از هرسو به ماجرا نگاه کنید، جواد نکونام محتملترین گزینه برای گرفتن جای فرهاد مجیدی در استقلال است، او از یکسو نرخ بسیار بالایی را ندارد که آندرهآ استراماچونی ارشدترین گزینه خارجی هدایت آبیپوشان دارد و از جانب دیگر مشتاق و مهیای پذیرش ریسک بزرگ رهبری تیمی است که در فصل اخیر لیگ برتر فوتبال کشور همه رکوردها را شکست و آماری را به ثبت رساند که بعید است هرگز تکرار شود. با این حال اگر مجیدی با اندوخته نهچندان زیادش از علم مربیگری توانست استقلال را قهرمان مطلق لیگ کند، نکونام با اندوختههای بیشترش در این زمینه و با تبحری که در کارهای دفاعی دارد و در مدیریت قاطعاش در امور اخلاقی و انضباطی و با تواناییاش در متحد و بهشدت مصمم ساختن شاگردانش هم امکان رسیدن به این عنوان را دارد. مادامی هم که یک تیم قهرمان میشود، عملاً برای ناظران و حتی هواداران فرق زیادی نمیکند که این عنوان با یکی دو و ولو چهار شکست حاصل آمده یا خیر و تعداد تساویها و بردها چقدر بوده و وقتی جام را بالای سر بردی و شادی به همه جا بسط یافت و روی سکوها حاکم شد، همه چیزهای دیگر از یادها میرود و هر لغزشی که طی راه و در جریان مسابقات حادث شده، از ذهنها دور میشود. مگر برای هواداران پرسپولیس که تیمشان پنج بار متوالی قهرمان لیگ شد، خیلی فرق داشت که در هر دوره با چند باخت اول شوند و تعداد گلهای خوردهشان زیاد یا کم بود و چند گل زدند و چند گل مسلم را نزدند. قهرمان شدن و جام را روی سر بردن دوا و مرهم و وسیله از یاد بردن هر کاستی و نقیصهای است که در طول فصل داشتهاید. حتی اگر هر دو دربی رفت و برگشت تهران را باخته باشید اما قهرمان شوید، هواداران بهرغم کمرنگ شدن شعارهای شهرآوردیشان ارضای روحی خواهند شد و به پرواز درخواهند آمد زیرا میدانند «اصل کاری» را بردهاند.
این انتقال میتوانست فصل پیش هم رخ دهد
با تیم خوب و نفرات مستعدی که استقلال دارد و چند بازیگر مفید دیگری که جذب این باشگاه خواهند شد، استقلال خمیرمایه یک قهرمانی مجدد را خواهد داشت و در لیگ بیست و دوم هم که از اواسط مرداد به راه میافتد، یکی از مدعیان اصلی خواهد بود. این امر زمانی امکانپذیرتر میشود که نکونام محتملترین، مؤثرترین و معقولترین گزینه ممکن جذب آبیها شود و به واقع اگر همه چیز در ایام «پیش فصل» لیگ بیست و یکم همانطور پیش میرفت که باید میرفت، شاید رهبر سه فصل اخیر فولاد خوزستان در همان لیگ هدایت آبیها را در دست میگرفت.
نکونام در آن زمان فولاد را رها کرده و به تهران آمده بود زیرا حس میکرد که فرهاد مجیدی بعد از ناکامی مجددش در استقلال و شکست دوباره در فینال جام حذفی و نبردن حتی یک جام در مسیر برکناری قرار دارد و روزهایش در جمع آبیها به شمارش افتاده است. نکونام حتی با احمد مددی مدیرعامل وقت استقلال گفتوگوهایی هم کرده بود و مصاحبههای مطبوعاتی مددی که با مجیدی عناد آشکاری داشت، به وضوح بوی برکناری این مربی و رویکرد باشگاه به مربی دیگری را میداد. اما تغییر مدیرعامل استقلال و برکناری مددی و آمدن مصطفی آجورلو به جای او مسیر بازی را عوض و شرایط را متفاوت کرد و آجورلو به دلایلی که هنوز هم پایههای علمی آن مشخص نیست، حکم به ابقای طولانیمدت مجیدی داد.
استقلال البته ضرری از این ماجرا نکرد و به قاطعترین شکل ممکن قهرمان لیگ شد اما نکونام که چند هفته در تهران مانده بود، بر این امید که سرمربی استقلال شود دست از پا درازتر به اهواز برگشت و اگرچه فولاد هم از بازگشت او ضرر نکرد و با هدایت وی سوپرجام را برد و به تنها تیم ایرانی صعودکننده از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا تبدیل شد اما کاپیتان اسبق تیم ملی به خواسته اصلیاش که کسب سرمربیگری آبیها بود، نرسید و رجعت به اهواز نوعی عقبگرد و اشتباه بزرگ در محاسبات موجود هم از جانب وی به حساب میآمد.
عاملی سرنوشتساز بهنام «پول»
اینک اگر نکونام از صافی مدیران استقلال بگذرد و رهبر فنی جدید این تیم شود، سرانجام و البته با چیزی حدود 9 ماه تأخیر به خواستهاش میرسد و همانطور که پیشتر گفتیم نیازی هم نیست که رکوردهای سال پیش استقلال را بشکند یا حتی تکرار کند و کسب مجدد قهرمانی در لیگ با هر رکورد و آمار و تعداد برد و باخت نیز برای اینکه حضور او در جمع آبیها موفقیتآمیز جلوه کند، کفایت خواهد کرد. با اینکه استراماچونی اخبار مربوط به شروط مالی بسیار بالایش را برای هدایت مجدد استقلال تکذیب و ادعا کرده که اصلاً گفتوگویی با او صورت نگرفته که بخواهد شرط و شروطش را بگوید اما به هر حال جذب دوباره وی پول بسیار بیشتری را در قیاس با نکونام و سایر گزینههای احتمالی وطنی میطلبد و شاید سران استقلال براساس همین عامل بیشتر به سوی استفاده از مربیان داخلی کشیده شوند که طبیعی است نکونام سردمدار و شانسدارترین آنها باشد.
حریفان هم ضمانتی را به دست نمیدهند
فراموش نکنیم که پرسپولیس باوجود جذب چند مهره قوی و آشنا منجمله بیرانوند که پیشتر هم دروازهبانشان بود و همچنین پورعلی گنجی نمیتواند و نباید مدعی اصلی و بیرقیب لیگ بیست و دوم جلوه کند و ضعفها و لغزشهای پرشمار یحیی گلمحمدی که ضربات سنگینی را به قرمزها در لیگ بیست و یکم وارد کرد، شاید بلای جان این تیم در لیگ بعدی هم بشود و اگر قرار بود سپاهان با نوع کوچینگ محرم نویدکیا قهرمان لیگ شود، در همان دو سال گذشته شده بود. بنابراین اگر شانس نکونام (در صورت انتخاب شدن) برای قهرمان کردن استقلال زیادتر از سرخهای تهرانی و طلاییهای اصفهانی نباشد، کمتر از آنها هم نخواهد بود.