printlogo


کد خبر: 235544تاریخ: 1400/7/7 00:00
جعفر سمیعی چرا به پرسپولیس آمد و چرا رفت؟
خاطره خوشی که ماندگار شد

وصال روحانی
 
شکل و روشی که جعفر سمیعی به پرسپولیس آمد و فرم و گونه‌ای که او این تیم را ترک گفت، این سؤال بدیهی را ایجاد می‌کند که چرا او اصلاً به جمع سرخ‌ها آمد و به چه سبب آنها را ترک گفت.
اگر حرف‌های بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس را مبنا بگذاریم، سمیعی توانسته بود تنش‌هایی که در زمان زمامداری مهدی رسول‌پناه در جمع آنان ایجاد شده بود، بزداید و آرامش را جانشین آن کند و به همین دلیل خاص رفتن وی ابهام بیشتری را می‌آفریند. برخی می‌گویند سمیعی چون وزیر ورزش عوض شده و حمید سجادی جای مسعود سلطانی‌فر را گرفته بود، با استعفایش خواسته بود دست‌های سجادی را در صورتی که گزینه بهتری در ذهن دارد، در انتصاب آن گزینه بازتر بگذارد و طبق این فرضیه پذیرفته شدن استعفای سمیعی توسط وزارت ورزش دلیلی بر تأیید فرضیه فوق و مقدمه‌ای بر معرفی مدیرعامل جدید سرخ‌ها است و اگر این امر به‌سرعت صورت نپذیرفته، به این سبب است که شاید وزارتی‌ها ترجیح داده‌اند در آستانه دیدار حساس 24 مهرماه پرسپولیس با الهلال عربستان در جام باشگاه‌های آسیا ریتم کاری تیم را به‌هم نریزند و اجازه بدهند کارها در آرامش بیشتری سپری شود. از آنجا که تغییرات جدید در هیأت مدیره استقلال با صراحت و سرعت بیشتری صورت گرفته و در این کار تعارفی هم لحاظ نشده، باید به تغییر اعضای هیأت مدیره سرخ‌های تهرانی و آمدن جانشین سمیعی پس از بازی قریب‌الوقوع قرمزها با رقیب اهل سعودی مطمئن بود ولی با هر یک از این فرضیه‌ها ذهن‌ها و افکار و مسیر اتفاقات باز به سوی نقطه مبدأ حرکت و همان‌جا توقف می‌کند و این سؤال اساسی و پایه‌ای را باز به ذهن‌ها می‌آورد که اگر سمیعی در کارش موفق بوده، اصولاً چرا عوض شود و آیا وزیر ورزش دولت سیزدهم نباید با رد درخواست استعفای سمیعی، او را حفظ می‌کرد؟
 سمیعی قبل از اینکه به پرسپولیس بیاید، مدتی مسئول اول حراست وزارت ورزش بود و شاید دلیل گسیل او به این باشگاه اوضاع نا‌آرامی بود که طی ماه‌های آخر مدیرعاملی رسول‌پناه در جمع قرمزها به‌وجود آمده و بخصوص یحیی گل‌محمدی سرمربی آنان را به‌طور آشکاری رودرروی این مدیر قرار داده بود و کار را به ارسال پیام‌های تند و افشاگر بین دو طرف در مقام مبارزه با یکدیگر کشانده بود. اقدام وزارت ورزش وقت در قبول استعفای اجباری و مصلحتی رسول‌پناه شاید نشانه آشکار عقب‌نشینی این نهاد در مقابل امواج فکری و خواسته‌های شخصی حاکم بر پرسپولیس بود اما هرچه بود، سران ورزش به این نتیجه رسیدند که مصلحت ایجاب می‌کند طرف رسول‌پناه را که از قضا فرد مورد قبول و تحت حمایت خودشان بود، نگیرند و او را از مقابل چشم‌ها دور کنند و با آوردن اسم و چهره‌ای تازه، یک دوره وفاق و همکاری‌های مسالمت‌آمیز را در پرسپولیس بین بازیکنان و مربیان از یک‌سو و مدیران از جانب دیگر برقرار کنند. سمیعی در انجام چنین کاری موفق بود و محیط را آرام و شرایط را تلطیف کرد و چون در برقراری نظم و آرامش مهارت لازم را دارد، فضایی را در باشگاه ایجاد کرد که بخش‌های فنی و ورزشی پرسپولیس و به واقع بازیکنان و مربیان به سمت و سویی سوق داده شدند که فقط روی مسائل فنی متمرکز شوند و دیگر به مدیران و نحوه عمل و اقدام آنها کاری نداشته باشند.
