اینکه در پایان فصل جاری لیگ برتر فوتبال کشور کدام تیم قهرمان میشود، سختترین موضوع برای پیشبینی است و هر اظهار نظری در این خصوص فقط شتاب در تعیین تکلیف چیزی است که زمان درازی تا ترسیم شرایط نهایی آن باقی مانده است. در حالی که از لیگ 30 هفتهای ما فقط چهار هفته سپری شده و هفته پنجم از امشب آغاز میشود و تعطیلی پیش رو به سبب برگزاری دو دیدار تدارکاتی است که تیم ملی در پنج روز نخست مهر ماه در برنامه کارش دارد، تشخیص صحیح و دقیق نقاط قوت مدعیان اصلی لیگ و انتخاب یک تیم از جمع آنها برای کسب عنوان نخست اقدامی ناپخته و کاری شتاب زده بدون هرگونه ضمانت اجرایی و حس یقین در مورد تحقق یک رویداد مشخص است. با همه این اوصاف بعید است که تیم قهرمان از چرخهای نباشد که سه تیم سپاهان، استقلال و پرسپولیس را در برمیگیرد و قدری پایینتر از آنها به دو تیم توانمند و پرمهره فولاد خوزستان و گلگهر سیرجان میرسیم که شاید توانایی فنی و غنای پرسنلی کامل را برای ایستادن بر سکوی نخست داشته باشند اما چون تجربه و پیشینه این توفیق را ندارند و برایشان رویدادی کاملاً تازه خواهد بود، احتمال اینکه در واپسین روزها کم بیاورند و قهرمانی از مشتشان بیرون بیفتد، کم نخواهد بود. این امر بخصوص برای گلگهر صدق میکند که هرگز هیچ جامی – ولو درجه دوم – را هم نبرده حال آنکه فولاد به لطف تاکتیکهای فشرده و سرشار از تکاپوی جواد نکونام در دو سال گذشته دو جام را تصاحب کرده و نسلهای قبلی این تیم دو مرتبه در لیگ هم به قهرمانی رسیده بودند. آنچه آمد و نام پنج تیمی که بهعنوان تنها مدعیان واقعی قهرمانی ذکر شد، لزوماً به این معنا نیست که تیم دیگری نمیتواند بر بلندای لیگ بایستد اما احتمال عدم وقوع چنین اتفاقی با احتساب توش و توان ناکافی سایر تیمها بسیار بیشتر از امکان تحقق آن است. چگونه میتوان تصور و باور کرد که مثلاً پیکان، ذوبآهن و آلومینیوم اراک بختی حقیقی برای کسب قهرمانی دارند و حتی برای مس رفسنجان هم مثل ادوار اخیر لیگ سقف موفقیت قابل پیشبینی تصاحب رتبه چهارم و به تبع آن نیل به سهمیه آسیایی است. تراکتور با جذب کاوه رضایی قویتر شده و بازیکنان خوب دیگری هم دارد اما شروع بد قربان بردیف روستبار در این تیم حاکی از آن است که او فصل اول حضورش در تبریز را باید صرف جا افتادن خود در این پست کند و اگر ماندنی شد و مجوز حضور در فصل بعدی را گرفت، برای آن فصل برنامهریزی موفقتری کند. همه اینها ناظران را به این باور میرساند که چرخه قهرمانی مختص همان تیمهایی است که پیشتر نامشان آمد. در عین حال از بین رفتن فضای دو قطبی گذشته و شانسدار شدن برخی تیمهای دیگر برای ایستادن بر سکوی نخست طی شش هفت سال اخیر که ناقض شرایط گذشته است، خبر از تحولاتی میدهد که نسبت به گذشته در این روند ایجاد شده و دامنه کار را وسیعتر و میزان رقابت را بیشتر ساخته است.