سام ستارزاده
ماجرا، نه «صرفاً» ماجرای کالدرون است و نه صرفاً ماجرای استراماچونی و یا دیاباته. آغاز ماجرا نیز به زمانی بازمیگردد که پای این خارجیهای دوستداشتنی هنوز به فوتبال ایران گشوده نشده بود.
بسیار قبلتر از این مربیان و بازیکنان محبوب، کارلوس پویول، از مفاخر فوتبال اسپانیا و کاتالونیا که حتی در جمع هواداران رئالی یک اسطوره محبوب و قابل احترام است، نه بهعنوان بازیکن یا مربی، بلکه در کسوت یک کارشناس ورزشی به تهران سفر کرد تا تنها برای شب رویارویی تیمملی و ماتادورها میهمان شبکه ۳ سیما باشد اما به یکباره از ورودش به استودیوی پخش برنامه عادل فردوسیپور ممانعت شد تا در شهری ناآشنا، بازی ایران و اسپانیا را از اتاق تکخوابه هتلش تماشا کند.
داستانهای حیرتانگیزی که در چند هفته اخیر از شیخ دیاباته و گابریل کالدرون شنیدیم، نه رنگ آبی گرفتهاند و نه رنگ قرمز.
تمام اینها زیرمجموعه ماجرایی هستند که ریشه در میهمانستیزی مدیران فوتبالی ما دارد.
بسیاری از کشورهای جهان، از جمله همسایگان متمول ما نظیر عربستان، قطر و امارات، هر ساله کیسههای پول خود را پر از دلار و یورو میکنند تا چه برای چند فصل و چه حتی برای یک شبانهروز، مشاهیر فوتبال جهان را به خاک خود بیاورند تا هم از تجربه و دانش آنان جهت ارتقای سطح کیفی فوتبالشان بهره ببرند و هم بر اعتبار و جذابیت فوتبالشان بیفزایند.
بسیاری از این کشورها نیز بضاعت مالی انجام گسترده چنین کاری را ندارند اما هیچیک از آنان دیدگاه مدیران ایرانی را نسبت به خارجیها ندارند.
متأسفانه، در فوتبال کشورمان جا افتاده که بازیکنان و مربیان خارجی، بیگانههایی هستند که به ایران میآیند تا از ناکارآمدی مدیران باشگاهها و حتی رؤسای فدراسیون در عقد قرارداد و اجرای آن سوءاستفاده کرده و بدون توجه به سالهای حضورشان در ایران که در کارنامه کاری آنان برای همیشه ثبت خواهد شد، پول نداشته باشگاهها را به جیب خود واریز کنند و چند صباحی نیز از محبوبیتشان در میان فوتبالدوستان پرشمار ایرانی لذت ببرند. در نتیجه چنین طرز تفکری، اگر شما قفل خانه بازیکن خارجی تیمتان را بشکنید، در زمین تمرین تیمتان آب بریزید، مربی خارجی باشگاه خود را بدون مترجم به میدان مسابقه بفرستید و حتی رسانهها را از زشتترین افتراها نسبت به مربی خارجی خود پر کنید، کارتان توجیهپذیر است.
بسیاری از بازیکنان و مربیان خارجی چند سال گذشته لیگ، بهخاطر «بیکیفیتبودن» خود نبوده که در ایران روزهای موفقی را سپری نکردند. این جمله اگر پیشتر باورپذیر نبود، با مشاهده درخشش دیاباتهای که اکنون در ۳۳سالگی چهارمین گلزن برتر لیگ قطر است، حقیقتی واضح است که باید آن را بپذیریم. یادمان نرفته که سه سال قبل، آنتونی استوکس، هری لی اروین و جای کویتونگو که هر سه جزو مستعدترین مهاجمان آزاد بریتانیایی بودند، راهی دو تیم تبریزی شدند اما پیش از پایان لیگ هجدهم، با مشکلات روحی مواجه شده و ناچار به ترک خاک کشورمان شدند.
خواستههای اجابت نشده بسیاری از خارجیهای سابق فوتبالمان، خواستههای عجیب و نجومی نبودند، بلکه درخواستهای ابتدایی نظیر حفظ احترام و خوشقولی در پرداخت معوقات بودند. زمانی که میبینیم کارلوس پویول تا شیخ دیاباته و گابریل کالدرون از لمسنکردن «احترام» در ایران شکایت میکنند، ما چارهای نداریم جز شک کردن به رفتار خودمان و پیبردن به «خارجیستیزی» خودمان و یا کنار آمدن با کوچ خارجیها از فوتبال ایران که افت فنی فاحش رقابتهای لیگ (که در حال حاضر ملموس است) تنها یکی از پیامدهای آن است.