printlogo


کد خبر: 235335تاریخ: 1400/7/3 00:00
زندگی در هیچستان

میعاد نیک
 
پروژه هدفمند و برنامه‌ریزی شده جهت فروپاشی و اضمحلال باشگاه‌های تأثیرگذار و پرهوادار غیرتهرانی که از حدود ۱۶ سال پیش کلید خورد، فوتبال ایران را مانند بوکسوری درمانده و ضعیف در گوشه رینگ بی‌پولی و بی‌کیفیتی قرار داد. مدیران وقت سازمان تربیت بدنی و سپس وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون فوتبال و حتی سیاسیون و دولتمردان تماماً بی‌ربط به پدیده اجتماعی فوتبال با ندانم‌کاری‌ها و رفتارهای پروپاگاندایی خود، از همان سال‌ها مسیری رو به سقوط و زوال را رقم زدند که ماشین زهوار دررفته لیگ برتر و فوتبال حرفه‌ای کشور را به دره بی‌توجهی و نابودی سوق می‌داد. سیاسیونی که با وعده مردمی کردن فوتبال حرفه‌ای، باشگاه‌های مهم و استعدادخیز فوتبال ایران را به شهرستان‌های محروم واگذار می‌کردند تا هم خیل عظیمی از هواداران ناگزیر به تغییر عقیده شوند و هم باشگاه مذکور از دور بزرگی و آقایی خارج شود. این اما پایان راه نبود و افراد متصل به همان مدیران غیرفوتبالی و غیرورزشی، پس از شاهکار فوق راه را برای جولان دادن خود خالی و مسیر را برای استفاده از جای خالی باشگاه‌های بزرگ هموار دیدند تا فصل جدیدی از فرسایش و انحطاط گریبانگیر فوتبال باشگاهی و ملی مملکت گردد. تمام پتانسیل‌های حمایتی از خزانه باشگاه‌هایی که به هلاکت رسیده بودند، ناگاه به دخل باشگاه‌های اسماً خصوصی و تازه‌واردی روانه شد که شاید حتی مدیران آنها درکی از چگونگی تحریر واژه فوتبال نداشتند. باشگاه‌هایی که صرفاً با تکیه بر رانت و ارتباطات مالکین متصل به جریان قدرت پدید آمدند و به همان سرعتی که چهره شدند، مسیر واگذاری و انحلال را پیش گرفتند.
یکی دیگر از پدیده‌هایی که لیگ بیست‌ویکم با آن مواجه خواهد بود، ظهور باشگاهی به نام «هوادار تهران» است؛ باشگاهی مزین به نام مهم‌ترین عنصر ماهیتی فوتبال که از قضا هیچ‌گونه هواداری هم ندارد و مانند باشگاه بادران از خیل عظیم نت‌ورکرها و بیچارگان هرمی هم برخوردار نیست که برای یک حواله خودرو یا بازپس‌گیری مطالبات، مجبور شوند تیم فوتبال این باشگاه را ۹۰ دقیقه تشویق کنند. باشگاه هوادار هم مانند باشگاه‌هایی همچون شیرین‌فراز کرمانشاه و یا استیل‌آذین فقید، راه مشابهی را در پیش گرفته تا سناریوی صفر و صدی مجدداً تکرار شود. بروز چنین پدیده‌هایی در طیح اول فوتبال ایران مصداقی عینی بر نادانی سرمایه‌گذاران و دست‌اندرکاری ایجنت‌ها و دلال‌هایی ا‌ست که حیات و ممات‌شان به مجیزگویی و البته دخالت در امور باشگاه‌های بی‌هوادار بستگی دارد.
در یک فوتبال سیستماتیک و قانونمند، هرگز یک مالک متمولِ علاقه‌مند به فوتبال، تمام سرمایه و تخم‌مرغ‌های خود را در سبد تشکیل باشگاه جدید و یا حضور از زیر صفر قرار نمی‌دهد؛ یک بیزینس‌مَن واقعی روزهای فوتبالی‌اش را از یک باشگاه پرهوادار اما درهم شکسته آغاز می‌کند تا هم از پتانسیل عظیم درآمدزایی برخوردار باشد و هم همیشه در تیتر یک اخبار باقی بماند. در همین لیگ دسته یک و یا دوی فوتبال ایران، حداقل ۱۰ باشگاه مهم و بزرگ یافت می‌شود که بالقوه از جمعیت هواداری مؤثر بالغ بر ۵۰ هزار نفر برخوردارند و بدِ روزگار آنها را از سطح اول فوتبال ایران دور کرده، بهتر نیست سرمایه‌ها به جای باشگاه «هوادار»، نصیب هواداران چنین باشگاه‌هایی شود؟‌! فراموش‌مان نشود که در روزگار جولان «بادران»ها و «هوادار»ها، جای خالی باشگاه‌هایی نظیر مس کرمان، ملوان، استقلال اهواز، شاهین بوشهر، چوکا تالش و پاس فقید تهران چقدر توی ذوق می‌زند.

Page Generated in 0.0056 sec