با کمی دقت در روی نیمکت تیمهای لیگ برتری متوجه خواهیم شد که اتفاق خاصی رخ نداده است و این مربیان در تیمهای لیگ برتری جابهجا شدند
گزارش
اکبر منتشلو
بازیهای لیگ برتر فوتبال مثل همیشه در حال برگزاری است دقیقاً مثل چند سال گذشته و دقیقاً با همان آدمهایی که برخی از آنها، واقعاً تکراری شدهاند. ده بازی از لیگ برتر برگزار شده و این یعنی یکسوم فرصت کسب امتیازات سپری شده است و حالا باید تیمها به ثبات رسیده باشند تا هم شاهد بازیهای بهتری باشیم و هم تیمها به راحتی امتیاز از دست ندهند اما این روزها، دقیقاً برعکس این اتفاق رخ میدهد؛ به غیر از یکی دو تیم که بازیهایشان چشمنواز است و حتی میتواند نتیجه بازی را هم از یاد ببرد، بقیه تیمها انگار کاملاً از قافله عقب هستند و به تنها چیزی که هنوز نرسیده و احتمالاً نخواهند رسید، بازی خوب و نتایج خوب است. جالب است که این اتفاق برای تیمها و باشگاههایی رخ میدهد که برخی مدعیان روی نیمکت آنها نشستهاند و در سالهای گذشته همواره منتقد بسیاری از مربیان لیگ برتر بودند و البته برخی از آنها هم در چند تیم تجربه سرمربیگری دارند. جالبتر اینکه برخی از همین مربیان حتی در یک فصل در چند تیم حضور داشتند.
پدیده مشهد که حالا بعد از 10 بازی با دو امتیاز در قعر جدول قرار گرفته است با هدایت اکبر میثاقیان در 7 بازی تنها یک امتیاز گرفت تا اینکه برای هفته دهم جایش را به داود سیدعباسی داد. فراز کمالوند منتقد همه مربیان داخلی و خارجی (!) از 6 بازی گذشته با نفت مسجدسلیمان فقط 2 امتیاز کسب کرده است.
مجتبی حسینی با پیکان از 6 بازی فقط 2 امتیاز کسب کرده و با سه امتیازی که با حکم کمیته انضباطی گرفت، امتیازش در 6 بازی گذشته به 5 امتیاز رسیده است. علیرضا منصوریان که هدایت صنعت نفت آبادان را برعهده گرفته از 6 بازی 6 امتیاز گرفته و تیمش جایگاه بهتری از چهاردهم جدول ندارد.
مهدی تارتار با تیمی مثل ذوبآهن از 6 بازی اخیر فقط 5 امتیاز کسب کرده و تیمش هم در جایگاه یازدهم قرار گرفته است.
علی کلانتری در فجر سپاسی هم شرایط بهتری ندارد و از 5 بازی گذشته 6 امتیاز کسب کرده است. این نتایج فاجعهبار مربوط به شش تیم لیگ برتری است که 10 بازی را در لیگ برتر پشت سر گذاشتند و به نظر میرسد اگر این مربیان روی نیمکت این تیمها نبودند، شاید این تیمها نتایج بهتری میگرفتند!
به طور حتم هر کدام از این مربیان، برای کسب این نتایج دلایل یا بهتر بگویم بهانههای به ظاهر خوبی هم دارند. برخیها قطعاً خواهند گفت نسبت به سال گذشته که این تیم در حال سقوط بود نتایج بهتری گرفتهایم که عقل نمیپذیرد تیمی که بهتر شده باشد از 6 بازی و 18 امتیاز 5 امتیاز یا کمتر گرفته باشد.
برخی حتماً شرایط بد تیم را عامل این نتایج خواهند دانست که باز هم باید از آنها پرسید، آیا بدون شناخت پا به تیم گذاشتند و صرفاً به فکر حضور در لیگ برتر بودند؟ که در این صورت قطعاً عذر بدتر از گناه برای آنها خواهد بود. در نهایت برخی از این مربیان به بدقولی مدیران باشگاهها در تأمین تیم از لحاظ مالی و ... اشاره خواهند کرد و عامل ناکامی تیمشان را مشکلات پیش روی تیم یا عدم حمایت مدیران ذکر خواهند کرد که در این صورت یک راه باقی میماند؛ اینکه آنها در این صورت باید نیمکت تیم را ترک کنند تا این نتایج در کارنامه آنها ثبت و ضبط نشود.
همانطور که اشاره شد مهمتر از همه این مسائل اینکه برخی از همین مربیان، همواره منتقد سایر مربیان بودند و خیلی راحت درباره نتایج خیلی بهتر از این انتقاد میکردند و کمتر مربی داخلی و خارجی بود که زیر تیغ انتقاد آنها نرفته باشد.
در آخر اینکه با کمی دقت در روی نیمکت تیمهای لیگ برتری متوجه خواهیم شد که اتفاق خاصی رخ نداده است و این مربیان در تیمهای لیگ برتری جابهجا شدند و از حالتی به حالت دیگر درآمدهاند!
در کل مربی در لیگ برتر از بین نمیرود!
حال با این شرایط این سؤال پیش میآید که آیا میتوان به لیگ برتر فوتبال کشورمان امیدوار بود؟
شش تیم از 16 تیم لیگ برتری در چنین شرایطی قرار دارند و البته همانطور که ذکر شد بازیهای سایر تیمها به جز یکی دو تیم، چنگی به دل نمیزند و در روزها و وضعیتی که باید تیمها، بهترین بازیهایشان را به نمایش بگذارند، چنین نتایجی کسب میشود، چندان امیدواری نسبت به لیگ برتر وجود ندارد.