مرتضی طهوری
خبرنگار
نفت آبادان بیتردید همانی است که انتظارش را داشتیم. تیم باریشه جنوب ایران که از ابتدای فصل جاری مشخص بود در لیگ شرایط نابسامانی خواهد داشت. تیمی که در تابستان در یک تصمیم عجیب علیرضا منصوریان را کنار گذاشت تا وارد پروسه تغییر سرمربی شود. منصوریانی که با همه حواشی ریز و درشت و مشکلاتش در آبادان نتیجه بدی نگرفته بود و میتوانست با ارفاق در فصل دوم بهتر شود. تغییر مربی در هر تیمی نیازمند یکسری پیشنیازهاست و باید با فلسفه و مطالعه دقیق و ریزبینانه انتخاب شود آنچه نفت آبادان فاقد آن بود.
مثل تمامی تیمهای فوتبال ایران نفت آبادان هیچ برنامه و استراتژی مدونی برای جذب مربی نداشت و بدون هیچ فلسفه و نگرشی به سراغ انتخاب سرمربی جدید رفت. نتیجه همین بیبرنامگی قطار شدن اسمهای ریز و درشتی بودند که هیچ سنخیتی با هم نداشتند و در میان آنها حتی نام پیرمرد پرحاشیهای چون وینفرد شفر نیز به چشم میخورد که در دهه هشتم زندگیاش قرار دارد! این لیست ناهمگن و شلخته اشاره به حقیقتی دارد که در نفت جریان دارد. تیمی که برای نیمکتش هیچ پلنی نداشت و کاملاً سلیقهای و با توصیه دلالها کاندیداها را لیست کرده بود! نتیجه همین تفکر حضور مربی ناآشنایی بهنام رضا پرکاس روی نیمکت نفت آبادان بود که هیچ تجربهای در سطح بالای فوتبال ایران نداشت. نفت با پرکاس در فوتبال ایران سینهخیز جلو آمد تا مدیران این تیم در یک تصمیم شتابزده و بدون کارشناسی او را کنار بگذارند اما گزینه بعدی از پرکاس بدتر بود! یک مربی بازنشسته که دورهاش در فوتبال ایران مدتهاست به سر آمده و در تمام این سالها هر کجا پا گذاشته ناکام محض بوده. مردی که عمده تواناییاش در این سالها اجرای استندآپ کمدی در سالنهای کنفرانس خبری و لب خط بوده! نفت آبادان با انتخاب مربی تمامشدهای چون فیروز کریمی از چاله به چاه افتاد؛ چاه ویلی که در آن فقط ناکامی و شکست وجود دارد و به نظر انتهای آن با سرعت به لیگ یک ختم میشود. مسیری که فیروز کریمی در آن متبحر است!