printlogo


کد خبر: 239785تاریخ: 1400/10/8 00:00
شما هم حق داری!

یادداشت
احسان محمدی     
 
ملا نصرالدین قاضی شده بود. مردی شکایت پیشش آورد و گفت من پریروز صحرا رفته بودم و این همسایه از روی دیوار پریده و قالی من را برده است. مُلا گفت: «تو راست می‌گی!» مرد همسایه گفت من سفر بودم و دیشب رسیده‌ام چطور می‌توانم قالی او را بدزدم؟ مُلا گفت: «تو راست میگی!» یک نفر که این ماجرا را می‌دید، گفت مُلا این چه قضاوتی است که تو می‌کنی؟ مُلا گفت: «تو هم راست میگی!» حالا این حکایت فوتبال ما است. مدیران باشگاه‌ها می‌گویند ما در مشکلات مقصر نیستیم. وارث ناکامی دیگرانیم و میلیاردها تومان بدهکار. این هم سند و مدرکش! بازیکنان می‌گویند اینکه مدیران قبلی چاه کنده‌اند و مدیران فعلی در آن افتاده‌اند که گناه ما نیست، ما حق و حقوق‌مان را می‌خواهیم و آرامش برای تمرکز روی بازی!
هواداران می‌گویند ما که گناه نکرده‌ایم عاشق شما و این تیم شده‌ایم، اگر نمی‌توانید مدیریت کنید کنار بروید و بازیکنان هم به جای بهانه‌جویی و قایم شدن پشت مشکلات، خوب است در زمین بازی کیفیت بهتری به نمایش بگذارند و... کسانی معتقدند فدراسیون فوتبال مشکل دارد و فدراسیونی‌ها می‌گویند باشگاه‌ها به تعهدات‌شان وفادار نیستند و تخم مرغ‌های گندیده را توی سبد ما می‌گذارند! اهالی رسانه شکایت می‌کنند که بازیکنان و پیشکسوتان و هواداران دو آتشه بنزین روی آتش می‌ریزند و فضا را متشنج می‌کنند و بازیکنان و هواداران و پیشکسوتان با قاطعیت می‌گویند ما عمر و جوانی‌مان را سر این تیم گذاشته‌ایم و تا لحظه مرگ وفاداریم و...
همه هم دلایل خودشان را دارند و انگار مثل ماجرای ملا نصرالدین «راست می‌گویند». هر کس تکه‌ای از حقیقت را دستش گرفته و فریاد می‌زند همه حقیقت پیش من است و جز این نیست! موافقان و مخالفان مهدوی‌کیا، شیفتگان و بیزاران از فدراسیون، دو آتشه‌های عاشق باشگاه و پیشکسوتانی که حتی با جیب خالی می‌دانند هویت و اعتبارشان به باشگاه گره خورده است. همه فقط تکه‌ای از آینه شکسته حقیقت دست‌شان است و معتقدند «حقیقت محض» را می‌دانند و بقیه یا جاهلند یا منفعت‌طلب و سودجو! فوتبال همیشه با این تعصب‌ها هم خون بوده است اما حالا بیش از هر زمان دیگری به مدد شبکه‌های اجتماعی و سرعت و سهولت دسترسی به اخبار، بت ساختن و ویران کردن نام و اعتبار آدم‌ها و... ضربه‌ها کاری‌تر و زخم‌ها عمیق‌تر است. معتقدیم فقط ما «راست» می‌گوییم و دیگری مخالف حتماً «دشمن» است! در ماجرای حذف استقلال و پرسپولیس، هنوز روایت یکدستی وجود ندارد، به جای انتشار ایرادات AFC ما با روایت‌های داخلی روبه‌رو هستیم. روایت داخلی برای مصرف داخلی! هر کسی هم به شکلی روایت می‌کند که انگار «همه حقیقت» را توی جیب بغل کت‌اش دارد و دیگران هر چه می‌گویند اباطیل است! ما تقریباً در هر موضوعی به این درجه از دو قطبی رسیده‌ایم. به این «یا با من موافقی و همراهمی یا نیستی و حتماً دشمنی!» از سیاست خارجه گرفته تا نمک یا شکر ریختن در حلیم!
 اعتدال گم شده است و «پوزش را بزن» و «مچ‌اش را بخوابان» به کلید واژه و نقشه راه تبدیل شده‌اند. در چنین فضایی واقعاً انتظار گشایش و حال خوب داریم؟ واقعاً همه‌مان در حال تلاش برای بالا بردن پرچم ایرانیم؟ اصلاً دوست این کشوریم؟... داستان این روزهای ما، مصرعی است از حسین منزوی: امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم...
 

Page Generated in 0.0054 sec