printlogo


کد خبر: 247685تاریخ: 1401/3/11 00:00
سروش رفیعی تنها فانتزی‌باز لیگ است
نسل منقرض شده

نگاه فنی
وصال روحانـی
 
لیگ بیست و یکم در حالی واپسین ساعات خود را سپری می‌کند که کمبود چشمگیر هافک وسط‌های خلاق و نادر بودن فانتزی‌بازها در خطوط میانی تیم‌ها کاملاً محسوس بوده است.
آیا چنین نسلی به کلی منقرض شده است؟! در فصلی که قاسم حدادی‌فر به‌دلیل استمرار مصدومیت‌های مزمن سال‌های اخیرش و البته اختلاف سلیقه با مهدی تارتار به کلی از بازی‌های تیم فوتبال ذوب‌آهن دور ماند، شاید فقط سروش رفیعی در سپاهان و تا حدی فرشاد احمدزاده در همین تیم اصفهانی توانستند نفرات چنین پستی را زنده و در معرفی دید نگه دارند و لزوم استفاده از چنین بازیکنانی را فریاد بزنند. سایر هافبک وسط‌های 16 تیم حاضر در فصل 1401-1400 لیگ برتر فوتبال کشور یا بازیکنانی مخرب و بر هم زننده ریتم بازی رقبا در مرکز میدان بودند و یا اگر حرکت رو به جلو و خلاقیتی در کارهای تهاجمی داشتند آنقدر اندک بود که انگار اصلاً وجود نداشت.
 
از سازنده‌ها تا مخرب‌ها
سال‌ها است که تیم‌های فوتبال به سبب دفاعی شدن هرچه بیشتر این ورزش و اهمیت فزاینده گل نخوردن در هر مسابقه، از دو هافبک وسط بهره‌ می‌گیرند. یکی هافبکی که عقب‌تر می‌ایستد و وظیفه اصلی‌اش تخریب حملات رقیب و خنثی‌سازی پاس‌های رو به جلوی حریف است و دیگری هافبکی که رو به جلو حرکت می‌کند و توپ‌سازی‌هایش با هدف گشایش در قلعه دفاعی رقبا و خلق مقدمات گلزنی برای مهاجمان انجام می‌پذیرد. تیم فولاد محمد آبشک را در پست هافبک وسط در اختیار دارد که جواد نکونام سرمربی این تیم سفت و سخت از او حمایت می‌کند و تقریباً در تمامی بازی‌های فولاد حاضر است. او جلو هم می‌رود و در کار فرصت‌سازی برای مهاجمان فولاد (عموماً لوسیانو پریرا و ساسان انصاری) شرکت می‌کند اما او به هیچ روی فانتزی‌باز نیست و هنر و مهارت اصلی‌اش قطع کردن روند بازی تیم‌های رقیب و سپس شروع اولیه حرکت رو به جلوی بعدی تیم خودی است. حرکتی که باید توسط امثال بوحمدان و رضاوند به فرصت‌های گلزنی برای تیم اهوازی تبدیل شود و شیمبا و همراهانش تیر خلاص را بزنند.
 
بحث هافبک‌های آزاد متفاوت است
در همین تیم فولاد البته آیاندا پاتوسی هافبک خلاق اهل آفریقای جنوبی هم حضور دارد و او هم بی‌شباهت به فانتزی‌بازها نیست ولی دائماً تغییر جا می‌دهد و بارها در مسیرهایی به حرکت می‌آید که راه عبور وینگرها است و در لب خط قرار دارد. در تیم‌های دیگر لیگ از سرخابی‌ها گرفته تا مس رفسنجان و غیره به چند هافبک خلاق دیگر هم می‌رسیم که مهدی مهدی‌پور، امیر حسین‌زاده، احسان پهلوان، امید عالیشاه و محسن آذرپاد از آن قبیل‌اند و اگر حوزه تعریف و دایره دید خود را وسیع‌تر کنیم لابد باید طالب ریکانی از صنعت نفت آبادان و سعید صادقی از گل‌گهر را هم وارد محاسبات خود کنیم اما هیچ‌یک از نامبردگان هافبک‌های فانتزی‌باز و خلاقی نیستند که وصف‌شان را آوردیم و در علم و روش و تاکتیک‌های فوتبال تعریف شده‌اند و وصف صحیح‌تر آنها این است که بگوییم هافبک تهاجمی‌های آزادی هستند که اجازه حرکت به هر سمت و سویی را دارند و بیش از اینکه فقط گشاینده قفل‌ بازی رقبا و نفوذ در قلب سیستم حریفان با ارسال پاس‌های تودر باشند، خودشان به دل ماجرا می‌زنند و تولید فرصت و راهگشایی ویژه می‌کنند.
 
