printlogo


کد خبر: 264988تاریخ: 1401/11/3 00:00
در دنیای ناهمگون نصیرزاده

وصال روحانی
روزنامه نگار
هوشنگ نصیرزاده در 25 سال اخیر در ظرفیت‌های مختلف در فوتبال ما و مسائل آن ورود کرده اما همیشه حرف و حدیث‌های زیادی در ارتباط با وی بر جای مانده است.
او ابتدا به عنوان کارشناس حرفه داوری در فوتبال ایران چهره نشان داد و با صدور آرایی که تأکید می‌کرد بر اساس نص صریح قواعد فیفا است، جامعه داوران را علیه خود شوراند. جامعه‌ای که می‌گفتند وقتی نصیرزاده حتی یک مسابقه درجه اول را شخصاً سوت نزده، چطور می‌تواند داوران را به چالش بکشد و از کار فنی و حرفه‌ای آنها ایراد بگیرد. نصیرزاده سپس از کمیته تدوین و قواعد مقررات فدراسیون فوتبال سر درآورد و کمک کرد تا قوانین جدید فیفا سریع‌تر و بهتر ترجمه و اجرایی شوند و در صحنه فوتبال داخلی رعایت گردند، اما اینجا هم با مدیران باشگاه‌ها و برخی افراد حقوقی و شخصی درگیر شد که می‌گفتند این قواعد با فرهنگ فوتبال ما همخوانی ندارد و ایران باید بر اساس قواعدی همسو با رسوم و فرهنگ ورزشی خودش مدیریت شود. نصیرزاده سپس در عجیب‌ترین نقل و انتقال شغلی‌اش به باشگاهداری ورود کرد و بهتر بگوییم یار محمدرضا زنوزی شد و تبدیل به مدیرعامل نه چندان با اختیار باشگاه‌هایی گشت که به این تاجر پرسرمایه تعلق داشتند و اینچنین بود که او در مقاطعی از زمان مدیر گسترش فولاد و ماشین‌سازی (که جانشین گسترش فولاد در لیگ شد) و البته تراکتور شد که باشگاه بزرگتر و اصلی زنوزی به حساب می‌آمد و هنوز هم می‌آید.
نصیرزاده در این بازه زمانی سر از باشگاه‌هایی در جنوب کشور هم درآورد و آنجا هم صاحب پست‌های مدیریتی یا مشاور ارشد حقوقی باشگاه‌ها و تدوینگر خط مشی آنها شد اما همواره به نظر می‌آمد که او فقط سایه‌ای از مدیران اصلی و به ویژه زنوزی است که جلوی دوربین‌ها می‌آید و حرف‌هایی را می‌زند که نه سیخ بسوزد و نه کباب و حرف‌های اصلی دلش چیز دیگری است. این وضعیت برای شرایط کنونی او هم صدق می‌کند  و چندی است که از نو مدیرعامل نه چندان با اختیار سرخ‌های تبریزی شده است. او در زمستان 1401 در امورات باشگاهی ایفای نقش می‌کند که چون مالکش متغیرالاحوال است و هر هفته و هر ماه برای انجام هر تغییری در کادر فنی آن و از هم پاشیدن تمامی ساخته‌های قبلی آماده است، هر چه که وی برای تحکیم بخشیدن به این اوضاع سست بگوید، کمترین ضمانت اجرایی را دارد.
کم لطفی است اگر بگوییم نصیرزاده در این ربع قرن هیچ خدمتی به فوتبال ما نکرده و او قطعاً بعضی ساختارهای فوتبال ما را قوی‌تر ساخته و ادبیات و گفتار ورزشی او هم زیبنده است اما او به سبب از این شاخه به آن شاخه پریدن‌های بی‌شمارش، اثرگذاری‌های ماندگار خود در هر یک از شئونی که به آنها ورود کرده را ‌به حداقل رسانده و الان هم پشت سر رئیسی قرار دارد که ممکن است در همین لحظه با انجام کاری تازه هرچه را که او رشته است، پنبه کند و تراکتور را وارد وادی تازه‌ای کند که با اصولگرایی و قاعده‌مندی مورد ادعای نصیرزاده زمین تا آسمان تفاوت دارد. بله، دنیای نصیرزاده یک دنیای کاملاً ناهمگون است و حتی اگر خود او پایداری نشان بدهد، به سبب بی‌ثباتی‌های اطرافیانش دنیایی کاملاً ناپایدار است.


Page Generated in 0.0059 sec