حمیدرضا عرب
هنوز یک هفته هم از شروع تمرینات استقلال نگذشته که چالش «کجا تمرین کنیم؟» دوباره ذهن بازیکنان و مربیان این باشگاه را فرا گرفته است؛ مشکلی همیشگی که در سالهای اخیر بیش ازهر زمان دیگری با آن مواجهایم.
شگفتا که انبوهی از مدیران مورد تأیید وزارت ورزش و جوانان به باشگاه استقلال رفت و آمد داشتهاند اما هیچیک موفق به از بین بردن این مشکل به ظاهر بزرگ اما دمدستی و کوچک نشدهاند.
نه در دورانی که افشارزاده و افتخاری مدیرعامل باشگاه استقلال بودند، نه آن زمان که زمام امور به دست فتحی افتاد و نه حتی دوران مدیریت سعادتمند و مددی که زمان قابل توجهی روی صندلی مدیریت استقلال جلوس کرده بودند، این مشکل ریشهکن نشد و خانه به دوشی ادامه داشت.
استقلال را در سالهای اخیر گاهی در مجموعه ورزشی انقلاب دیدیم، گاهی در زمین شرکت نفت تهرانسر و زمانی هم در زمین شماره 2 آزادی. دراین میان بارها نیز زمین تمرین استقلال به دلیل بارندگی در فصل سرد سال به نقاط دیگر پایتخت هم منتقل شد تا این باشگاه با یک سردرگمی بزرگ و تاریخی مواجه شود.
این ماجرا در حالی به هویت استقلال لطمه وارد کرده و ظاهر نامناسبی برای این باشگاه قدیمی پدید آورده که رقیب سنتی استقلال معمولاً در یکی، دو ورزشگاه که متعلق به خودش است حاضر میشود و در همه این سالها که استقلال با چنین مشکلی مواجه بوده، هرگز چنین مصائبی را تجربه نکرده است.
عجیبتر اینکه یک قطار از مدیران و اعضای هیأت مدیره استقلال نیز با وجود صرف هزینههای گزاف برای جذب بازیکنان، نتوانستند براین مشکل کوچک فائق آیند و حتی زمین مجموعه ورزشی ناصر حجازی را ترمیم کنند تا استقلال در نقطهای مشخص تمریناتش را پی بگیرد.
ورزشگاه امام رضا(ع) نیز در جنوب تهران که مساحت قابل توجهی دارد به حال خود رها شده و مدیران استقلال در سالهای اخیر هیچ بودجهای برای ترمیم زمین چمن آن در نظر نگرفتهاند و درعوض قراردادهایی منعقد شده که برای این باشگاه بار مالی هنگفتی به همراه داشته است.
ولع مدیران باشگاه در خودنمایی در نقل و انتقالات به واقع یکی از عمده دلایلی است که آنها را از اصل دور کرده و به مانعی بزرگ برای توجه به زیرساختها تبدیل شده است.
حتی مدیران با تجربهای همچون افشارزاده که سالهای طولانی در ورزش سابقه داشته نیز برنامهای برای از بین بردن این مشکل اساسی ارائه نکرد و در زمان مدیریت او نیز استقلال با بحران زمین تمرین مواجه بود و هیچگاه نتوانست به ثبات برسد. در حالی که تجربه گرانمایه افشارزاده این انتظار را ایجاد میکرد که وی در این راستا اقدامی بزرگ و ماندگار انجام دهد تا استقلال از وضعیت بد همیشگی خود خلاص شود.
به واقع در همه این سالها تنها در دوران مدیریت علی فتحاللهزاده به این موضوع توجه شد و استقلال تا حدی آرامش را برای خود خرید اما دیگر مدیران به بهانههای گوناگون از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کردند تا وضعیت باشگاه استقلال به نقطه امروزی برسد.
باشگاه استقلال در آستانه 80 سالگی قرار دارد و عمری طولانی در ورزش این کشور فعالیت داشته است و حتی این روزها که صحبت از انتخاب مدیر یا سرپرست جدید است، هیچیک از گزینهها درباره اینکه چه ایدهای برای ساختن زمین تمرین یا ورزشگاه اختصاصی دارند، ارائه نکردهاند!
برخی به ظاهر کارشناسان و اهل فن نیز چنان روی موج سوارند که به جای پرسیدن این سؤال کلیدی، که مدیران بعدی برای زدودن این مشکل بزرگ چه برنامهای دارند؟ سرگرم سبقت گرفتن از یکدیگر درباره انتشار نام مدیرعامل بعدی هستند.
به راستی چه اهمیتی دارد که مدیرعامل بعدی استقلال کیست و از کجا میآید؟ آیا وقت آن نرسیده که مطالبه عمومی بخصوص در میان کارشناسان به نقطهای برسد که مسائل کلانتر استقلال دیده شود؟
آیا استقلال با این قدمت نباید دارای زمین تمرین مجزا باشد؟ آیا استقلال نباید طوری مدیریت شود که هر فصل دغدغه اینکه «کجا تمرین کنیم؟» را از ذهن مربیان و بازیکنان خود خارج کند؟
استقلال مدیرانی میخواهد که اصل را بر فرعیات ارجحتر دانسته و روی مدار منطق و آیندهنگری قدم بردارند و اسیر بازیهای روزمره و دمدستی نقل وانتقالاتی نشود. استقلال به واقع باید بودجهای مکفی و مجزا را برای این امور در نظر بگیرد.