ثمر رساند و شادی فراموش شدهای را به ایرانیها هدیه داد. گلی که دومین گل سریع تاریخ لیگ قهرمانان بود. بسیاری یاد شبهای فوتبال بینی در حوالی سال 2000 افتادند وقتی علی دایی و مهدی مهدویکیا دروازه یوونتوس و چلسی و میلان را باز میکردند.
چند سالی بود که ستارههای ما در فوتبال اروپا از حد آزمون و لیگ روسیه فراتر نرفته بودند تا اینکه بالاخره موج مهاجرت ستارهها به لیگ پرتغال یک محصول جدید و قابل دفاع برای فوتبال ایران پدید آورد. مهدی طارمی که بعد از یک فصل بازی در ریوآوه خودش را چنان ثابت کرد که در نوک پیکان پورتو فیکس شد و حالا هفته به هفته خبر درخشش اوست که در ایران بازتاب دارد. حتی مربی سختگیر پورتو که در اوایل فصل قصد داشت به مهدی اطمینان نکند، در پایان چارهای جز سپردن نوک پیکان تیم به او نداشت.
همانطور که بوشهر و پرتغال در طول تاریخ به هم پیوند خوردهاند، مهدی طارمی و پرتغال نیز با هم پیوندی ناگسستنی دارند. همیشه نام مهدی طارمی در کنار پرتغال یاد و خاطره آن تک به تک معروف در جام جهانی قبلی را زنده میکند که میتوانست برای اولین بار ایران را به مرحله حذفی جام جهانی برساند و نرساند. همین خاطره هم موجب میشود تا در شب درخشش مهدی طارمی علاوه کلی خاطرات شیرین از او، خاطرات تلخ هم بر سر زبانها بیفتد. گرچه مهدی طارمی به خوبی میداند که بهبود عملکردش بازی به بازی میتواند همه این خاطرات تلخ را پاک کند؛ چه این درخشش گلزنی در دقیقه 2 برابر یوونتوس باشد و چه پوشیدن پیراهن تیمهای دیگر.
شاید مهمترین مسأله نگران کننده برای مهدی طارمی در ماجراجویی جدیدش در اروپا سن و سال او باشد. او حالا 28 ساله است و این سن در فوتبال به معنای دوران پختگی و اوج حرفهایگری است اما مهدی طارمی در این سن و سال یک تازهوارد به فوتبال اروپا به حساب میآید. کسی که تازه در 28 سالگی نخستین گلش در لیگ قهرمانان اروپا را به ثمر رسانده است. شاید اگر مهدی طارمی کمی زودتر به فکر قدم گذاشتن در مسیر حرفهای فوتبال در اروپا میافتاد، این دست شادیها برای ما هم تجربه شده و عادی به حساب میآمد اما انتخابهای اشتباهی مثل ریزه اسپورت و حواشی آن و بعد هم لیگ قطر موجب شد تا پای پسر بوشهری دیر به ساحل اروپا برسد. با همه اینها مهدی طارمی نشان داده که با جاهطلبیاش میتواند بسیاری از این کاستیها را پوشش بدهد و عجیب نخواهد بود اگر در سالهای آینده خبرهای مهمتری از او در فوتبال اروپا بشنویم؛ شاید تیمهایی بزرگتر از پورتو و میدانی پرشورتر از دو دراگائو.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو