printlogo


کد خبر: 239138تاریخ: 1400/9/27 00:00
پس از مقابله با تخلف بزرگ گل‌گهر
یک پرونده باز: آیین‌نامه محدودکننده استخدام خارجی‌ها

سرمقاله
فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad
 
آیین‌نامه استخدام بازیکن خارجی در لیگ برتر ایران اگرچه می‌تواند مانع استخدام بازیکنان بی‌کیفیت باشد اما فوتبال ایران به کیفیت فنی و بنیه اقتصادی نرسیده است که در استخدام بازیکنان خارجی چندان بتواند ملاک بازی‌های ملی را در نظر بگیرد.
چه بسا به طور مثال بازیکنان آفریقایی پرشماری باشند که در دو سال اخیر چهار بازی ملی انجام نداده باشند اما در لیگ برتر ایران ستاره شوند و بدرخشند.
در اینکه باید مقابل تخلف باشگاه گل‌گهر سیرجان در استخدام باگناما شدیدترین رأی صادر شود تا جعل مدارک بازیکن هنگام استخدام تکرار نشود شکی نیست اما پرونده این بحث می‌تواند باز باشد که آیین‌نامه محدودکننده استخدام بازیکن خارجی آیا بر اساس نیازهای فنی تیم‌های لیگ برتر و متناسب با کیفیت فنی لیگ ایران نوشته شده است یا خیر.
موضوع دیگر، اقتصاد باشگاه‌های ایرانی است. به جز باشگاه گل‌گهر (که به رغم تمول، متخلف هم شناخته شده است) و یکی دو باشگاه دیگر در لیگ برتر که وضعیت مالی خوبی دارند و این وضعیت وابستگی به اقتصاد فوتبال ندارد، ما با خیل باشگاه‌های بدهکار در لیگ برتر مواجهیم که حتی ورشکسته‌اند اما به دلیل دولتی یا خصولتی بودن مالکیت، می‌توانند ورشکستگی را هر سال تکرار کنند. اینکه توقع داشته باشیم این باشگاه‌ها همیشه توان مالی استخدام بازیکنانی با سوابق ملی را داشته باشند، کمی عجیب و ناهمخوان با اقتصاد فوتبال ایران است.
بازیکنان ناشناس و با کارنامه نه‌چندان معتبر، پیش‌تر در همین لیگ برتر به ستاره تبدیل شده‌اند و چندین باشگاه برای استخدام آنها در سال‌های بعد سر و دست شکسته‌اند.
قیمت بازیکنان ایرانی در لیگ برتر آنچنان گزاف و نامتناسب با کیفیت فنی آنهاست که استخدام بازیکنان خارجی بدون کارنامه ملی و موارد دیگر در نظر گرفته‌شده در آیین‌نامه سازمان لیگ، برای باشگاه‌ها به صرفه است. بازیکنان ایرانی بدون آنکه حتی بازاری در فوتبال آسیا داشته باشند، رقم‌هایی بیش از ده میلیارد تومان قرارداد می‌بندند. رقم قرارداد چند بازیکن ایرانی که شاید در هر فصل فرصت انتقال به لیگ قطر یا امارات را پیدا کنند، به ملاک قیمت‌گذاری روی بسیاری از بازیکنان لیگ برتر تبدیل شده است.
این ناوارد بودن مدیران باشگاه‌ها را نشان می‌دهد که تن به امضای قراردادهای گزاف می‌دهند، در حالی ‌که قیمت جهانی بازیکنان ایرانی ارقام ده میلیاردی نیست و بازار جهانی با این ارقام برای آنها وجود ندارد.
جو رسانه‌ای در فضاهای هواداری گاهی قیمت یک بازیکن متوسط را تا چند برابر افزایش می‌دهد و تجربه نشان داده است که تخلفاتی در قیمت‌گذاری آنها رخ می‌دهد.
در چنین فضایی، گاهی ممنوعیت استخدام بازیکن خارجی باعث افزایش قیمت بازیکنان داخلی شده است، مثل فصل گذشته که ممنوعیت حضور خارجی‌ها، بازیکنان ایرانی متوسط را در قیمت‌گذاری به فوق‌ستاره تبدیل کرد، فوق‌ستاره در قرارداد و بیکاره در میدان مسابقه‌ها. گاهی یک فصل حضور در لیگ قطر، بازیکن ایرانی را با چند برابر قیمت به لیگ ایران برمی‌گرداند. نمونه‌اش را در استقلال و پرسپولیس هم پیدا می‌کنیم. بازیکنانی که در لیگ ستارگان قطر بازار کار نداشتند اما در برگشت به تیم ایرانی، قیمت‌شان هم‌اندازه نرخ‌های گزاف فوتبال قطر بود.
الگوی مالی باشگاه ایرانی نمی‌تواند فوتبال قطر باشد، نه الگویی مناسب و حرفه‌ای است (حتی اگر برگزارکننده جام جهانی بحث‌برانگیز ۲۰۲۲ باشند) و نه امکان اقتصادی اجرای آن در لیگ ایران وجود دارد. این تقلیدها در قیمت‌گذاری بازیکنان نیز جز ورشکستگی پنهانی باشگاه‌های ایرانی اثر دیگری ندارد.
پرونده بحث درباره آیین‌نامه محدودکننده سازمان لیگ باید باز باشد تا به آیین‌نامه‌ای با بررسی جوانب بیشتر دست پیدا کنیم. به این نکته نیز توجه داشته باشیم که تخصص سازمان لیگ در تدوین این آیین‌نامه هم بحث‌برانگیز است.
 

Page Generated in 0.0048 sec