سام ستارزاده
حذف سرخابیهای پایتخت از لیگ قهرمانان آسیا، یک رویداد غیرمنتظره که ما را با بهت و ناباوری مواجه کند، نبود؛ بلکه مانند آتشی که زیر خاکستر پنهان شده و تقدیر فوتبالی بود که سالهاست پاککردن صورت مسأله را به حلوفصل آن ترجیح داده. مسئولیت آنی پیشآمد نیز صرفاً با یک فدراسیون، یک کمیته، یا دو هیأتمدیره که از روی کار آمدن آنان یک سال هم نمیگذرد، نیست. مدیران پرشماری که تا روز آخر حضورشان در هر یک از سازمانهای مرجع فوتبال ایران سیلاب انتقادات را به جان خریدند و سپس به باد فراموشی سپرده شدهاند، بیش از میهمانان کنونی برنامههای ورزشی رسانهها در حفظ ساختار فوتبال باشگاهی کشور که به صراحت مغایر با معیارهای کنفدراسیون AFC است، کوشیدند.
ما سالهاست از مدیران عالیرتبه ورزشی کشور میشنویم که «ساختار فوتبال ما غلط است و نیاز به اصلاح دارد» اما پاسخی به این پرسش دریافت نمیکنیم که ساختار صحیح باشگاهداری در فوتبال چگونه است و چه المانهایی دارد. ایراداتی که AFC از مدارک ارسالی استقلال و پرسپولیس گرفته، بخشی از این پاسخ را دربر میگیرد: تدوین چارت مدیریتی برای باشگاه، پیشبینی راههای متنوع برای درآمدزایی، محاسبه دخل و خرج سالانه و ثبت تراز مالی مثبت، در اختیار داشتن ورزشگاه و زمین تمرین اختصاصی و آکادمیهای پویا و سازمانیافته پرورش بازیکن که در سطوح گوناگون پایه مشغول به فعالیت هستند.
بحثهای کوچک و پیش پا افتاده که برای توجیه حذفی احتمالی سرخابیها از لیگ قهرمانان ۲۰۲۲ در فضای مجازی مطرح میشوند، سرپوش بزرگی بر نقصانهایی است که در اغلب نمایندگان لیگ برتر دیده میشوند. بحث، تنها بحث استقلال، پرسپولیس و گلگهر نیست. ۷ باشگاه لیگ برتری دیگر حتی برای کسب مجوز حرفهای از سوی کنفدراسیون AFC اقدام نکردهاند. از میان ۶ باشگاه دیگر، تنها 3 باشگاه (از جمله سپاهان و فولاد) موفق به دریافت این مجوز شدهاند. این یعنی، بحرانی که وجهه بینالمللی استقلال و پرسپولیس را خدشهدار کرده، نه بحرانی مختص به این دو باشگاه، بلکه بحرانی متعلق به بیش از ۶۰ درصد تیمهای لیگ است.
موانع سر راه بسیاری از باشگاههای لیگ برتری اگر قرار باشد در کمال صداقت رفع گردند، به بیش از یک سال زمان نیاز دارند. بسیاری از باشگاههای لیگ مالک ورزشگاه اختصاصی نیستند و حتی برخی از آنان (نظیر نساجی و مس رفسنجان) در طول فصل جاری بهدلیل نبود ورزشگاه آماده در شهر خود، ناچار شدند از برخی از رقبایشان در شهرستان ثالث میزبانی کنند. در همین هفته جاری، پنجره نقلوانتقالاتی باشگاههای تراکتور و ذوبآهن بهعلت شکایت خارجیها بسته شده است.
به نظر میرسد مشکلات مالکیت، بحرانهای مالی و نواقص زیرساختی باشگاهها نهتنها احتمالاً در یک سال قابل حل نباشند، بلکه اراده قاطعی نیز برای رفع آنان دیده نمیشود. به عنوان نمونه، جذابترین واکنش مدیران ورزشی به حذف جنجالی سرخابیها، وعده واگذاری بخشی از سهام دو باشگاه محبوب در بورس تا بهمنماه بود؛ وعدهای که از ابتدای سال گذشته مکرراً به فوتبالدوستان داده میشود. حتی اگر معجزهای صورت گیرد و قرمزها و آبیهای تهران را در لیگ قهرمانان فصل پیش رو ببینیم، این سؤال بیپاسخ باقی میماند که آیا سران فدراسیون، مدیران باشگاهها و سایر مدیران مربوطه بهقدری به بحث دریافت مجوز حرفهای اهمیت نشان میدهند که از همین فردا برای اصلاح کاستیهای باشگاهها بکوشند؟ آیا به عقیده شما مدیران فوتبال به اندازهای قابل اعتماد هستند که پاسخ این پرسش مثبت باشد؟