امیر فروزش
اگر در سال گذشته رسول خطیبی سرمربی آلومینیوم که با این تیم موفق به صعود به لیگ برتر شده بود از این تیم جدا نمیشد، میشد در فصل جاری روی این تیم به عنوان صدرنشین حساب باز کرد و به ادامه این روند در ادامه فصل امیدوار بود. جدایی خطیبی در فصل گذشته از آن دسته تغییراتی است که در فوتبال ایران هیچ گاه متوجه دلایل آن نشدیم و نخواهیم شد که اصلا چرا رسول رفت و چرا دوباره برگشت. پس در این فصل آلومینیوم را باید به عنوان یک جرقه حساب کرد ولی اگر آلومینیوم با رسول ادامه همکاری دهد و با او روی نیمکتش به ثبات برسد، میتوان در فصول بعد به این تیم به عنوان یک مدعی نگاه کرد. هرچند که تا به این جای رقابتها هم نتایج خطیبی با آلومینیوم قابل تحسین است. او توانسته تیمی شکستناپذیر با کمترین گل خورده را بسازد. ولی او باید این انگیزه را بین شاگردانش ایجاد کند که توانایی کارهای بزرگتر را هم دارند و برای آنها در مسیر پیش رو هدفهای بزرگتری ترسیم کند که در ادامه راه خالی از انگیزه نشوند، به کم قانع نباشند و به دنبال دستاوردهای بزرگتر بروند.
شکستناپذیری یا شکستن رکورد نباختن متوالی در لیگ برتر و یا نباختن در اراک در بازیهای خانگی این تیم میتواند به این موضوع اعتبار ببخشد و اگر خطیبی در پایان این راه بتواند سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را کسب کند و آلومینیوم را آسیایی کند؛ در آن صورت میتوان گفت نتایج او شاهکار بوده.
قبل از سریال موفقیتهای برانکو ایوانکوویچ، آخرین مربی ایرانی که قهرمان لیگ برتر شد، عبدالله ویسی بود. او در شرایط مشابه با خطیبی موفق شد با استقلال خوزستان به لیگ برتر راه یابد و در اولین فصل حضورش روی نیمکت این تیم در لیگ تا آستانه سقوط هم پیش رفت ولی مدیران وقت این باشگاه به عبدالله اعتماد کرده و در فصل سوم شگفتیساز شدند و به قهرمانی لیگ برتر هم رسیدند.