میعاد نیک
با تماشای بازیهای تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ برتر بیستویکم به راحتی میتوان میزان بالای آشفتگی و سردرگمی سرخها را احساس کرد. تیمی که طی 5 فصل اخیر به قدرت بلامنازع فوتبال ایران تبدیل شده بود و حتی از پس بحران خروج برانکو ایوانکوویچ و گابریل کالدرون هم برآمد، حالا به تیمی شبیه شده که در هر بازی هیچ چیز جدیدی برای ارائه ندارد و تنها برای نباختن پا به زمین چمن میگذارد، نه بردن. یحیی گلمحمدی که سومین فصل حضور پیاپی خود در اردوگاه سرخ فوتبال پایتخت را تجربه میکند، به صخرهای سخت برخورد کرده و در این بین مشکلات فنی قرمزها بیش از مسائل مدیریتی نمود دارد. پرسپولیسیها در همه خطوط ضعف دارند و این حقیقت از کسی پوشیده نیست. یکی از مستحکمترین خطوط دفاعی فوتبال ایران به پاشنه آشیل لیگ بدل شده و در هر بازی گل دریافت میکند. خلأ شجاع خلیلزاده و محمدحسین کنعانیزادگان با خریدهایی نظیر فرشاد فرجی، علی نعمتی و علیرضا ابراهیمی به هیچ وجه پر نشده و خط هافبک سرخها هم دست کمی از کمربند دفاعی ندارد. کمر تیم فوتبال پرسپولیس با ترانسفر احمد نوراللهی شکسته و رضا اسدی در حدی نیست که بتواند نقش همهکاره را در میانههای میدان بازی کند. در پیکان هم همه ستارهها از روزهای پرفروغ خود فاصله گرفتهاند و از صاعقههای مهدی عبدی یا عیسی آلکثیر خبری نیست. تک ستاره کمرمق سرخها هم که مهدی ترابی باشد، در تیم ملی جایی نداشته و این نشان از افت کیفی او دارد. یحیی گلمحمدی حالا با چالشی واقعی مواجه شده؛ چالشی به مکندگی یک سیاهچاله فضایی. پرسپولیس که در این فضا گیر کرده، نخستین قربانیاش را به زودی خواهد گرفت و ممکن است این امر با نتیجه شهرآورد تهران رقم بخورد. تداوم این روند و ناتوانی کادرفنی فعلی در تغییر شرایط، به صدمات جبرانناپذیری بدل خواهد شد که فرا رسیدن آن هم چندان دیر نیست.