هومن جعفری
اگر از علاقهمندان بازار«کریپتوکارنسی» یا بازار رمزارزهای دیجیتال باشید، قطعاً میدانید که دقیقاً عین هر بازار مدرن و رو به پیشرفتی، اینجا سنت به سنت همه حسابها مشخص است! یعنی شما میدانید ارزهای بیارزش و سرکاری بازار که دوزار هم نمیارزند و پشتوانهای ندارند، دقیقاً قیمتشان چقدر است، میزان عرضهشان چقدر است، در تمام سالهای حیات خود چقدر فروختهاند، در کدام صرافیها به فروش میرسند، چقدر در طول مدت عرضه خود پیشرفت یا سقوط کردهاند و قیمتشان دقیقاً در هر لحظهای که اراده کنید بدانید، چقدر بوده!این تازه ارزهای بیاهمیت است. حالا شما تحقیق کن ببین روند صعود و نزول ارزهای معتبر چطوری بوده. بیت کوین و بقیه شرکا از چند سنت شروع کردهاند و به چقدر رسیدهاند. نمودار سقوط و صعودشان چطوری بوده. در دسامبر چه وضعی داشتهاند! در نوامبر کجای کار بودهاند. احتمالاً سال بعد چه میشوند!حالا همه اینها را بگذارید کنار و به این سؤالها فکر کنید.
الف: میزان ظرفیت ورزشگاههای حاضر در لیگ برتر و لیگهای پایینتر دقیقاً چقدر است؟
ب: میزان ارزش تبلیغات دور زمین در لیگ برتر ایران در سالهای اخیر چقدر بوده و چقدرش به باشگاهها و نهادهای دیگر رسیده است؟ همچنین چقدر از این پولها پرداخت نشده؟!
ج. میزان بلیت فروشی در فوتبال ایران چقدر است؟ در هر لیگ چقدر بلیت میفروشیم؟ چقدر به باشگاهها حق بلیت فروشی پرداخت کردهایم؟
همین سه سؤال را جواب بدهید. هزار سؤال دیگر سر جای خودش میماند.
نتیجه اخلاقی: تا زمانی که ما، برای لیگ ملی خودمان به اندازه شت کوین کتف کلاغ ارزش قائل نیستیم، نتیجهاش همین چیزی میشود که میبینید!