 با احتساب وضعیت فوق و ملاحظاتی که وصف آن آمد، شاید خواسته سمیعی و اصرار او برای دوری جستن از دردسرهای مالی پرسپولیس که هرگز پایانی ندارد و تمایل او برای به‌جا گذاشتن خاطره‌ای خوش در جمع قرمزها نقش اصلی را در جدایی زودهنگام او از پرسپولیس که مدت دوام وی را حتی به 10 ماه هم نرساند، ایفا کرده باشد و همان اصرار، دست‌های مدیران ارشد ورزش را هم بسته و از ابقای او در جمع سرخ‌ها محروم کرده باشد، با این حال و به‌رغم درک و فهم آنچه سمیعی را تشویق کرد که گوشه آرام‌تر و پست کم‌دردسرتری را برای خود برگزیند، یک سؤال همچنان باقی است و حتی لزوم مطرح شدن و یافتن پاسخ آن بیشتر از گذشته شده و مضمون آن پرسش چنین است؛ «اگر تمامی کوشش‌های مسئولان امر و مدیران ورزش مبتنی بر یافتن مدیرانی برای سرخابی‌ها است که تنش‌ها را کم و آرامش و فراغ خاطر را بیشتر و مکانیسم‌های کاری را مؤثرتر کنند، چرا وقتی که یک نفر پیدا می‌شود که این کار را کم و بیش انجام می‌دهد، او را به آسانی از دست می‌دهند؟ شاید سمیعی در جور کردن تمامی پول‌ها و سرمایه‌های مورد ‌نیاز پرسپولیس توفیق لازم را نداشت (و به نشانه آن اکثر بدهکاری‌های این باشگاه همچنان باقی است) اما از این بابت هم طی دوران مدیریت سمیعی خسران بزرگی به سرخ‌ها وارد نشد و کارشان در سایر عرصه‌ها و جبهه‌ها به لطف مدیریت آرام، حساب شده و فاقد حاشیه سمیعی به سمت و سویی رفت که می‌شد امیدوار بود این مدیر جوان در صورت ادامه حضورش در باشگاه قرمزپوش پایتخت به بیلان بهتری در امر درآمدزایی هم برسد و بدهکاری‌های فزون‌تری را پاک و مشکلات اقتصادی بیشتری را حل و رفع کند.
 امروز بیش از آنکه مهم باشد کدام‌یک از افرادی که نام‌شان به  عنوان گزینه‌های ارشد و ارجح مدیریت پرسپولیس و گرفتن جای سمیعی می‌آید، حائز این سمت می‌شوند، این پرسش جلب‌نظر می‌کند که چرا وزیر ورزش و سمیعی به تعامل و نقطه مشترک و وحدتی نرسیدند که این مدیر آرام و مسلط را در مقام و جایگاهش حفظ کند و حتی اگر سمیعی اصرار مؤکد بر رفتن داشته، چرا طرف‌های صحبت با او در وزارت ورزش نتوانسته‌اند وی را مجاب به ماندن کنند. در عصری که اکثر انتصاب‌های قبلی وزارت ورزش برای گرداندن امور سرخابی‌ها کم‌تأثیر و منفی از آب درآمده و مدیران منتصب به‌جای رفع مشکلات بر حجم آن افزوده و خواسته یا ناخواسته بر بحران‌ها افزوده‌اند، چرا همان تک‌مهره‌های بالنسبه موفق و کاهش‌دهنده تشنج‌ها هم حفظ نشده و هنوز نیامده، بار سفر بسته و به سوی نهاد و پستی دیگر می‌روند و کسی نیست تا توان و مهارت و مقبولیت آنها را برای پرسپولیس حفظ کند؟

Page Generated in 0.0064 sec