printlogo


کد خبر: 235078تاریخ: 1400/6/28 00:00
تیم پیش باخته و خودباخته
قرمــزهـــای خون به جگر شده
تراکتور در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری نکرد، بلکه خلق بدهی کرد

سام ستارزاده
 
نیازی به صبر کردن و تماشای بازی تراکتور و النصر نبود. همه چیز از قبل مشخص و بدیهی به نظر می‌رسید. یک تیم ورشکسته و پریشان که در بحرانی‌ترین شرایط دوران تاریخ خود به مصاف النصر رفت و البته مطابق انتظارات شکست خورد تا قصه پرغصه تبریزی‌ها با حذف از لیگ قهرمانان آسیا ادامه پیدا کند. قصه‌ای که برای توصیف تلخی آن واژه‌ها کم می‌آوردند.
شکست برابر النصر و حذف از لیگ قهرمانان را باید یک پایان تلخ بر عصر حکومت محمدرضا زنوزی بر فوتبال تبریز بدانیم. دوران مالک پرحاشیه تراکتور با صعود گسترش فولاد نوپای سال ۱۳۹۲ به لیگ برتر آغاز شد و ‌ای کاش با همان گسترش فولاد هم ادامه می‌یافت تا آبی و زردهای شمال شرق ایران یکی از آخرین روزنه‌های امید برای باشگاهداری خصوصی باشند؛ به جای اینکه بهانه‌ای باشند برای سراب فریبنده «تراکتور زنوزی» که سبز و قرمز را در زرد و آبی درآمیزد و سیاه مطلق را پدید آورد.
تراکتوری که زنوزی به پرشورهای تبریزی وعده داده بود؛ قرار بود با ورزشگاه اختصاصی منطبق بر استانداردهای جهانی و زمین‌های تمرین و سالن‌های ریکاوری و اسکان برای بازیکنان تجهیز شود و با فروشگاه‌های اختصاصی و ایده‌های درجه اول اقتصادی زنوزی به درآمدزایی پایدار برسد اما به جای سود مالی، این مدیرعامل و سرمربی بودند که در رگ‌های باشگاه جریان داشتند. تراکتور زنوزی ظرف مدت سه سال از یان توشاک سرمربی سابق رئال مادرید، محمد تقوی، ژرژ لیکنس و مصطفی دنیزلی، به ساکت الهامی رسید و در فصل گذشته با تحویل‌دادن نیمکت به علی‌رضا منصوریان، مسعود شجاعی که کاپیتان تیم بود، رسول خطیبی، فیروز کریمی و فراز کمالوند، در کیفیت سیر نزولی و در بی‌ثباتی، با حرکت شتاب‌آلودی سیر صعودی طی کرد.
تراکتور در شرایطی به مصاف النصر رفت که نشستن هواپیمای آنان در فرودگاه دوحه هم به‌قول آن جمله کلیشه‌ای چیزی از ارزش‌های آنان کم نمی‌کند. برای دانستن اینکه درخشش یا دست کم، آبروداری در لیگ قهرمانان آسیا ذره‌ای برای مالک و مدیران باشگاه اهمیت نداشت، نیازی نبود به لیست بازیکنان تیم که به سختی به 16 نفر رسید، به پنجره بسته و خروج ۸ بازیکن تأثیرگذار از جمع تی‌تی‌ها، استعفای فراز کمالوند با صفر بازی و بازگشت غیرمنتظره فیروز کریمی به نیمکت تراکتور نگاه کنیم. 
تکلیف این بازی از قبل مشخص شده بود؛ در همین بی‌ثباتی و بحرانی خودساخته‌ای که تراکتور را پنچر شده به مسلخ النصر فرستاد تا پیش از نواخته شدن سوت آغاز بازی، تکلیف این بازی مشخص شده باشد.
به همین اندازه آنهایی که باید برای سرافرازی قرمز خون به جگر شده دیار پرشورها میل داشته ‌باشند میلی به موفقیت تراکتور ندارند، ما نیز به سربلندی تراکتور در این فصل امیدی نداریم، مگر اینکه عینک واقع‌بینی را از چشم‌مان درآوریم. به همین اندازه، با کادر کنونی، سرنوشتی بی‌شباهت به ماشین‌سازی را نمی‌توانیم برای تراکتور لیگ بیست‌ویکم متصور باشیم.
 

Page Generated in 0.0058 sec