آخرین مرد ایستاده
اگر این باور را قبول داشته باشیم و مجتبی جباری را که قریب به 10 سال پیش بازنشسته شد، نماد و مبنای یک هافبک وسط خلاق تلقی کنیم و محرم نویدکیا را در دوران بازیگری‌اش دیده باشیم و بازی‌های قاسم حدادی‌فر را به یاد بیاوریم یا با سفر به گذشته دورتر محسن عاشوری از پرسپولیس را در خاطرات خود مرور کنیم، می‌بینیم که تنها مرد باقی‌مانده از نسل فانتزی‌بازهای مجرب سروش رفیعی است که اگرچه اینک لباس سپاهان را بر تن دارد اما ابتدا در فولاد خوزستان چهره شد و یک فصل و نیم برای پرسپولیس هم بازی کرد و سابقه حضور در تیم ملی حتی در دوره کاری مربی سختگیری مثل کارلوس کی‌روش را هم دارد. 
او در یافن راه‌های گذر از خطوط دفاعی حریفان ماهر است و بسیار باهوش عمل می‌کند و در راه‌اندازی مهاجمان تیمش استاد است و بارها پاس‌های تودر دقیق او فورواردها را در فرصت‌های مناسب برای گلزنی قرار داده است. این هافبک فنی و قهار شاید آخرین مردی باشد که هنوز سر جایش استوار ایستاده و به ما یادآوری می‌کند تبار تقریباً منقرض شده هافبک وسط‌های فانتزی‌باز تا چه حد باارزش بودند و جای خالی‌شان در فوتبال کنونی ما و در میان نفرات پرشمار حاضر در لیگ تا چه میزان خالی است.
 
این هنر خدادادی است نه اکتسابی
با حضور این فانتزی‌بازها فوتبال بسیار زیباتر می‌شد و حالا که نیستند این ورزش به وضوح ماشینی‌تر و خشک‌تر و فاقد انعطاف و لطافت شده است و آنقدرها هم چشم‌نواز نیست. متأسفانه بازیکنان این پست کسانی هستند که بتوان پرورش‌شان داد و کلاس درس و اصول و آیین درست و دقیقی وجود ندارد که با آموختن آن بتوان فانتزی‌بازهای متعدد را تربیت و روانه میدان کرد. 
این هنر اکتسابی نیست یا ذاتاً در وجود افراد هست یا نیست و حالت سومی را نمی‌توان بر این قضیه مترتب دانست. اگر این هنر در وجود کسی نباشد با هیچ دارو و آمپولی هم قابل تزریق و انتقال به او و سایرین منجمله هافبک وسط‌ها نخواهد بود. این هنر خدادادی است و در نتیجه باید صرفاً افسوس بخوریم که چرا اینک بجز سروش رفیعی بازیکن برجسته‌ای از این دست نداریم و سایر هافبک‌هایی که خلاق شناخته می‌شوند، حتی در صورت داشتن توان فنی بالا هرگز حرکات فانتزی زیبا و درجه اول را در قلب و بطن فوتبال جاری نمی‌کنند و مثل امیر قلعه‌نویی در دوره اوج بازیگری‌اش (دهه 1990 میلادی) نمی‌شوند. وقتی هافبک وسط‌های فعلی تیم ملی شامل سعید عزت‌اللهی، احمد نوراللهی و میلاد سرلک هم بیشتر تخریبگر هستند تا سازنده و از احسان حاج‌صفی هم فانتزی‌های ناب نمی‌بارد و امید نورافکن یار کناری رفیعی در سپاهان هم در بندهای تاکتیکی این تیم و همچنین تیم ملی گرفتار آمده و باید در کارهای دفاعی نیز مشارکت فعال داشته باشد، دیگر جز افسوس و دریغ چیز زیادی برای گفتن نمی‌ماند.
 

 


Page Generated in 0.0058 sec