printlogo


کد خبر: 246549تاریخ: 1401/2/22 00:00
میراث ماندگار جف آستل برای نسل امروز و نسل‌های آینده
زوال عقل و آسیب مغزی؛ فوتبال هر چه می‌دهد را می‌گیرد

«خیلی بی‌رحمانه بود. شما می‌توانید هزار کتاب بخوانید و از هزار نفر بشنوید اما تا وقتی بیست و چهار ساعته با آن درگیر نباشید، متوجه نمی‌شوید. فکر نمی‌کنم مردم درک درستی داشته باشند.» اینها حرف‌های داون آستل دختر جف است که پدر مشهور خود را در ژانویه سال 2002 از دست داد. او حالا مصمم شده ثابت کند ضربات سری که فوتبالیست‌ها به توپ می‌زنند، می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیری برایشان داشته باشد از جمله زوال عقل. ده ماه بعد از فوت آستل، او نخستین فوتبالیست بریتانیایی شد که مرگش را نتیجه نوعی از زوال عقل تشخیص دادند و اعلام کردند آستل که در زمان مرگ 59 سال بیشتر نداشت به‌دلیل ضربات مکرر به توپ فوتبال دچار این عارضه مغزی شده است. حالا بعد از 20 سال داون آستل می‌گوید تلاش‌ها برای کاهش اثرات مرگبار ضربات سر به توپ کافی نبوده. او مصمم است از سایر فوتبالیست‌های سابق در برابر اثرات مخربی که به مرگ پدرش منجر شد، حمایت کند. جف آستل جایگاه فوق‌العاده‌ای در تاریخ تیم وست‌برومویچ دارد و در 361 بازی برای آنها، 174 تا گل زده است. او پنج بازی برای تیم ملی انگلیس نیز انجام داد.
 
یک آسیب مغزی جدی
داون آستل می‌گوید:«این شکستگی یا مصدومیت نیست، یک آسیب جدی مغزی است که باعث مرگ می‌شود. هیچ درمانی وجود ندارد بنابراین فوتبال باید کاری بکند و از بازیکنان حمایت کند.» او از طریق بنیاد خیریه جف آستل از حدود 200 خانواده فوتبالیست‌های سابق که با زوال عقل درگیر هستند، حمایت می‌کند.
او در اسفند ماه موافقت کرد ریاست دپارتمان زوال عقل اتحادیه فوتبالیست‌های حرفه‌ای را بر عهده بگیرد که هدفش حمایت از بازیکنان سابق در برابر بیماری‌های مغزی است.
پنج نفر از اعضای تیم قهرمان انگلیس در جام جهانی 1966 شامل ری ویلسون، مارتین پیترز، نابی استایلز، سر بابی چارلتون و سر جک چارلتون بعد از مرگ آستل به زوال عقل دچار شده‌اند. بسیاری از فوتبالیست‌های گمنام سابق هم با این شرایط وحشتناک مواجه شده‌اند.
در سال 2017 اتحادیه فوتبال انگلیس و اتحادیه فوتبالیست‌های حرفه‌ای به نوروپاتولوژیست دانشگاه گلاسکو، دکتر ویلی استوارت مأموریت دادند تحقیقات مستقلی درباره رابطه اثرات ضربات سر فوتبالیست‌ها به توپ با بیماری‌های مغزی انجام دهد. نتیجه تحقیقات این بود که فوتبالیست‌های حرفه‌ای سه و نیم برابر بیش از مردم عادی در خطر مرگ بر اثر بیماری‌های مغزی قرار دارند.
پیتر بونتی، دروازه‌بان سابق چلسی و انگلیس هم که در سال 2011 ابتلایش به آلزایمر تشخیص داده شد، در سال 2020 درگذشت تا بر تلاش‌های داون آستل صحه گذاشته شود. همسر او به آستل گفت تنها وقتی که شوهرش به توپ فوتبال ضربه نمی‌زد، ساعت سه بعدازظهر شنبه بود که به توپ‌های درمانی ضربه می‌زد تا عضلات گردنش تقویت شود. این درمان‌ها البته منسوخ شده و فوتبال بعد از سال‌ها آسیب‌های جدی،تلاش برای روشن کردن خطرات ضربات مکرر سر به توپ را آغاز کرده است.
 
