کد خبر: 239761تاریخ: 1400/10/8 00:00
از قرارداد مبهم با اسکوچیچ تا قراردادهای مغشوش با ویلموتس و کیروش
بستن قرارداد؛ مشکل همیشگی فوتبال ایران
مهدی تاج رئیس پیشین فدراسیون فوتبال بارها مدعی شد که درسهای برگرفته از عقد قراردادهای ناهمگون و مغشوش با کارلوس کیروش سبب شده قرارداد منعقده با مارک ویلموتس بسیار کمنقصتر باشد و ابتکار عمل را به دست طرف مقابل نسپرد.
وصال روحانی
وقتی همه ابعاد کارها و اقدامات سالهای اخیر فدراسیون فوتبال در خصوص نحوه برخورد با مربیان خارجی را مدنظر میگیریم، به این نتیجه میرسیم که این نهاد خیال درس گرفتن از خطاهای خود را ندارد و متنبه نمیشود و همچنان راه پر لغزش خود را طی میکند.
در روزهای اخیر پیرامون ریالی یا دلاری بودن قراردادی که دو سال پیش با دراگان اسکوچیچ بر سر احراز پست سرمربیگری تیم ملی بسته شد، حرفها و شایعات زیادی به گوش خورده و در حالی که فدراسیون همیشه ادعا کرده بود که در راستای حفظ منافع ایران این قرارداد ریالی بسته شده، اینک گفته میشود که این تفاهمنامه دلاری است و همانند قراردادهای منعقد شده با سرمربیان سابق تیم ملی ایران به این مربی کروات نیز حقوق با ارز دلاری پرداخت شده و مبنا، ارز ایرانی نبوده است. پس از بالا گرفتن این بحثها و حتی ورود مجامع سیاسی به این مسأله حیدر بهاروند سرپرست سابق فدراسیون فوتبال با رد مجدد شایعات اخیر تأکید کرده که قرارداد اسکوچیچ ریالی بسته شده و تغییری هم در آن داده نشده ولی اظهارات او نیز ناظران را مجاب نکرده و این باور قوی وجود دارد که فدراسیون یک بار دیگر در امر انعقاد قرارداد با مربیان خارجی تیم ملی دچار لغزش شده و اگرچه این لرزش به اندازه گاف زمان انعقاد قرارداد مارک ویلموتس عظیم و تاریخی و اسفبار نیست اما این خطا روی داده و بنابراین آثاری منفی میتواند بر آن مترتب باشد. در نهایت باز هم ثابت شده است که فدراسیون نمیخواهد یا نمیتواند از مسائل تلخ گذشته تجربه لازم را برگیرد و آن تجربه را چراغ راه امروز و آیندهاش کند و به گونهای عمل نماید که ضررهای کلان مالی برخاسته از عقد قراردادهای یکسویه با مربیان خارجی مجدداً دامانش را نگیرد و آه افسوس همگان را موجب نشود. شاید پیدا کردن راههای درست برای عقد قرارداد با مربیان خارجی رشتههای پراهمیت همانند فوتبال آنقدرها هم سخت نباشد و فقط با قدری مطالعه دقیق بتوان به این امر نایل آمد ولی در این زمینه به قدری با کمتوجهی و سطحینگری برخورد شده که با بنبستهای کنونی مواجه شدهایم. مهدی تاج رئیس پیشین فدراسیون فوتبال بارها مدعی شد که درسهای برگرفته از عقد قراردادهای ناهمگون و مغشوش با کارلوس کیروش سبب شده قرارداد منعقده با مارک ویلموتس بسیار کمنقصتر باشد و ابتکار عمل را به دست طرف مقابل نسپرد. واقعیت امر چیزی جز این بود زیرا بندها و تبصرههای عجیب و غریب قرارداد ویلموتس و موارد سودجویانهای که وکیل این مربی بلژیکی با هنرمندی در متن قرارداد جای داد، سبب شد ویلموتس با وجود کسب نتایج منفی و تحمل دو شکست بسیار تأثیرگذار در معدود مسابقاتی که هدایت یوزها را عهدهدار بود، به