printlogo


کد خبر: 235204تاریخ: 1400/6/30 00:00
حکایت باغ جوانی که بالاخره میوه داد
کاشت داشت برداشت
میدان دادن به این جوان‌ها طی سال‌های گذشته –چه در دوران کولاکوویچ و چه همین حضور کوتاه آلکنو– اگر خیلی چیزها را از ما گرفت، حالا این تیم جوان و یکدست را به ما داده

گزارش
محسن آجرلو     @mosenajorloo
 
1-    انجام بعضی کارها در زندگی پاداش آنی و کوتاه‌مدت ندارد. خیلی وقت‌ها حتی پر است از رنج و مشقت یا حتی ملامت و نگاه‌های انتقاد‌آمیز دیگران. کارها و تصمیات بلندمدتی که باید پای‌شان ایستاد، صبر کرد و منتظر ماند تا بالاخره یک روز بذر و نهالی که با هزار امید و آرزو کاشته شده، جوانه بزند و مدتی بعد تبدیل به باغ جوانی شود که تحسین همه را به دنبال خواهد داشت.
2-    در باغداری نوین که در بسیاری از کشورها اجرا می‌شود، نهال‌ها ابتدا در محیط‌های خاص یا حداقل زمین‌های جداگانه کاشته شده و پرورش پیدا می‌کنند و در نهایت نمونه‌های مرغوب و مستعد برای ادامه رشد و تبدیل شدن به یک درخت کامل، در زمین اصلی کاشته می‌شوند. سیستم استعدادیابی و تزریق بازیکنان جدید به تیم‌های ورزشی هم شباهت خاص و جالبی به این ماجرا دارد. البته که این بار محل کاشت بذر در جای دیگری اتفاق می‌افتد اما نهال‌های بسیار جوان در تیم‌های پایه الک شده و با رسیدگی بیشتر رشد کرده و بهترین‌ها آماده کاشت در زمین اصلی می‌شوند.
3-     این پروسه جذاب و زیبا طی سال‌های گذشته، در والیبال ایران به خوبی انجام شد. کار خوب و اصولی انجام شده طی پنج – شش سال اخیر سبب شد تا در هر دوره، استعدادهای خوب و آینده‌داری در تیم‌های نوجوانان و جوانان ایران کشف شده و البته در اقدامی جالب، خیلی زود به تیم بزرگسالان برسند. اتفاق خوبی که البته از جنس همان تصمیم‌های بلندمدتی بود و خیلی وقت‌ها بحث‌برانگیز. چیزی مثل کاشتن یک نهال باریک و جوان در کنار درختان قطور و تنومند که برای بسیاری کار عجیب و غریبی به نظر می‌آید.
4-    تیمی که بهروز عطایی آن را قهرمان آسیا کرد، یک شبه ساخته نشده بود. پروسه تزریق بازیکنان جوان به تیم ملی والیبال چندین سال و توسط مربیان مختلف انجام شد و در کنار آن هم بازیکنان پا به سن گذاشته و دور شده از اوج، یکی یکی از تیم ملی کنار گذاشته شدند. بازیکنانی نظیر عادل غلامی، فرهاد قائمی، مهدی مهدوی، رحمان داودی، علیرضا مباشری، سامان فائزی، شهرام محمودی و ... به جای آنها هم همین چهره‌هایی که امروز عکس‌های‌شان با مدال قهرمانی را ورق می‌زنید بازیکن تیم ملی شدند.
5-    بیایید تیمی که عطایی قهرمان آسیا کرد را بررسی کنیم. تیمی که به نظر خیلی‌ها کاملاً متحول شده و جدید به نظر می‌رسد. تا حدودی هم همینطور است اما با بررسی بیشتر می‌بینیم که هر کدام از آنها، از همان نهال‌هایی بودند که طی همین سال‌های اخیر در زمین اصلی کاشته شده‌اند و حالا آنقدری جان گرفته‌اند که بشود به آنها تکیه کرد. به عنوان مثال تیم اصلی که بهروز عطایی در اکثر بازی‌ها از آن استفاده کرد را بررسی می‌کنیم و بعد سراغ نفرات دیگر می‌رویم.
6-    از میلاد عبادی‌پور که بگذریم، می‌رسیم به بازیکنی مثل میثم صالحی. دریافت کننده مستعدی که تقریباً از همه بازیکنان دیرتر به ترکیب تیم بزرگسالان اضافه شده اما شاید یکی از مطمئن‌ترین‌ها باشد. بازیکنی که او هم محصول همان تیم‌های پایه است و اگر در پست دیگری بود و به ترافیک سنگین قدرتی‌زن‌ها برخورد نمی‌کرد، پیش از اینها به تیم ملی رسیده بود. با این حال او همین امسال و با پشت سر گذاشتن دو رویداد لیگ ملت‌ها و از آن مهم‌تر المپیک، مسافر قهرمانی آسیا شد و در همین یک سال به اندازه چندین سال تجربه ملی به دست آورد.