چه کار احمقانه‎ای!
در سال 2021، لیگ برتر تحقیق روی آکادمی لیورپول و منچسترسیتی و بازیکنان تیم‌های زنان این دو باشگاه را آغاز کرد؛ با استفاده از محافظ دهان در جریان تمرین که در آن میکروچیپ تعبیه شده بود و اطلاعات را به کادر فنی منتقل می‌کرد. این محافظ دهان در بازی‌های راگبی مورد استفاده قرار می‌گیرد. آستل می‌گوید با مشخص شدن نتایج اتحادیه فوتبال و لیگ برتر محدودیت 10 ضربه شدید به توپ در طول هفته را اعمال کرد.
دانشمندان بخش ورزش دانشگاه متروپولیتن منچستر در حال تهیه طرحی هستند برای اینکه فوتبالیست‌ها ضربه سر به توپ را تمرین کنند بدون اینکه خطرات آن متوجه‌شان شود اما آیا این طرح برای بچه‌های زیر 12 سال در انگلیس، اسکاتلند و ایرلند شمالی هم قابل اجرا است؟
آستل درباره این طرح می‌گوید:«این بخشی از فوتبال است که مردم را می‌کشد. فکر می‌کنم 70-80 سال بعد وقتی من مرده‌ام و نیستم، مردم می‌نشینند و در حال تماشای فوتبال می‌گویند: باورتان می‌شود، 70 سال پیش چقدر با سر به توپ ضربه می‌زدند؟ چقدر این کار احمقانه است، بالاخره فهمیدند که این کار باعث مرگ آدم‌ها می‌شود.» او ادامه می‌دهد:«پیداکردن رابطه بین این ضربات و آثار آن بسیار سخت است چون بین آن ده‌ها سال فاصله است.»
 
مغز خود را اهدا کنید
برای همین او خیلی سخت می‌تواند نگرانی خود و خانواده‌اش و خانواده دیگر فوتبالیست‌های سابق را به مقامات فوتبال منتقل کند. این داستان تأثرانگیزی است که بارها آن را مرور کرده اما امید دارد یک روز به ثمر برسد. داون آستل می‌گوید:«فوتبال هر چیزی که به پدرم داده بود، از او گرفت. ما می‌دیدیم هر روز غم و ناامیدی‌اش بیشتر می‌شود و از نظر جسمی به‌شدت ضعیف شده بود. نمی‌توانست حرف بزند و از انجام کوچکترین کارها عاجز شده بود. گاهی چشم‌هایش برق می‌زد و متوجه می‌شدیم یک لحظه ذهنش به کار افتاده اما قلب ما به‌شدت اندوهگین بود. او مقابل چشم من و خواهرهایم و مادرم جان داد و من می‌خواهم به مقامات تصمیم گیرنده فوتبال بگویم فقط یک دقیقه به اینها فکر کنید. این صحنه‌ها را هرگز فراموش نمی‌کنم و هر روز با آنها درگیرم.»
آستل در پایان از فوتبالیست‌های سابق می‌خواهد با اهدای مغزشان موافقت کنند چون پدرش هم درباره اهدای عضوش دغدغه داشته و حالا می‌تواند میراث ماندگار او باشد:«اهدای مغز باارزش‌ترین هدیه برای نسل آینده فوتبالیست‌ها است. مغز پدرم حالا حرف می‌زند و به ما می‌آموزد و برای همین برای نسل امروز و نسل‌های آینده بهتر است. این به من و خانواده‌ام و بنیاد جف آستل ربطی ندارد، این به خاطر پدرم است و می‌خواهم برای همیشه میراث او باشد.»

Page Generated in 0.0046 sec