printlogo


کد خبر: 248131تاریخ: 1401/3/21 00:00
با کلوپ و گواردیولا هم اتفاقی نمی‌افتد!

آیسان سعیدی
 
برای ما نوشتن از تیم امید و ناکامی‌هایش بدل به یک موتیف تکراری شده که قریب به 4 دهه است تکرار می‌شود. گویی از این کلیشه تلخ گریزی نیست. کلیشه‌ای که از تیمی به تیم دیگر و از فدراسیونی به فدراسیون دیگر ادامه دارد. فرقی نمی‌کند که چه کسی سرمربی این تیم نفرین شده باشد؛ مربی داخلی یا خارجی، نامدار یا بدون رزومه، هرکه آمده تیم امید هرگز روی خوشبختی را ندیده و از باتلاق ناکامی خارج نشده. از ایگن کوردس آلمانی گرفته تا حسن حبیبی، محمد مایلی‌کهن، وینکو بگوویچ، علیرضا منصوریان، حمید استیلی و حالا مهدی مهدوی‌کیا روی نیمکت امیدها به ته دره ناکامی سقوط کرده‌اند و نتوانسته‌اند ناجی این تیم نفرین شده باشند. گویی یک طلسم دیرپا و ابدی و یک طالع نحس به زندگی امیدها سنجاق شده که باطل کردن آن از عهده هیچکس برنمی‌آید.
این بار نوبت به مهدی مهدوی‌کیا رسیده؛ موشک سابق که در دوران بازیگری‌اش کرور کرور خاطره جذاب و شیرین برای ما خلق کرده و یکی از ابرستاره‌های فوتبال ایران در دوران بعد از انقلاب بوده. مردی که پس از آویختن کفش‌ها همانند سایر همدوره‌ای‌هایش فی‌البداهه و خلق‌الساعه سراغ مربیگری نرفت و کوشید دوران جدید زندگی‌اش را در یک مسیر متفاوت و اصولی آغاز کند. او ابتدا در آلمان دوره‌های مربیگری را پشت سر گذاشت و در ادامه در آکادمی هامبورگ مشق مربیگری کرد. پس از آن آکادمی کیا را پایه‌گذاری کرد تا با سر و کله زدن با نونهالان و نوجوانان آزمون و خطا کند. او با این تجربه نه چندان بزرگ به تیم امید رسیده و حالا نیز طعم تلخ شکست را روی نیمکت این تیم ناامید چشیده. آنچه ثابت می‌کند برای موفقیت در این رده و باطل کردن طلسم دیرپا باید مسیر دیگری رفت و طرحی نو درانداخت. این تیم تنها زمانی موفق خواهد شد که جدی گرفته شود و در محاسبات فوتبال ایران برایش تره خرد کنند. در غیر این صورت با مهدوی‌کیا که هیچ، با گواردیولا و کلوپ هم اتفاقی برای تیم امید نمی‌افتد.
 

Page Generated in 0.0051 sec