7-    بعد از صالحی می‌رسیم به ارزشمندترین بازیکن جام یعنی صابر کاظمی. بازیکنی که سه سال پیش و در شرایطی که امیر غفور در اوج دوران بازی خودش بود، بلافاصله پس از درخشش در تیم ملی نوجوانان، به اردوی بزرگسالان دعوت شد و خیلی زود هم در لیگ ملت‌ها به کار گرفته شد. کاظمی از همان دوره نشان داد که مهره آینده‌داری است و بازی‌های خوبی را هم مقابل تیم‌های خوب دنیا مانند برزیل انجام داد. البته که انتخاب نه چندان خوب در رده باشگاهی او را از تیم ملی دور کرد و دو سالی از او خبری نبود اما با درخشش در لیگ گذشته، یک بار دیگر سر زبان‌ها افتاد و حالا شاید بتوان گفت که آماده‌ترین پشت خط زن والیبال ایران است.
8-    علی‌اصغر مجرد چهارمین بازیکن از تیم عطایی بود که به طور مستقیم از تیم المپیکی به قهرمانی آسیا رفت. او هم که حضور در تیم‌های نوجوانان وجوانان را پشت سر گذاشته، در المپیک بازیکن ثابت ایران و قطر محمد موسوی بود و سال‌هاست که ثابت کرده یکی از بهترین جانشینان سید است. بازیکنی خوش‌قامت که البته راه زیادی برای تبدیل شدن به یک سرعتی در کلاس جهانی در پیش دارد. در کنار او هم امیرحسین توخته‌ای حضور دارد که او هم سه سال پیش و زمان کولاکوویچ در تیم ملی بازی کرد. او البته از آن دسته نهال‌هایی بود که رها شد اما به هر ترتیب با تلاش خودش به اندازه کافی رشد کرده و حالا به یک بازیکن قابل اعتنا تبدیل شده است.
9-    محمدرضا حضرت‌پور هم که دیگر نیاز به معرفی ندارد. بازیکنی که دو سال تمام لیبروی اصلی تیم ملی والیبال بود و خیلی‌ها هنوز هم نفهمیدند چرا المپیک را از دست داد. با این حال او هم از جمله جوان‌هایی است که تجربه بسیاری دارد و همین حالا جزو بهترین‌هاست.
به همه این بازیکن‌ها امیرحسین اسفندیاری را اضافه کنید که در هر دو رده نوجوانان و جوانان قهرمان جهان شده و دو سال پیش و زمان کولاکوویچ هم به اردوی تیم ملی دعوت شد و دو دوره در لیگ ملت‌ها بازی کرده. علی رمضانی، اسماعیل مسافر، مهدی جلوه و ابوالفضل قلی‌پور هم نفراتی هستند که همگی محصول تیم‌های پایه ایران هستند که برعکس نفرات قبلی فرصت بازی در تیم بزرگسالان به آنها نرسیده بود و به همین خاطر هم شاید بیشتر روی نیمکت نشستند.
علاوه بر همه اینها هم جواد کریمی را به عنوان بهترین پاسور جام داشتیم که شاید تنها امید والیبال ایران پس از سعید معروف است و چند سالی هم در رقابت‌های مختلف از جمله المپیک در کنار او به میدان رفته و حالا واقعاً وقت ثمر دادنش است.
10-    میدان دادن به این جوان‌ها طی سال‌های گذشته –چه در دوران کولاکوویچ و چه همین حضور کوتاه آلکنو– اگر خیلی چیزها را از ما گرفت، حالا این تیم جوان و یکدست را به ما داده. تیمی که شاید نابغه و جادوگر نداشته باشد اما یکدست است و با انگیزه. همین عامل هم شاید در اولین تجربه با آن همه فشار روحی باعث موفقیت‌شان شد و باعث شد تا بالاخره یک خبر خوب را از والیبال مخابره کنند.
در زندگی خیلی کارها پاداش آنی و کوتاه‌مدت ندارد. مثل میدان دادن به همین بازیکنان که شاید سه چهار سال طول کشید تا بالاخره ثمره اعتمادمان را ببینیم و با دیدن این باغ جوان، همه با هم کیف کنیم.

Page Generated in 0.0057 sec