فرهاد مجیدی رفت در لیست مربیان قهرمان این مملکت. او جوانترین سرمربی است که یک تیم لیگ برتری را قهرمان کرده و باید این آمار را به جمع رکوردهایش اضافه کرد. فرهاد هم اهل بهانه بود. منصف باشیم و اعتراف کنیم که تیمش زیبا بازی نمیکرد ولی توانایی کسب پیروزی را داشت. استقلال هر چقدر هم بد و پر از ایراد بود اما یک فصل کامل، به هیچ تیمی نباخت و با کلی رکورد جذاب، قهرمان شد. حالا با پرسپولیس مقایسه کنید. یحیی گلمحمدی راننده یک کامیون پر از بهانه بود. او ابتدای فصل، احمد نوراللهی و محمدحسین کنعانیزادگان را از دست داد و دو پنجره نقل و انتقالاتی فرصت داشت تا جای این دو را پر کند اما خریدهایش را ببینید؛ دو مدافع تاجیکستانی و یک مهاجم ازبک! فرهاد اما در بحرانیترین شرایط ممکن، در خطرناکترین پیچ لیگ، دو مدافع ثابت استقلال را از دست داد و هرگز شکایتی نکرد. یک لحظه تصور کنید یحیی مربی استقلال بود و ابتدای فصل، هروویه میلیچ، محمد نادری، مهدی قایدی و شیخ دیاباته را از چنگ او درمیآوردند؛ آن زمان احتمالاً نمیشد گلمحمدی را کنترل کرد. تصور کنید در میانه فصل، وقتی بازیکنان در پستهای خود جا افتادهاند، دو مدافع اصلی پرسپولیس سرباز میشدند و تنها یک جای خالی برای انتخاب جانشین وجود داشت؛ آن روز، یحیی چه کار میکرد؟ حتماً با بولدزر از روی فدراسیون و دفتر باشگاه پرسپولیس رد میشد!
یحیی بعد از گلی که مقابل استقلال دریافت کرد، فرصت کافی برای جبران و بازگشت به بازی داشت اما در آن دقایق دعوا به پا کرد و همه چیز را بهم ریخت. در نهایت، خودش گفت که اگر دربی را میبرد، حتماً پرسپولیس قهرمان میشد. یحیی فقط بهانه آورد و سر و صدا به راه انداخت. او با این کار، تمرکزش را از دست داد و فرهاد را به سمت سکوی قهرمانی هدایت کرد. فرهاد هم اهل بهانه آوردن بود ولی تلاش کرد تا این بهانهها باعث پیشرفت تیمش شود نه اینکه برای استقلال، حاشیهای به وجود بیاورد. این مدل رفتاری، تفاوت مربیان را نشان میدهد. شما میتوانید بهانه بیاورید اما تیمتان را قهرمان کنید.
واقعاً تصور واکنش گلمحمدی به تکرار مشکلات استقلال برای پرسپولیس، کار مشکلی است. هواداران پرسپولیس، سه سال پشت گلمحمدی بودند و با بالاترین درجه تعصب از او و کادرفنی دفاع کردند اما در پایان فصل، حمید مطهری اعلام کرد کسانی که از گلمحمدی ایراد میگیرند، یکسری بچه 15 ساله هستند! این تفکرات بود که پرسپولیس را از قهرمانی دور کرد.