printlogo


کد خبر: 239702تاریخ: 1400/10/7 00:00
دست به دست شدن مالکیت استقلال و پرسپولیس
فرصت جدید یا تکرار؟

سرمقاله
فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad 
 
واگذاری استقلال و پرسپولیس به دو وزارتخانه صمت و اقتصاد و دارایی، ساده‌ترین راه برای پایان مالکیت مشترک وزارت ورزش و جوانان بر این دو باشگاه است اما روشن نیست که در فرصت کوتاه AFC -برای اصلاح ساختار مالکیت و ارائه مستندات مالی جدید- بتواند راه فرار از لغو مجوز حرفه‌ای استقلال و پرسپولیس باشد. فارغ از این، مالکیت بر آنها همچنان دولتی است و به جای واگذاری باید از عبارت دست به دست شدن مالکیت استفاده کرد.
استقلال و پرسپولیس به دلیل ماهیت سنتی طیف‌های طرفداری از آنها، هرگز در معرض بدگمانی و اتهام نبودند که با مالکیت مشترک تبانی کنند. آنچه مالکیت مشترک بر باشگاه‌ها را مذموم و غیرقانونی می‌کند، احتمال تبانی است اما قدرت رقابت سنتی دو باشگاه به این اتهام اعتبار نمی‌دهد. مسأله دیگر اما در مالکیت مشترک، رفتار تبعیض‌آمیز مالک با دو باشگاه است، اینکه همیشه می‌تواند شائبه فرصت‌ها و بودجه‌های بیشتر برای تیم موفق‌تر ایجاد شود و هواداران را آزرده ‌خاطر کند.
اما واگذاری استقلال و پرسپولیس به وزارتخانه‌های صمت و اقتصاد و دارایی اگرچه مشکلاتی از این دست را از صورت ماجرا پاک می‌کند اما موضوعات مهم‌تری را همچنان به عنوان مسائل حل ‌نشده باقی می‌گذارد. همچنان مالکیت دولتی است و در حالی ‌که دولت‌ها نمی‌توانند در فوتبال حرفه‌ای هزینه کنند، مشخص نیست مالکیت آنها بر بزرگترین باشگاه‌های فوتبال چه معنا و ضرورتی دارد.
مالکیت دولتی استقلال و پرسپولیس رقابت را برای بخش خصوصی فرضی که گرایش به باشگاهداری حرفه‌ای داشته باشد، دشوار می‌کند؛ چنان که می‌بینیم طی دهه‌ها باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران به بن‌بست رسیده است. باشگاهدارهای خصوصی دهه‌های اخیر یا کسانی بودند که سرانجام با پرونده اختلاس و پولشویی راهی زندان شدند (مالکان داماش، راه‌آهن و استیل‌آذین) یا کسانی که خیلی زود به این نتیجه رسیدند اینجا عرصه‌ای برای سرمایه‌گذاری نیست. بگذریم از اینکه شرکت‌های خصولتی در فوتبال ایران باشگاهداری می‌کنند و طبق مستندات بحث‌برانگیزشان خصوصی هستند.
اینکه دولت‌ها همواره باشگاهداری کنند، به دلیل قدرت اقتصادی از محل بودجه‌های عمومی و توان جذب سرمایه از شرکت‌هایی که در معامله با دولت‌ها امتیاز می‌گیرند و امتیاز می‌دهند، رقابت را برای بخش خصوصی واقعی غیرممکن می‌کند؛ تجربه‌ای که دهه‌ها پشت سر گذاشته‌ایم.
سال‌ها  است که وعده خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس یا ورود به بورس مطرح می‌شود اما تاریخ‌هایی که اعلام می‌شوند هر بار منقضی شده‌اند. تیم‌های بدهکاری که مجوز حرفه‌ای آنها لغو می‌شود، از لیگ قهرمانان آسیا حذف می‌شوند و مدیران‌شان در ایجاد بدهی همیشه دستاوردهای تازه دارند، مقدمات خصوصی‌سازی را فراهم نمی‌کنند. مهم‌ترین راه درآمدزایی باشگاه‌ها هم که مسدود است و صدا و سیما حاضر به پرداخت حق پخش تلویزیونی نیست. وقتی استقلال و پرسپولیس با مالکیت دولتی قدرت دریافت این حقوق بدیهی خود را نداشته باشند، با مالکیت خصوصی چگونه می‌توانند صاحب چنین قدرتی شوند؟
گام اول برای خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس این است که در همین شکل دولتی، ساختار اقتصادی خود را اصلاح کنند، به هزینه‌های بیش از توان مالی خود تن ندهند، بدهی به جا نگذارند، سوءرفتار مالی نداشته باشند و به حقوق اصلی خود مثل حق پخش دست پیدا کنند. آنگاه برای بخش خصوصی واقعی معنا دارد که وارد این کارزار اقتصادی باشگاهداری شود. دست به دست شدن مالکیت استقلال و پرسپولیس می‌تواند فرصتی برای اصلاح ساختار آنها باشد و می‌تواند تکرار روش‌های پیشین باشگاهداری در عنوان جدید مالک باشد. از فردای آنها بی‌خبریم.
 

Page Generated in 0.0047 sec