سام ستارزاده
باشگاه هوادار را میتوان غریبترین و ناشناختهترین شرکتکننده چند سال اخیر لیگ برتر دانست؛ تیمی که سه سال قبل و با خرید امتیاز استقلال جنوب وارد کورس حرفهای فوتبال ایران شده و در همین مدت کوتاه، سه نام متفاوت را بر خود گذاشته؛ سرخپوشان سابق و پرسپولیس اسبق پاکدشت، حالا تیمی بنفشپوش است با لوگویی شبیه به لوگوی العین امارات که روی شانههای رضا عنایتی حمل شد تا در کنار فجرسپاسی جواز حضور در لیگ بیستویکم را کسبکند.
هوادار، در لیگ پیش رو پرچمدار باشگاههای نوپای داخلی خواهد بود که نمونههای آن در لیگ آزادگان به وفور یافت میشوند؛ آرمانگهر سیرجان و خوشهطلایی ساوه، رایکای بابل، نود ارومیه و گل ریحان سقوط کرده به دسته دوم و بادرانی که مالکش برای ماندن در فوتبال حرفهای مردد است، همه تیمهایی هستند که عمدتاً با خرید امتیاز یک باشگاه دیگر، برای تحقق رؤیای تیمداری در دسته اول میانبر زدهاند و راه صدساله را یکشبه پیمودند اما هیچگاه کسی متوجه نشد که آنان قرار است چه هدف ورزشی یا اقتصادی را دنبال کنند.
بنفشپوشان لیگ بیستویکم شاید پاسخ این پرسش را برای جامعه فوتبال هویدا سازند. البته در ابتدا، آنان قرار بود پا در میدان مسابقه نگذارند تا ما بمانیم و یک پاسخ پوچ اما هوادار پس از لیگ برتری شدن نیز روی دستان آقای گل سابق لیگ به حیات خود ادامه داد؛ با تلاشهای عنایتی صاحب اسپانسر شد و به قیمت ۵۰ میلیارد تومان، امتیازش نیز به هلدینگ معصوصی فروخته شد.
مالکیت جدید باشگاه هوادار، جدیدترین نماد باشگاهداری خصوصی در فوتبالی خواهد بود که مالکین خصوصی باشگاههای پرطرفدار و بزرگ آن نظیر شهرخودرو و تراکتور به بنبست رسیدهاند و حتی بهدنبال راهی برای انصراف از داشتن چنین تیمهای محبوبی هستند. اینکه هوادار نیز قرار است باشگاهی باشد که راه استیلآذین، راهآهن، نفت نوین و بسیاری از باشگاههای بیهوادار تهرانی را برود یا با الگویی متفاوت ما را شگفتزده خواهد کرد، پرسشی است که قرار است در طول فصل جدید به پاسخ آن برسیم.
آنچه در ظاهر هوادار کنونی پیداست این است که بنفشهای تهرانی تلاشی نکردند تا در رسانهها خود را متمایل به بریز و بپاش و خریدهای نجومی نشاندهند که این بیشک وجه مثبت آنان است اما برای اینکه هوادار را بخواهیم یک تیم خصوصی متفاوت بدانیم، آنها راه بسیار پرپیچوخم و طولانیای در پیش خواهند داشت.