آیسان سعیدی
روزنامهنگار ورزشی
همیشه همینطور بوده. اینکه ما برای رعایت نظم و چهارچوبها نیاز به یک آقابالاسر و یک چوب تأدیب داریم. یعنی ژن و فرهنگ ایرانی کمتر به قوانین احترام میگذارد و برای رعایت آن نیاز به برخوردهای سفت و سخت و چکشی است. این ایراد و معضل ماست و از همین رو نباید آن را گردن دیگری بیندازیم. دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی از آن دست مربیانی است که با خشونت و رفتارهای چکشی و سلبی بیگانه است و بیشتر ترجیح میدهد که در چهارچوب یک قاعده روتین و یک نظام درونی در چهارچوب شرح وظایف خود کارش را انجام بدهد. اسکوچیچ اعتقاد دارد چک کردن ورود و خروج بازیکنان، گذران اوقات فراغت در اردو و تایم خواب وظیفه او نیست و باید در درجه اول یک بازیکن حرفهای به این قواعد پایبند باشد و در درجه دوم سرپرست تیم این موارد را چک کند اما بحث با اسکوچیچ درست از همین نقطه آغاز میشود؛ اینکه او در سرزمینی زندگی میکند که هیچ کدام از قوانین و قواعد حرفهای و بدیهی رعایت نمیشود؛ حتی در رانندگی! اینکه او پذیرفته با یک سرپرست تحمیلی کار کند پس این کوتاه آمدن در قبال دایره اختیاراتش، یک گام به عقب بلند است و همه مسئولیت این انتخاب و تبعات بعد از آن متوجه اوست. اسکوچیچ در تیم ملی باید در ابتدا ناظم باشد، ناظمی که البته خود در ابتداییترین امور نظم مدیریتی و سازمان یافته ندارد!