سام ستارزاده
آرمان رمضانی شاید یک ابرستاره در فوتبال ایران نباشد. او مهاجمی بود که پس از منع جذب بازیکنان خارجی، بهعنوان گزینه جانشین باشگاههایی که دنبال مهاجم خارجی بلندزن بودند، مورد توجه قرار گرفت؛ آن هم در حالی که در هیچ فصلی از لیگ موفق به زدن بیش از ۵ گل نشده است. آرمان رمضانی پس از فهرست مازادی شدن در پرسپولیس، در دیگر تیم پرطرفدار پایتخت نیز فراتر از یک نیمکتنشین نبود. با این حال، وی در پیراهن آبی استقلال، چهرهای قابلاحترام و البته، متفاوت با میانه و اکثریت جامعه فوتبال کشورمان بروز داده.
آرمان رمضانی شایسته تحسین است؛ نه بهخاطر اینکه در ثبت گلهای دقیقهنودی حساس شگرد پیدا کرده؛ نه به این علت که نوار تساویهای همطراز با شکست استقلال را پاره کرده و پسران آبی را به دوقدمی جام قهرمانی لیگ و پایان بخشیدن به حسرت ۹سالهشان رسانده. رمضانی شایسته تحسین است، چون هرگز تلاشنکرد با شعارهای پوچ و قلابی خود را در اردوگاه آبی همراه سازد؛ بلکه تلاش و عرق ریختن را برای باز کردن جای خود در دل هواداران استقلال برگزید. مهاجم بلندقامت ماسالی پس از جدایی از پرسپولیس، حتی یک بار مهر هواداران تیم سابقش را با بیاحترامی، کریخوانی، یا بدگویی نابجا از جمع سرخها پاسخ نداد.
ریختن اشک شوق در آغوش هزاران هوادار آبیدل و بوسه به پیراهن و بالا بردن دست به نشانه کامروایی در مقابل سکوهای شادمان آبی، کمترین پاداشی بود که رمضانی مستحق بود به آن برسد. او بیدلیل لقب زلاتان را از این سکوها نگرفته. شاید در مقیاس لیگ برتر نیز رمضانی به اندازه زلاتان تأثیرگذار نباشد؛ اما جدای از برخی از سوپرگلهایش، روحیه جنگندگی وی نیز زلاتانی است. آرمان رمضانی مرد روزهای سخت استقلال است؛ چرا که با پشت سر گذاشتن روزهای سخت در دوران کاریاش آشناست؛ و جنگیدن، تسلیمنشدن و برخاستن در پرفشارترین لحظات را بهخوبی از بر است.