سرمقاله
وصال روحانی
حضور کم اثر و نتایج منفی اخیر تیم فولاد سیرجان ایرانیان در مسابقات جام والیبال باشگاههای جهان تأکید محکم و تازهای بر این واقعیت بود که جایگاه حقیقی ایران در این رده اصلاً به حد و اندازهای نمیرسد که گمانش را داریم و ادعای آن را میکنیم.
قهرمانیهای غیر قابل شمارش پیکان و مقام اولیهای کم تعدادتر برخی تیمهای دیگر کشورمان در جام باشگاههای آسیا طی بیست سال اخیر همواره ما را به این باور کاذب رسانده که حتماً در جام باشگاههای جهان هم کارهای خواهیم شد و سکوهای اول و دوم آنجا هم سزاوار ما است. با این حال جز یکی دو دوره از این مسابقهها که نماینده ما به سوی رتبههای سوم و چهارم سوق یافته، در سایر موارد بازندهای صرف در این پیکارها بودهایم و نتایج گاهی به حدی یکطرفه بوده که اسباب سرشکستگی کل جامعه والیبال ما شده است. دلیل این تفاوت عظیم چیست؟ پاسخ، آسان، صریح، مستقیم و بیرحمانه است. ما در والیبال باشگاههای آسیا دائماً اول میشویم زیرا سطح این مسابقات بسیار پایین است. از سه غول شرق آسیا (ژاپن، کره و چین) گاهی دو کشور اصلاً به میدان نمیآیند، زیرا هیچ اهمیتی برای این پیکارها قائل نیستند. آن یکی هم که میآید، سنگ تمام نمیگذارد و با تدارک کافی اقدام به شرکت نمیکند. حتی بازیکنان خارجیشان چیزی نیستند که انتظار آن میرود و انگار «خارجی»های خوب خود را برای پیکارهای مهمتر نگه میدارند. درست است که یکی دو تیم عرب خاورمیانه شامل نمایندگان قطر و عربستان با استفاده از خارجیهای بهتر حضوری بالنسبه قوی و جدی در جام باشگاههای آسیا دارند اما نمایندگان ما چنان پر بهرهاند و در اکثر ادوار یاران کمکی از سایر تیمها هم میگیرند که این حریفان نیز از عهده ما بر نمیآیند. در عمل جام باشگاههای آسیا تبدیل به زیر مجموعهای ویترینوار از لیگ برتر والیبال ایران شده و توگویی این یک پلیآف نمایشی بعد از پلیآف واقعی لیگ برتر است که در پایان این رقابتها برگزار میشود تا جنبههای نمایشی و تصاویر دیدنی لیگها بیشتر شود و هم قدری کیف کنیم و هم پیرامون تعدد و استمرار و اعتلای دائمی رکوردهایمان در این مسابقات شعار بدهیم و ارضای روحی روانی شویم.
اینچنین بود که فولاد سیرجان نماینده ایران در رقابتهای اخیر جام والیبال باشگاههای جهان سرش بدجوری به سنگ خورد و پروندهاش با دو شکست سنگین و قاطع و پیاپی بسته شد و از آسمان خیال به پایین آمد و پایش روی زمین حقایق تلخ نشست. در این رقابتها بهترینهای سه قاره در قالب شش تیم حضور داشتند که مثل معمول ابتدا به دو گروه سه تیمی تقسیم شدند و فولاد سیرجان هر دو بازی خود را با نتیجه مشابه صفر-3 واگذار کرد. حریف اول نماینده ایران سادا کروزیروی برزیل بود و تیم دومی که بر ما فائق آمد، ترنتینوی ایتالیا بود. امتیاز 22 بالاترین پوئنی بود که سیرجانیها توانستند در یکی از ستهای سهگانه مسابقهشان با ترنتینو به خود اختصاص بدهند و محصول تلاششان در هر دو ست دیگر به عدد 20 هم نرسید. دو تیم پیروز طبعاً بالا رفتند و در نیمه نهایی با تیمهای صعودکننده گروه مقابل که یکیشان نماینده دیگر برزیل بود و دیگری تیم لوبه ایتالیا، مصاف کردند و بازی فینال هم بین برندگان این مرحله برگزار شد. در همه این موارد و دیدارها و روزها، ایران فقط تماشاگر بیاختیار رخدادها بود و لابد افسوس این را میخورد که چرا والیبال باشگاههای جهان به اندازه والیبال باشگاههای آسیا آسان و راحتالحلقوم نیست!
