2 دوره اخیر مدیریتی «علی مرادی» در فدراسیون وزنهبرداری پر بوده از حواشی ریز و درشت و بحرانهای ویرانگری که تنها یک فقره از آن میتوانست به راحتی ریشه هر مسئول و رئیس فدراسیون ورزشی را در چشم بر هم زدنی بخشکاند! اما علی مرادی حتی با وجود درد دل با رسانه بیگانه و گفتوگوی مفصل با نوکران رسانهای آلسعود و ضدانقلاب، همچنین ماجرای تلخ اعتصاب دستهجمعی ملیپوشان، بخاطر شرایط بد و ضعیف اسفبار اردویی، برخلاف توقع عموم و اهالی وزنهبرداری، همچنان در قامت مدعی در جای خود جاخوش کرده و هر طور دلش میخواهد به اهالی ورزش و جامعه وزنهبرداری بیحرمتی و توهین میکند! بیحرمتیای که دلیل و پشتوانه اصلیاش «مجمعی» است که وامدار و دست نشانده اوست.
چراغ سبز به رسانههای خارجی برای کرسی جهانی
اینکه علی مرادی بعد از درد دل و مصاحبه با رسانه وابسته به آلسعود و ضد انقلاب، برای رد گم کردن و شانه خالی کردن از عواقب سنگین احتمالی بابت گاف بزرگی که داده است، خود را به ندانستن و بیاطلاعی از هویت مصاحبه کننده میزند، خیلی مضحکتر از اتفاقی است که او برای خود و وزنهبرداری ایران رقم زده است! آنهایی که مرادی را از نزدیک میشناسند میدانند که او همیشه خود را مدیری باهوش و زیرک معرفی کرده و بواسطه پستها و کرسیهای بینالمللی که داشته است، کاملاً با رسانههای (دیداری، نوشتاری و شنیداری) داخلی و خارجی، همینطور خط قرمزهای نظام و انقلاب در این حوزه آشنا است. بنابراین اینکه او بعد از گاف بزرگ و جبران ناپذیری که در مصاحبه اخیر خود با یکی از همین خط قرمزهای رسانهای معاند داده است، تأکید داشته که نفهمیده و ندانسته که درگیر چنین پروسهای شده است، خیلی غیرقابل باورتر و نپذیرفتنیتر از آن است که او صادقانه گافی را که داده میپذیرفت. اما سوابق قبلی نشان میدهد که او هیچوقت پای اشتباه و گافهایی که داده نمیایستد. البته یک فرضیه قوی در این موضوع وجود دارد که نمیشود بیاعتنا از کنارش عبور کرد. آن هم در پیش بودن انتخابات جهانی وزنهبرداری است. مجمع انتخاباتی که علی مرادی برای حضور و کسب یک کرسی به هر قیمت ممکن در آن خیلی دست و پا زده است. تا این حد این اتفاق (کسب کرسی و حضور در مجمع جهانی) برای مرادی مهم و تعیین کننده است که او حاضر است هر بلایی سر خانواده وزنهبرداری و بچههای تیم ملی بیاید اما خللی در مسیر پیش روی او برای حضور در مجمع انتخاباتی جهانی رخ ندهد. به همین دلیل میشود احتمال داد که کرنش و چراغ سبز علی مرادی برای گفتوگو با رسانه معاند وابسته به آلسعود، بیربط به حال و هوا و شرایط حضور او در مجمع انتخاباتی جهانی وزنهبرداری نیست. زیرا رئیس بازنشسته و غیرقانونی وزنهبرداری خیلی خوب با خط قرمزهای نظام و رسانههای معاند و ضد انقلاب آشنا است. بنابراین شانه خالی کردن از زیر بار گاف بزرگی که او داده قطعاً پذیرفتنی نیست و بیشتر او را در گردابی که خودش ساخته فرو میبرد.
مجمع وزنهبرداری، مجمعی سرافکنده و وامدار!
قطعاً مهمترین و استراتژیکترین سنگر و خاکریزی که علی مرادی خودش را پشت آن قرار داده تا از گزند منتقدان و مخالفان بیشمارش مصون و محفوظ بماند، «مجمع تصمیمگیرنده وزنهبرداری» است. مجمعی که در سال 98 به خطا و با تخلف به این رئیس بازنشسته و غیرقانونی برای گرفتن سکان مدیریتی وزنهبرداری چراغ سبز نشان داد تا وزنهبرداری ایران بجای رسیدن به مراد، درگیر نامرادیهای بیشمار، پیدرپی و بحرانزای خودساخته شود. البته این مجمع بواسطه اینکه برای گرفتن کرسی (انتخابات هیأتهای استانی وزنهبرداری) وامدار دخالتهای غیرقانونی و تخلفات رئیس بازنشسته وزنهبرداری بوده و هستند، چارهای جز مماشات و حمایت از او نداشته و ندارند. هر کجا بحرانی هم برای مرادی پیش آمده جسته و گریخته یا مخفی و علنی کنار او پای کار بودند تا مزد حمایت رئیس خود را جایی با سکوت، زمانی با ندیدن حقخوریها و گاهی هم با ظلم به خانواده وزنهبرداری و تخریب وجهه و شأن این رشته پرافتخار المپیکی بدهند! بنابراین هیأتهای وزنهبرداری و اعضای تأثیرگذار در مجمع وزنهبرداری، شریک اصلی و مقصر ردیف اول در تمامی جرایم و بحرانهایی هستند که علی مرادی بر سر وزنهبرداری و اهالی این رشته آوار کرده و میکند. زیرا اگر مجمع، مثل مجمع فوتبال، مجمعی مستقل و با اراده بود که وام و دینی به مرادی نداشت، تاکنون با این همه بحران و حوادث ریز و درشتی که پشت سر گذاشت، باید با برگزاری یک جلسه و نشست فوقالعاده به همین بهانه نسخه رئیس پرحاشیه وزنهبرداری را میپیچید و وزنهبرداری ایران را از این همه بحران و شوربختی رها میکرد. توقعی که تا کنون عملی نشده و تقریباً تبدیل شده است به آرزویی دست نیافتنی. آرزویی که امیدواریم با تغییر تفکر و وقوع سونامی بزرگ در وجدان اعضای مجمع جامه حقیقت به تن بپوشد.