مازیار گیلکان
تراکتور به باشگاه آشفتهای تبدیل شده که حرف زدن درباره مسائل فنی بازیاش مقابل النصر در لیگ قهرمانان آسیا شاید بیمعناست. تیمی که نصفه و نیمه به دیدار النصر رفت و تا چند روز قبل از بازی خبر انصرافش از لیگ قهرمانان شنیده میشد، بدیهی بود که نمیتواند امید چندانی به پیروزی داشته باشد.
تراکتور چند روز پیش از بازی با فراز کمالوند خداحافظی کرد و دوباره با فیروز کریمی ادامه داد. این تیم ثبات در تصمیماتش ندارد و هر دم میتواند تغییر کند و آشفته و آشفتهتر شود.
نمیدانیم تراکتور در فصل آینده دیگر تیمی خواهد بود که بتواند حتی خود را در لیگ برتر حفظ کند یا نه اما میدانیم که این تراکتور دیگر مانند آن قدرت دهه ۹۰ نیست و تا بخواهید به خودش زیان مالی و فنی رسانده است.
این ادعا که تراکتور به تیمی جوان تبدیل شده است، منطقی نیست.
جوانگرایی وقتی معنا دارد که هدف باشگاه باشد، نه اینکه یک باشگاه همه ستارههایش بروند و چند صد میلیارد بدهکار باشد و به اجبار با بازیکنان جوانتر خود ادامه دهد و ما بگوییم با یک تیم جوان برای آینده تبریز مواجهیم.
تراکتور حتی اگر پنجره نقل و انتقالاتش باز شود، چگونه میتواند با بدهی بیش از ۳۰۰ میلیاردی کنار بیاید و بازیکن بخرد؟ تیمی که ۳۸۰ میلیارد تومان بدهکار است، آیا بازیکن خریدنش دیگر مفهومی جز ورشکستگی بیشتر خواهد داشت؟
تراکتور اول باید بداند چرا به مصیبت این بدهیهای خانمانسوز دچار شده و بعد ببیند میخواهد با چه روش و چه اهدافی باشگاهداری را ادامه دهد. درباره تراکتور و آیندهاش وقتی میتوان بحث کرد که هدف و آینده روشن باشند و چرایی طی کردن مسیر نیز شفاف باشد.
امروز وقتی درباره تراکتور حرف میزنیم، میتوانیم مسیری را مرور کنیم که با زنوزی طی شد و بدهی سنگینی را برای این باشگاه به جا گذاشت. این بدهی را کدام مالک دیگر میتواند تقبل کند؟
تراکتور در سالهای اخیر سرمایهگذاری نکرد، بلکه خلق بدهی کرد و در این خلق کردن از هر کار دیگری پیشروتر بود.
با روش پیشین نه میشود ادامه داد و نه میتوان ادامه داد اما اگر تراکتور به خود بیاید و مسیرش را اصلاح کند، شاید با تیم بهتری در آینده مواجه شویم که دیگر گران و گزاف نیست و رؤیا نمیبافد اما میتواند برای خود بازیکن و موفقیت و شخصیت تازه را بسازد.