واقعیت امر این است که نه تنها فولاد سیرجان تیم کم مهرهای نبوده و نیست و چند ملیپوش مانند امیرحسین اسفندیار و مهدی جلوه را هم در اختیار دارد، بلکه به رسم معمول و با اصرار فدراسیون که همیشه قصد دارد یک ترکیب قوی و سرشار از ملیپوشان راهی جام باشگاههای جهان شود، تعدادی از نفرات شاخص سایر تیمهای لیگ برتر هم به ترکیب تیم سیرجانی تزریق شدند. با این حال فقدان هماهنگی و وقت کمی که صرف تمرین گروهی آنها شد، تیمی را شکل داد که در مصاف با نمایندگان برزیل و ایتالیا نه در حد سیرجان ظاهر شد و نه نشانی از یک تیم منتخب لیگ داشت و هر دو بود و هیچکدام هم نبود. بدتر از همه اینکه به خاطر شکلگیری این ملغمه ناجور و با هدف نتیجهگیری آن در پیکارهای جام باشگاههای جهان لیگ داخلی را هم دو هفته تعطیل کردند و همه را سر کار گذاشتند تا مگر کاری آبرومندانه از این تیم سر بزند و فولاد سیرجان به نیمه نهایی برسد و آنجا هم معجزهای اتفاق بیفتد و این تیم مثلاً سوم شود، اتفاقی که طبعاً رخ نداد و محمدرضا داورزنی و همکارانش در فدراسیون والیبال به صراحت فهمیدند که برخی سیاستهایشان جز شکست هیچ فرجامی ندارد و «مُشت واقعیت» طنین تلخ و شدیدی برای خوشخیالها دارد. مرتبه قبلی این سیاستگذاریهای غلط طی شهریورماه و اوایل مهر روی داده بود که فدراسیون در یک اقدام غریب دیگر از بهروز عطایی خواست ابتدا تیم ملی بزرگسالان را در والیبال قهرمانی آسیا به رتبه اول برساند و سپس به فاصله چند روز تیم ملی جوانان را هم مثل دوره قبلی قهرمانی جوانان جهان بر سکوی اول بنشاند اما درگیریهای ذهنی و چالشهای عملی مأموریت اول که البته به قهرمانی منجر شد، به قدری سخت و شدید بود که عطایی و دستیارانش در مسابقات آسیایی کاملاً تخلیه انرژی شدند و دیگر فکر و نیرویی برای هدایت مؤثر تیم ملی جوانان در آوردگاه جهانی در وجودشان باقی نماند و تیمی که در دوره قبل قهرمان جوانان جهان شده بود، این بار اصلاً از گروهش هم بالا نرفت و سرانجام به رتبه نازل نهم اکتفا کرد.
نحوه کار و چگونگی شرکت فولاد سیرجان در پیکارهای جام باشگاههای جهان چیزی از جنس همان تصمیمسازیها و اقدامات سطحی و خوشخیالانه بود که گمان میکنیم چون والیبال ایران خوب و قوی است (که واقعاً هم هست) پس با هر مدل شرکتی در هر تورنمنتی به عنوانی در خور خواهد رسید اما اینطور نیست و ثمره این جور اندیشیدنها و تدارکها و اقدام کردنها همانی است که وصف آن را آوردیم و چیزی جز آن است.