وصال روحانی
رستگاری روحی، تکامل حرفهای
جای «حسینی» درون دروازه تیم ملی است
نزول آشکار بیرانوند و بازیهای کمشمار او در لیگهای خارجی سببساز رویکرد چند باره سرمربی کروات تیم ملی ایران به امیر عابدزاده شد که اگرچه او هم بینقص نبوده و نیست ولی لااقل در تیم خارجیاش (پونفرادینای اسپانیا) حضوری بس وسیعتر و پرتعدادتر دارد و در اکثر قریب به اتفاق هفتهها به میدان میآید. با این حال گل بدی که پسر احمدرضا عابدزاده سنگربان اسبق تیم ملی در نخستین روزهای سالجاری در دیدار با کره جنوبی خورد، موقعیت وی را هم متزلزل کرد و چند باخت پرگله و سنگین پونفرادینا در لیگ دسته دوم اسپانیا بر حجم مشکلات امیر عابدزاده افزود و اینک تردیدها پیرامون درستی استفاده از وی بخصوص در مرحله نهایی جام جهانی 2022 که فقط پنج ماه تا آن زمان وقت داریم به بیشترین حد رسیده است.
استراتژی مبتنی بر استدلال
در پس زمینهای از این دست و در حالی که پیام نیازمند هم پس از لژیونر شدن بهشدت کمرنگ شده و رشید مظاهری بعد از انتقال چندی پیشاش به سپاهان بیش از پیش موجبات ناامیدی فوتبالدوستان از خود را فراهم آورده، حسین حسینی با نمایشهای عالیاش در لیگ بیست و یکم نه تنها به فوتبالدوستان اطمینانهای روحی لازم را ارزانی داشته بلکه صالحترین فرد برای دعوت به اردوهای ملی نشان داده و چنانچه اسکوچیچ از او در ترکیب ثابت یوزها هم بهره گیرد، جایی برای گلهگذاری و انتقاد از وی وجود نخواهد داشت. همه این تعریفها و موارد مثبت لزوماً به این معنا نیست که حسینی به یک دروازهبان کاملاً بینقص و خدشهناپذیر تبدیل شده و در مسابقات تیم ملی اصلاً گل نخواهد خورد. او هم عیبهایی دارد که هم در گذشته آنها را دیدهایم و هم در دیدارهای بعدی به چشم خواهد خورد. با این حال آمار و نتایج کار او در فصل 1401-1400 فوتبال باشگاههای کشور به حدی خوب بوده که میتوان با حضور وی در دیدارهای تیم ملی به اطمینان خاطر اولیه بیشتری دست یافت. اگر هم درنهایت این گزینش و رویکرد نتیجه نهایی مثبتی نداشته باشد و فرجام دیگری حاصل آید، اصل کار و رویکرد به حسینی در پایه و ریشه اقدام غلطی نخواهد بود و نمیتواند انتخابی غلط و یک استراتژی بدون استدلال تلقی شود.
در بهترین شرایط ممکن
درست است که استقلال در فصل رو به اتمام در معدودی از مسابقاتش به علیرضا رضایی سنگربان جوانتر خود نیز روی آورد و پاسخ مثبتی هم از این رویکرد گرفت اما این حسینی بود که در قریب به 95 درصد بازیهای آبیپوشان در لیگ بیست و یکم پیراهن ثابت را بر تن داشت و در نتیجه عامل اصلی به ثبت رسیدن فقط 10 گل خورده در طول فصل برای استقلال بود که معدل شگفتانگیز فقط یک گل خورده در هر سه بازی را بهدست میدهد که در تمام تاریخ برپایی لیگ برتر بیسابقه بوده است. رکورد قبلی در این زمینه 14 گل خورده بوده که یادگار پرسپولیس در ایامی است که این تیم به پنج قهرمانی متوالی در لیگ رسید و در اکثر موارد از همان نیم فصل اول کار را به سود خود یکسره و قهرمانیاش را محرز میکرد. این همه کلینشیت و استحکام درون دروازه البته فقط محصول سنگربانی عالی حسینی نبوده و در اینگونه موارد معمولاً سهم نفرات خط دفاعی و کارایی آنها در حمایت از دروازهبان هم در سطحی بالا است و این بخصوص برای استقلال در مسابقات امسال و خط دفاعی آهنین آن صدق میکند اما حسینی هم در برخی دیدارها چنان حرکات خوب و «سیو»های حساس و مهمی داشت که فقط از برگزیدگان و بهترینهای یک فصل برمیخیزد و از سنگربانانی که در بهترین شرایط جسمانی و روحی خود قرار دارند.
بهره بزرگی که به آنها رسید
حسینی با پشت سر گذاشتن روزهای تلخ و پرمسألهای که طی آنها با سید مهدی رحمتی دعوایی آشکار و در عین حال نهان بر سر پیراهن شماره یک آبیها داشت (و این به لیگهای هفدهم و هجدهم بازمیگردد) و در ادامه روزهای خوشاش در نیمفصل دوم لیگ بیستم، در لیگ فعلی به چنان درجاتی از کارایی و اطمینان رسید که بیش از هر زمانی در قوارههای یک ملیپوش نشان میدهد. اگر حسینی در فصول قبلی بیشتر از کار کردن و درخشیدن حرف میزد و توقعات بیش از حد داشت و خودش را در شرایطی بهترین میدانست که به هیچ وجه برترین نبود، در این فصل سرانجام و به طور واقعی بهترین شد و هم خودش به تکامل حرفهای و رستگاری روحی رسید و هم بهرههای این قضیه را بیش از هر کسی به تیمش رساند که بر پایه مهارت و استحکام وی، به یک عنوان قهرمانی مبتنی بر آماری تاریخی و نادیده دست یافت.