از هفته پیش و با رسانهای شدن داستان حضور علی ارسلان در کشور صربستان و پذیرفتن تابعیت این کشور موجی از انتقادات به راه افتاد. انتقاداتی تند که نشان از یک جنگ تمام عیار علیه سرمربی تیم ملی داشت اما در این جنگ نه طراح مشخص است که چه کسی هست و نه فرمانده را میتوان شناسایی کرد. البته هر کس در کارش ایرادهایی دارد که محمد بنا هم از این مورد مستثنی نیست اما چند نکته مهم وجود دارد که باعث میشود این احتمال مطرح شود که این انتقادات پشت پرده دارد و شاید اصلاً هدف اصلی از به راه افتادن این جنگ محمد بنا نیست.
هیچ آدم عاقلی فردی پیروز و سربلند از رقابت برگشته را مورد نقد قرار نمیدهد. حتی اگر نقد جدی هم به این فرد و کارنامهاش وارد باشد، زمانی با قهرمانی برمیگردد، اندکی صبر میکند و بعد انتقادات را مطرح میکند؛ مگر اینکه هدف فراتر از آن شخص باشد. محمد بنا تیمش در همین دو هفته اخیر چند بار از سوی اتحادیه جهانی و شورای کشتی آسیا مورد تقدیر قرار گرفته اما منتقدانش درست همین روزها را برای انتقاد انتخاب کردند. آیا باید باور کرد که هدف محمد بنا است یا میشود پذیرفت که هدف فقط بحث انتخابی است؟
انتقادات به حد بیسابقهای افزایش پیدا کرد؛ به نحوی که حتی اگر تیم ملی کشتی فرنگی از مسابقات قهرمانی جهان در نروژ با دست خالی هم به ایران برمیگشت، بعید بود با چنین جوی روبهرو شود. کما اینکه در جهانی ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ کشتی ایران بدترین نتایج تاریخ را کسب کرد و با یک دهم این انتقادات هم روبهرو نشد.
در حالی که این تیم با هدایت محمد بنا با ۴ طلا و دو برنز بهترین نتیجه تاریخ را کسب کرد. آنهم تیمی که میانگین سنیاش زیر ۲۴ سال بود و بعد از یک طلا و یک برنزی که در المپیک گرفت، بهترین نتیجه حضورش در تاریخ رقابتهای قهرمانی جهان را تجربه کرد اما بعد از آن درخشش تاریخی با این حجم از انتقادات روبهرو شد که بخش عمدهای از آن اصلاً پایه و اساس درستی هم ندارد.
انتقاداتی که در نهایت حمید سوریان را هم وارد ماجرا کرد و او هم مورد هجمه قرار گرفت که چرا سکوت کرده یا حرفهای دیگر اما عجیبترین نکته این است که در این روزهای اخیر منتقدان خواهان حمایت کشتیگیران از سرمربی تیم ملی شدند اما چرا باید افرادی که مصالح کشتی را میخواهند پای تیم ملی را وسط بکشند؟
در این یک هفته اخیر حمید سوریان و رسول جزینی و حتی یک بار خود محمد بنا پاسخ منتقدان را دادند که بعضاً منتقدان ابتدا هم این جوابها را پذیرفتند اما چند ساعت بعد داستان تغییر کرد. باید به این داستان شک کرد؛ بخصوص وقتی که بانیان سقوط کشتی فرنگی از رده نخست جهان به رده یازدهم و هجدهم جهان محمد بنا را نقد میکنند.
وقتی علی اشکانی عملکرد محمد بنا را نقد میکند و از او برگزاری انتخابی را میخواهد باید به همه چیز شک کرد. علی اشکانی؛ جهانی سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ سرمربی تیم ملی بود که انتخابی گذاشت؛ علی ارسلان و پیام بویری اول شدند، اما آنها را کنار گذاشت و گرایی به همراه عبدولی را انتخاب کرد. باید به نقدها شک کرد و از جنوب تا شمال کشور بهدنبال بانیان این وضع رفت. چه کسی یا کسانی منافع شخصی دارند که آن را به منافع ملی ترجیح میدهند؟