این روزها همه چیز در حوزه تیم ملی به یک نام ختم میشود؛ دراگان اسکوچیچ.
در مقطعی حساس و در ماههای منتهی به جام جهانی باید صاحب بیشترین برنامه و امکانات و استراتژی برای موفقیت تیم ملی باشیم؛ اما متأسفانه به دلیل آنکه فدراسیون فوتبال ما رئیس ندارد، همه چیز به قضا و قدر و دست تقدیر سپرده شده است. این، ناگوارترین اتفاقی بود که میشد برای تیم ملی و فوتبال ما رقم بخورد.
حالا به دلیل عزل رئیس فدراسیون فوتبال توسط اعضای هیأت رئیسه و بعد از آن توسط مجمع فدراسیون، نبود نایب رئیس اول، نبود دبیرکل مقتدر و صاحب تجربه و همینطور نبود تجربه مدیریت نزد سرپرست فدراسیون، در وضعیتی بسیار خاص قرار گرفتهایم. وضعیتی بسیار شکننده که هر تصمیمی را حساس و تعیین کننده میسازد.
حالا در چنین شرایطی، تیم ملی باید مهیای حضور در جام جهانی شود و هنوز مشخص نیست دقیقاً متولی تیم ملی چه فرد یا افرادی هستند.
قرار بازی با کانادا را میگذارند و بازی با کانادا از سوی میزبان لغو میشود. دیدار با اروگوئه را در برنامه قرار میدهند و بعد در کمال تعجب میگویند چون مسافت تا امریکای لاتین زیاد بود بازی را لغو کردیم. انگار همین صبح دیروز نقشه را دیده و متوجه فاصلهها شدهاند.
بعد از لغو اردوی امریکای جنوبی برنامه بازی با کنگو (تیم 67 دنیا) و قطر (تیم 51 دنیا) را میگذارند تا تیم ملی ایران یعنی تیم 21 رنکینگ فیفا به جای کانادا، اکوادور و اروگوئه با کنگو و قطر بازی کند.
فقط کاش یکی پیدا شود و به این سؤال پاسخ دهد که بازی با کنگو و قطر، شبیهسازی با کدام حریف ما در جام جهانی است؟
اسکوچیچ که حالا اختیار همه چیز در حوزه تیم ملی را در دست گرفته، از این اوضاع آشفته نهایت استفاده را میبرد و هر روز یک تصمیم تازه میگیرد. یک روز کنعانیزادگان را دعوت میکند، روز بعد میگوید محرومی و به خانه برو. یک روز تصمیم میگیرد ملیپوشان استقلال را به دلیل همراهی تیمشان در آخرین بازی از فهرست خط بزند و درست فردای همان روز تصمیم میگیرد آنها را به تیم ملی برگرداند. یک روز حریف امریکایی انتخاب میکند و روز دیگر حریف آفریقایی.
واقعاً با این ثبات رأی سرمربی، ما چه قلهای را در جام جهانی فتح خواهیم کرد؟ کاش فدراسیون ما یک رئیس مقتدر داشت تا همه را سرخط میکرد و به این آشفته بازار پایان میداد.