این فیفادی سوخت...
فیفا برای پنجره ماه ژوئن (خردادماه) روزهای فیفا، پیشبینی 4 مسابقه را برای تیمهای ملی کرده بود که ما تقریباً همه این 4 فرصت را سوزاندیم. یک بازی با الجزایر (که به هیچیک از حریفان ما در جام جهانی شبیه نیست) تمام دستاورد ما از این روزهای فیفا بود. نگاهی به تقویم فوتبال دنیا نشان میدهد دو فرصت بازی در شهریور و یک بازی (یک هفته مانده به آغاز جام جهانی) پیش روی ما است. سه بازی که میتواند به ما برای تدارک بهتر کمک کند. اگر قرار باشد اختیار فوتبال و تیم ملی را به این فدراسیون بدهیم، نتیجهاش از این فرصت روزهای فیفا در خرداد، بهتر نخواهد شد. در حقیقت توقعی بیش از این نباید داشت. برنامهریزی آنها همین است. همین که دیدیم و دیدید. برنامهریزی برای بازی ایران – لبنان در مشهد، برنامهریزی برای بازی با کانادا و برنامهریزی برای دیدارهای دوستانه مقابل آفریقای جنوبی، اروگوئه، اکوادور و برنامهریزیهای دیگر. چه انتظار بیشتری باید از این تیم مدیریتی داشت؟
همه میدانند تیم ملی باید 5 ماه دیگر در میدانی حاضر شود که بهترینهای دنیا در آن هستند و ما برای تدارک حضور در چنین میدانی به هیچوجه مهیا نیستیم. جام جهانی که راحت به ما رسید، حتی اجازه ورود به تیمهای بزرگی مثل ایتالیا را نداد و ما قدر این امتیاز بزرگ را نمیدانیم. تیم ملی 5 ماه و چند روز دیگر باید سختترین بازی خود را مقابل بهترین انگلیس تاریخ برگزار کند و ما همچنان مانند مجسمههایی بیروح به دوردستها خیره ماندهایم. ما از این فدراسیون کوچکترین توقعی نداریم چون مدیرانی که عزیزی خادم را به دلیل بیبرنامگی برکنار کردند، خود کمترین انتظارها را هم برآورده نکردهاند. ما از این هیأت رئیسه هیچ خواستهای نداریم. آنها که در رأس وزارت ورزش نشستهاند باید بدانند وقتی تیم ملی به قطر برود و خوب بازی نکند و نتایج مناسب نگیرد، پای همه مدیران به وسط کشیده میشود و آن وقت اگر هم بخواهند راه فرار ندارند. برای این مردم که زیر بار فشارهای اقتصادی خسته و کلافهاند، فوتبال تنها دلخوشی قابل اعتناست. این یک دلخوشی را با خواب و بیبرنامگی بدهنگامتان، خراب نکنید.