خبر ناامیدکننده حذف دو تیم شاخص ایرانی از لیگ قهرمانان، اواخر هفته گذشته به ایران رسید و اگرچه هنوز به صورت رسمی اعلام نشده اما از نظر بسیاری کار از دست خارج شده و پایان کار همان است که پیشبینی میشد. درباره اینکه چرا چنین شده، حرفها بسیار است اما حالا که در میانه میدان و وسط معرکه هستیم، دیگر فرصت نگاه به عقب نیست. چرا که اگر قرار بود نگاه به عقب و جوریدن گذشته به ما کمک کند، تاکنون از آن درسها گرفته بودیم و وضعیتمان این نبود اما اکنون کار از کار گذشته و دو راه بیشتر پیشرو نداریم. روش اول کاری است که دههها قبل باید میکردیم. دو تیم را از دستگاه تنفس مصنوعی دولتی جدا کنیم و به بازار واقعی فوتبال بفرستیم. تیمها خودشان برای خودشان درآمدزایی کنند و از آن پولی که از فوتبال درمیآورند برای خودشان خرج کنند. از این رو بسیاری معتقدند اگرچه این تصمیمگیری سخت و این جراحی دردناک است اما بهتر است هرچه زودتر صورت بگیرد و تیمهای ایرانی را از وضعیت فعلی خارج کند. البته اگر بخواهیم با هم صادق باشیم، باید بدانیم که تیمها زمانی میتوانند واقعاً مستقل شوند و دولتی به حساب نیایند که همه سازوکارهای فوتبالی ما تغییر کند. یعنی تیمها حق پخش واقعی دریافت کنند. سهمشان از تبلیغات محیطی به درستی پرداخت شود و عدد واقعی را دریافت کنند و اینکه راههای درآمدزایی واقعی برای آنها باز شود. چیزی که شبیه یک زلزله بزرگ در فوتبال ایران است. تاکنون که فوتبال ایران روش اول برخورد با این مسأله را پیش نگرفته و به سراغ روش دوم رفته. یعنی شبیه نهنگی که از کف اقیانوس هر از چندی به سطح آمده و نفسی گرفته و باز به کف اقیانوس رفته و به کار خودش مشغول شده!