printlogo


کد خبر: 235240تاریخ: 1400/6/30 00:00
ماجرای جنجالی یک خودکشی تلخ در فوتبال ایران
فوتبالیست بوشهری و استوری درام قبل از مرگ

فوتبالیست بوشهری با رقم زدن تلخ‌ترین اتفاق ممکن برای خودش، جامعه فوتبال را در شوک فرو برد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، خبر خودکشی یک فوتبالیست در بوشهر با سقوطش از روی دکل ورزشگاه برازجان اتفاق شوکه کننده‌ای بود که ابتدای روز دوشنبه را به خودش اختصاص داد.
شاهرخ غلامرضاپور، فوتبالیست بوشهری با قرار دادن متنی در صفحه شخصی خودش خبر از پایان تلخی برای زندگی‌اش داد. پایانی بر دوران سختی که در فوتبال برایش سپری شد و نتوانست مزد تلاش‌هایش را در فوتبال بگیرد.
این بازیکن بوشهری یک سال قبل در ابتدای دهه چهارم زندگی خود تصمیم گرفت از فوتبال خداحافظی کند. این تصمیم در پی مصدومیت شدیدی بود که از ناحیه کمر برایش رخ داد و زمانی که برای تیم خوشه‌طلایی بازی می‌کرد مجبور شد به خاطر آن جراحی کند و فوتبالش را خیلی زود پایان دهد.
پیش از این اتفاق بود که او به دلیل کمر درد مجبور به مصرف مسکن‌های قوی کرد و همین اتفاق باعث مثبت اعلام شدن تست دوپینگش شده بود و 6 ماه محرومیت برایش در پی داشت. اتفاقی که او را برای پایان دادن به فوتبالش مصمم کرد.
رامتین سلیمان‌زاده همبازی سابق مرحوم غلامرضاپور در مورد ماجرای مثبت شدن دوپینگ غلامرضاپور می‌گوید: «این اواخر خیلی از درد کمر رنج می‌برد. متأسفانه به خاطر داروهایی که مصرف می‌کرد، تست دوپینگش مثبت درآمده بود، ولی اصلاً بچه‌ای نبود که بخواهد این کار را بکند.»
غلامرضاپور در پست وینگر یا مهاجم هدف بازی می‌کرد و یکی از شاخص‌ترین سال‌های حرفه‌ای او دو سال پیش برایش رقم خورد که در ترکیب تیم فوتبال فجر شهیدسپاسی شیراز ستاره تیمش بود و توانست با به ثمر رساندن 10 گل نقش مهمی در بقای فجری‌ها با غلامحسین پیروانی در لیگ یک داشته باشد و به واسطه همین عملکرد هم راهی پارس جنوبی جم شد اما انگار دنیا برای او نخواسته بود که در لیگ برتر بازی کند و یک روز پیش از آغاز مسابقات نامش از لیست تیم خط می‌خورد.
دیگر همبازی او مهدی چاه‌کوتازاده نیز در مورد اینکه شاهرخ غلامرضاپور به حقش نرسیده، اینطور دیدگاهش را بیان می‌کند: «لیاقتش خیلی بالاتر از اینها بود. وقتی در لیگ برتر به پارس جنوبی جم رفت، دو سه تیم دیگر او را می‌خواستند ولی یک روز پیش از مسابقات نامش را خط زدند و دیگر نتوانست در لیگ برتر تیم پیدا کند و دوباره برگشت به لیگ یک. به او خیلی بی‌مهری شد؛ واقعاً در فوتبال به حقش نرسید؛ در ایرانجوان به حقش نرسید؛ در فجر هم که سرباز بود و در خوشه‌طلایی‌ و نفت مسجد سلیمان هم که پولش را ندادند. کلاً یک پسر آرامی بود و شاید به خاطر کتاب‌هایی بود که می‌خواند. کاری به کسی نداشت. تازه کمرش را عمل کرده بود و می‌خواست برگردد به فوتبال. آدم توداری بود. زیاد حرف نمی‌زد و کتاب‌های صادق هدایت هم زیاد 
می‌خواند.»
شاهرخ فصل قبل در ترکیب مس دروازه تیمی را باز کرده بود که یک سال قبل آن را در لیگ یک نگه داشته بود. او در شرایطی توانست با تک گل خود مس کرمان را مقابل فجرسپاسی به سه امتیاز برساند که یک سال پیش با هت‌تریک خود در قالب تیم فجرسپاسی و در دیدار پایانی فصل مقابل آلومینیوم اراک مانع سقوط زردپوشان شیرازی شده بود و یک سال قبل‌تر در شرایطی فجرسپاسی در دیدار پلی‌آف لیگ برتر قافیه را به صنعت نفت آبادان واگذار کرد که شاهرخ غلامرضاپور زننده تک گل فجری‌ها بود ولی وقتی مقابل این تیم گلزنی کرد، جشن شادی برپا نکرد؛ با این حال در این حرف‌هایش از بی‌رحمی فوتبال گفته و نشان داده دغدغه‌هایی فراتر از فوتبال دارد. شاید حالا فجری‌ها بخشی از موفقیت امسال خود و لیگ برتری شدن‌شان را مدیون او باشند.
تصمیم به خودکشی اما بالاخره در ساعات ابتدایی دوشنبه 29 شهریور 1400 گرفته می‌شود و شاهرخ غلامرضاپور مخفیانه به ورزشگاه برازجان می‌رود، خودش را از دیوار بالا می‌کشد و به دکل می‌رساند و مأموریتی که بارها با اقدام به موقع نزدیکانش بی‌ سرانجام مانده بود را به سرانجام می‌رساند. چاه‌کوتاه‌زاده در مورد جزئیات خودکشی غلامرضاپور می‌گوید: «شاهرخ قبلاً این کار را کرده بود که یک بار عزت پورقاز در ایرانجوان بوشهر او را نجات می‌‌دهد. در فجر هم که بود قرص می‌خورد و همبازیانش مطلع می‌شوند اما این‌بار از دکل بالا رفته و خودش را به پایین پرتاب کرده است. متأسفانه خانواده و دوستان خیلی دنبال او گشتند، ولی در استادیوم هم قفل بوده و کسی فکر نمی‌کرده که او از دیوار بالا برود. متأسفانه صبح زود جسم او را دخترانی که برای ورزش به ورزشگاه رفته بودند، می‌بینند و...»
شاهرخ که این‌بار هر طور شده می‌خواسته تصمیمش را عملی کند، پیش از انجام کاری که سال‌ها در ذهنش برای انجام آن خیال‌پردازی می‌کرده، با خانواده و دوستان نزدیکش تماس می‌گیرد و ضمن حلالیت طلبیدن به صورت تلویحی آنها را در جریان تصمیم آخر زندگی‌اش قرار می‌دهد؛ پس از آن یک استوری منتشر می‌کند و به زندگی‌اش در ورزشگاه برازجان پایان می‌دهد.
 

Page Generated in 0.0054 sec