کسب غرامتی از سوی فدراسیون ایران نزدیک شود که گرانترین تاوان در تاریخ ورزش کشورمان است. این در حالی است که سرمربی پرتغالی پیشین ایران نیز طی زمامداری 8 سالهاش در تیم ملی چنان ارقام بالایی را دریافت کرد که هیچ مربی دیگری در تاریخ ورزش کشورمان حتی به چنان رقمی نزدیک هم نشده است و شاید هیچ مربی خارجیای در ایران یک پنجاهم این عایدی را هم کسب نکرده باشد. امروز بیش از آنکه اهمیت داشته باشد قرارداد اسکوچیچ با فدراسیون دلاری است یا بر اساس ریال این مسأله مهم است که چگونه عمل کنیم تا مربیان بعدی تیم ملی از همین طریق و با مانورهایی از همین دست به پولهای نجومیای نرسند که به جیب کیروش رفت و یا قرار است بر اساس احکام «CAS» و فیفا به حساب ویلموتس واریز شود. اگر هم در متن قرارداد با اسکوچیچ خطاهایی حادث شده باشد و تفاوتهای آشکار بین قراردادهای ریالی با قراردادهای دلاری به سود این مربی کروات تمام شود (و بهرههای او را بیشتر و ضررهای ما را فزونتر کند) چیزی است که روی داده و کار از کار گذشته است و نمیتوان در این لحظه آن را به کلی ترمیم و متحول کرد. هدف مهمتر باید تدوین و اجرای قراردادهایی از سوی ما با کارمندان خارجی بعدی فدراسیون (منجمله مربیان تیمهای ملی) باشد که طرف داخلی و به واقع کارفرما متضرر اصلی آن نباشد و پول فراوان و غیرقابل محاسبهای به حساب افرادی ریخته نشود که تحت استخدام ما قرار دارند اما نه خواستار دائمی منافع ما هستند و نه کلاً قرار است در درازمدت در ایران بمانند و فقط آمدهاند که در طول مدت اقامتشان در کشورمان به اهداف حرفهای و البته مالی مورد نظرشان برسند و به محض نامساعد شدن اوضاع بار خود را ببندند و به سوی کشورها و اهداف بعدیشان بروند. شاید سران و کارکنان فدراسیون در توجیه ضعفهای خود در این زمینه مدعی شوند که اینگونه کارها هنری فوقالعاده را میطلبد که از حیطه و مشخصههای شغل و مهارت آنان دور است و باید وکلایی مجربتر و سیاسیون ارشدتر و حقوقدانان ورزشی حاذقتری اداره این امور را در دست میگرفتند و از این طریق بگویند که در خطاهای عظیم روی داده در تنظیم متن قراردادهای کیروش و ویلموتس نقش اول را نداشته و دیگران گناهکار بودهاند.
با این حال کار فوق آنچنان هنر ویژه و برجستهای را هم نمیخواهد و نباید مدعی شد که لغزشهای روی داده غیر ورزشی بوده و باید کار را فقط از دریچههای حقوقی و قضایی و اموری تخصصی همچون روابط بینالملل نگاه و از این طریق آسیبشناسی و سپس مقصران را معرفی کرد. تقصیرکاران را در خود فدراسیون جستوجو نمایید. آنجا که رؤسا و دستیارانشان دقت لازم را ندارند و بخشهای حقوقی و قضایی و بینالمللیشان هم بیش از آنکه عمل و اقدام قوی داشته باشند، فقط سخنوری و ادعاهای بلیغ و گسترده دارند و طوری صحبت میکنند که انگار هر نهادی مقصر است الا نهادی که در آن کار میکنند. این نهاد به واقع طرف و عامل تحقق همه رویدادها و ایراداتی بوده است که در دل ماجراهای عظیم ویلموتس و کیروش نهفته است و کمی تا قسمتی به قضایای اسکوچیچ هم رسوخ کرده و قرارداد او را نیز مبهم و دچار شائبه ساخته است.